داستان تلخ قتل زن جوان در جنگلهای دوهزار
روزنامه شهروند/ زن جوان گيلاني در راه برگشت به خانه از محل کار، به طرز مرموزي ناپديد شد. درست يک روز بعد جسد اين زن که کارمند تأمين اجتماعي سياهکل بود، در جنگل دوهزار کشف شد. درحال حاضر تحقيقات براي پيداکردن ردي از عامل اين جنايت در دستور کار پليس قرار دارد.
روز سهشنبه بود که الهام سرلاتي از محل کارش در بيمه تأمين اجتماعي سياهکل، خارج شد. او مثل هر روز سوار سرويس محل کارش شد. در ميدان فرمانداري لنگرود بود که از سرويس پياده شد و به سمت اَملَش رفت. از آن لحظه به بعد، ديگر خبري از اين زن نبود تا اينکه جسد او در جنگلهاي دوهزار مازندران پيدا شد. هنوز مشخص نيست که اين زن چطور و چرا به قتل رسيده است. زن جواني که اصالتا اَملَشي و ساکن لنگرود بود.
خانواده الهام گمشدن او را به مأموران پليس اطلاع داده بودند و تحقيقات براي يافتن ردي از زن جوان در دستور کار پليس قرار گرفته بود. چهارشنبهشب پليس جسد او را در جنگلهاي مازندران کشف کرد، درحالي که شواهد نشان ميداد پول و طلاهاي او سرقت شده است.
الهام سرلاتي، کارمند سازمان تأمين اجتماعي سياهکل بود و هر روز با سرويس اداره در ميدان لنگرود پياده ميشد. يکي از همکاران اين زن در اينباره گفت: «الهام متولد سيزدهم تير سال ٦٦ بود. زني پرشور، خوشرو و بهشدت کاري؛ هيچ دشمنياي با کسي نداشت. همه او را دوست داشتند. از سال ٩٢ به استخدام سازمان بيمه تأمين اجتماعي درآمده بود. ليسانس مهندسي کامپيوتر داشت و کارشناس امور درآمد تأمين اجتماعي بود. کسي با او اختلافي نداشت. زيورآلات زيادي به همراه داشت؛ احتمال ميدهيم به خاطر سرقت آنها قرباني شده باشد. در هرصورت، او آن روز به خانه پدر و مادرش در اَملَش ميرفت.
خودش از سال ٩٤ ازدواج کرده بود. روز حادثه بعد از پيادهشدن از سرويس، احتمالا طبق روال هر روز براي رسيدن به خانه سوار خودرويي شده بوده و از آن لحظه به بعد سرنوشت او تبديل به يک معما شد. نميدانيم چرا جسدش در جنگلهاي دوهزار مازندران پيدا شده است. او را با ضربات زيادي به سروصورتش کشته بودند. اينکه او را مورد آزار و اذيت قرار داده باشند، اصلا مشخص نيست. جسد هنوز هم در پزشکي قانوني است و نتيجه مشخص نشده است. ولي دست و پايش را هم بسته بودند. همه طلاها و پولها و گوشي تلفنهمراهش را هم سرقت کرده بودند. درحال حاضر هيچ چيز مشخص نيست و بايد منتظر نظر پليس باشيم.»
يکي از بستگان الهام سرلاتي نيز در جزئياتي ديگر از اين ماجراي تلخ روايت کرد و گفت: «الهام با هيچکس هيچ دشمنياي نداشت. وضع مالي خوبي هم داشتند. هم خودش درآمدش خوب بود و هم پدرش بازنشسته جهاد است و وضع مالي بدي ندارد. آن روز هم طلاي زيادي داشت. حدودا ٥٠ميليون تومان طلا داشت به همراه گوشي موبايلش که همه دزديده بودند. فقط يک گردنبند چرمي که داخلش دعا بود، گردنش مانده بود. اين گردنبند را از بچگي داشت و از روي همان هم توانستند او را شناسايي کنند. آنطور که ميدانيم، هيچ تعرضي صورت نگرفته و به احتمال زياد براي سرقت چنين بلايي سرش آوردهاند. در هرصورت بايد منتظر نظر پزشکي قانوني و پليس بمانيم تا زواياي پنهان اين حادثه تلخ فاش شود. درحال حاضر حال خانوادهاش اصلا خوب نيست و حتي توان صحبتکردن هم ندارند. هنوز هم باورشان نميشود و شوکه هستند.»