سلاخی ۲ زن به دست قصاب سنگدل
ايران/ قضات ديوان عالي کشور حکم قصاص مرد قصاب را که دو سال قبل با همدستي شاگرد نوجوانش ۲ زن را به قتل رسانده بود تأييد کرد.
رسيدگي به اين پرونده از سال ۹۷ با تماس فردي مبني بر انتشار بوي نامطبوع از خانه همسايه به پليس آغاز شد.
مأموران پس از حضور در محل به سراغ همسايهها رفتند و آنها عنوان کردند: ساکنان اين خانه دو زن جوان هستند که رفتارها و روابط مشکوکي دارند و مردهاي متعددي به خانه آنها رفتوآمد ميکنند بارها به آنها تذکر دادهايم اما توجهي نکردهاند تا اينکه چند روز پيش صداي داد و فرياد و درگيري از خانهشان آمد و بعد هم به يکباره ساکت شدند. از آن روز تاکنون بوي نامطبوعي از خانه آنها ميآيد که بسيار آزاردهنده است و فکر کرديم ممکن است براي آنها اتفاقي افتاده باشد به همين خاطر موضوع را به پليس گزارش داديم.
پس از اظهارات همسايهها مأموران با حکم قضايي وارد خانه شدند و اجساد هر دو زن را در حالي که سر از تنشان جدا شده بود پيدا کردند. خانه مقتولان هم کاملاً به هم ريخته بود و به نظر ميرسيد که عامل يا عاملان قتل پس از جنايت دست به سرقت هم زدهاند.
با شروع تحقيقات پليس با شناسايي خانوادههاي سيما و ميترا ــ مقتولان ــ آنها را در جريان ماجرا قرار داده و هرکدام به صورت جداگانه شکايت خودشان را ثبت کردند و خواستار اشد مجازات براي عاملان قتلها شدند.
پس از آن مأموران تلفن همراه مقتولان را مورد بررسي قرار دادند و به پسري ۱۷ ساله به نام مهران رسيدند که آخرين بار با آنها تماس گرفته بود. پساز دستگيري مهران وي در جريان بازجويي راز قتل ميترا و سيما را فاش کرد.
اعتراف متهمان
او در توضيح ماجرا به مأموران گفت: روز حادثه من و صاحبکارم امير به خانه آن دو زن رفته بوديم که با ديدن طلاهاي آنها وسوسه شديم سرقت کنيم، اما ميترا و سيما متوجه نيت ما شدند و شروع به جيغ و داد کردند که امير آنها را کشت و بعد هم چند وسيله برداشتيم و از آنجا متواري شديم.
پس از اعترافات مهران، امير دستگير شد و به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: آن روز وقتي زنها شروع به داد و فرياد کردند مجبور شدم هر دو را بکشم و من از ترس اينکه همسايهها متوجه شوند مجبور شدم سر آنها را ببرم چون کارم قصابي است به خوبي ميدانستم که چگونه و با سرعت اين کار را انجام دهم.
با توجه به اعترافات متهمان پرونده براي رسيدگي به شعبه ۵ دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسيدگي به اين پرونده اولياي دم درخواست صدور حکم قصاص کردند. پدر سيما مقتول جوان پرونده گفت: دخترم دوبار ازدواج ناموفق داشت و به همين خاطر هم تنها زندگي ميکرد و من در جريان جزئيات زندگي او نبودم. با اين حال قاتل دخترم بايد قصاص شود.
سپس دختر ميترا که خودش هم به اتهام آدمربايي در زندان بود، پس از حضور در دادگاه به جايگاه رفت و گفت: درخواست ميکنم قاتل مادرم را قصاص کنيد و بههيچ عنوان حاضر به گذشت نيستم. مادر من زندگي سختي داشت و اين سرنوشت حقش نبود.
در ادامه امير به عنوان متهم رديف اول در دفاع از خودش و با ادعايي تازه عنوان کرد: ما براي سرقت نرفته بوديم اما مهران آنها را به قتل رساند. بعد هم از ترس به دروغ ماجراي سرقت را مطرح کرد و چون از او بزرگتر بودم در بازجوييها قتلها را گردن گرفتم اما حالا تقاضا دارم تا بار ديگر تحقيقات درباره اين پرونده از سر گرفته شود.
وي در جواب اين پرسش قاضي که چرا چاقو همراهت بود گفت: به واسطه کارم که قصابي بود و در قسمت سلاخي کردن کار ميکردم هميشه چاقو همراهم بود.
امير درباره علت درگيري با مقتولان گفت: قبل از آنکه به خانه اين دو زن برويم سر مبلغي توافق کرده بوديم اما پس از آنکه به آنجا رفتيم آنها مبلغ بيشتري را از ما طلب کردند که همين موضوع موجب درگيري ما با آنها شد.
پس از آن مهران به جايگاه رفت و گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. امير براي تبرئه خودش دروغ ميگويد.
بعد از دفاعيات متهمان و وکلاي آنها هيأت قضات وارد شور شدند و امير را به دو بار قصاص و مهران را به ۵ سال حبس در کانون اصلاح و تربيت محکوم کردند که رأي صادره مورد اعتراض متهمان قرار گرفت و پرونده به ديوان عالي کشور رفت تا مورد بررسي قرار گيرد، اما در نهايت قضات ديوان رأي صادره را تأييد کردند و متهم اصلي پرونده در يک قدمي چوبه دار قرار گرفت.