زندگی کشتیگیر دستفروش یک هفتهای زیر و رو شد!
روزنامه شهروند/ محسن مدهني شايد زماني که کنار وانت ميوه فروشي ويديويي از خودش ضبط ميکرد، اين تصور را نداشت که چند روز بعد هم جيبش پر پول است، هم شغل پيدا ميکند و هم در ليگ برتر کشتي ميگيرد.
چند روز قبل بود که ويديويي در فضاي مجازي از يک کشتيگير جوان به نام محسن مدهني منتشر شد، چيزي نگذشت که زندگي کشتيگير دستفروش يک هفتهاي زير و رو شد! . او که سابقه قهرماني در مسابقات نوجوانان جهان در سال 2017 را در کارنامه دارد، در زادگاه خودش يعني انديمشک در کنار يک وانت ميوهفروشي ايستاده بود و ادعا ميکرد که حتي براي دستفروشي هم مسئولان شهرداري اجازه کار به او نميدهند، خيلي زودتر از چيزي که فکر ميکرد به يک چهره مردمي و مشهور تبديل شد.
از پيگيري فدراسيون و سازمان ليگ کشتي تا دستور وزير کار براي مشغول به کار شدن اين کشتيگير جوان در يکي از ادارات دولتي؛ همگي طي چند روز رخ داد. حالا محسن مدهني قرار است در يکي از شرکتهاي پتروشيمي در همان شهر خود استخدام شود؛ اين وعدهاي است که وزير کار داده و احتمالا به زودي عملي خواهد شد.
از سوي ديگر فدراسيون کشتي هم توجه ويژهاي به اين کشتيگير جوان کرده. او بعد از ملاقات با عليرضا دبير کمک ويژهاي را از سوي فدراسيون و سازمان ليگ کشتي به صورت نقدي دريافت کرده است. همچنين با همکاري فدراسيون، محسن مدهني براي دور برگشت ليگ برتر کشتي، قراردادي را با تيم هيات کشتي سيرجان امضا کرد تا از اين طريق هم درآمد داشته باشد.
او در روزهاي اخير به سوژه رسانههاي تصويري تبديل شده و چند مصاحبه هم با صداوسيما داشته تا علاوه بر حمايتهايي که به خود ديده، شهرت خوبي هم به دست آورد.
همه اين اتفاقات طي يک هفته براي کشتيگير جواني به نام محسن مدهني رخ داد که در انديمشک مشغول دستفروشي بود، اما حالا هم ميتواند به عنوان کارمند پتروشيمي درآمد ماهيانه داشته باشد و هم بدون دغدغه به کشتي ادامه دهد. او هدف خود را قهرماني در مسابقات بزرگسالان جهان عنوان کرده؛ اتفاقي که بعد از زير و رو شدن زندگياش در يک هفته چندان بعيد هم به نظر نميرسد.
اما سوال اصلي اينجاست که از اين پس هر کشتيگيري که دچار کمبود باشد، با انتشار يک فيلم از در صفحه شخصي اينستاگرامش ميتواند طي يک هفته هم مشکلات مالياش را رفع کند، هم صاحب تيم شود و هم يک شغل ثابت داشته باشد؟ قطعا اين اتفاق براي همه کشتيگيران و حتي ورزشکاران رشتههاي ديگر شدني نيست. بايد فکري جديتر و کليتر کرد تا فدراسيونها به صورت موردي به ورزشکاران رسيدگي نداشته باشند و بتوانند شغلي براي آنها در نظر بگيرند.