خودکشی نافرجام مرد بعد از قتل همسرش
حادثه 24/ معماي ناپديد شدن زني جوان در پايتخت، پس از خودکشي نافرجام شوهر وي و اعترافاتش به جنايت، آشکار شد.
هفته گذشته مردي جوان قدم در اداره پليس گذاشت و از ناپديد شدن همسر جوانش خبر داد. وي گفت: همسرم خانه دار است و من مغازه دارم. هرروز صبح به محل کارم ميروم و شب برميگردم. امروز هم مانند روزهاي قبل به مغازهام رفتم و غروب که کارم تمام شد آنجا را تعطيل کردم تا به خانه بازگردم. وقتي به مقابل خانهام رسيدم زنگ زدم، اما کسي در را باز نکرد. سابقه نداشت که همسرم بدون اينکه به من اطلاع بدهد جايي برود. وي ادامه داد: با کليد وارد خانهام شدم، اما اثري از همسرم نبود. به موبايلش زنگ زدم اما خاموش بود. با خود گفتم شايد براي خريد از خانه بيرون رفته اما هرچه منتظرش شدم برنگشت. با دوستان و بستگانم نيز تماس گرفتم، ولي هيچکس خبري از او نداشت. نگران شدم و احتمال دادم که بلايي بر سرش آمده باشد؛ به همين دليل تصميم گرفتم از پليس کمک بخواهم.
شروع تحقيقات
پروندهاي درخصوص ناپديد شدن زن جوان تشکيل شد و گروهي از مأموران اداره يازدهم پليس آگاهي تهران با دستور قاضي سهرابي بازپرس شعبه نهم دادسراي جنايي تهران تحقيقات خود را براي يافتن زن گمشده آغاز کردند. تيم تحقيق در نخستين گام به استعلام از پزشکي قانوني و بيمارستانها پرداخت، اما اثري از زن جوان بهدست نيامد. در گام بعدي مأموران راهي محل زندگي زن ناپديد شده شدند و در تحقيق از همسايهها مشخص شد که زن جوان بهشدت با همسرش اختلاف داشته است؛ به حدي که آنها بارها صداي درگيري و مشاجرههاي اين زوج را شنيده بودند. از سوي ديگر در بررسي دوربينهاي مداربستهاي که در اطراف خانه زن ناپديد شده وجود داشت حقايقي آشکار شد که مسير پرونده را تغيير ميداد. آنطور که تصاوير نشان ميداد زن جوان در روزي که ناپديد شده به همراه همسرش وارد خانه شده و ساعتي بعد شوهرش به تنهايي از خانه خارج شده بود، اما دوربينها خروج زن ناپديد شده را ثبت نکرده بودند. تحقيقات حکايت از اين داشت که شوهر اين زن پس از خروج از خانه به مغازه مصالحفروشي رفته و مقداري مصالح به همراه يک گوني خريده و سپس به خانه بازگشته است.
ردپاي شوهر
قطعات پازل کنار هم چيده شده و شواهد و دلايل نشان ميداد که مرد جوان راز ناپديد شدن همسرش را ميداند. به اين ترتيب بازپرس جنايي دستور بازداشت مرد جوان را به اتهام مظنون صادر کرد، اما وقتي مأموران راهي محل سکونت وي شدند دريافتند که او فراري شده است. همين کافي بود تا فرضيه جنايت از سوي وي قوت بگيرد و درحاليکه جستوجو براي شناسايي مخفيگاه وي و بازداشتش ادامه داشت، مشخص شد که او اقدام به خودکشي کرده و در يکي از بيمارستانهاي تهران بستري است.
اقرار به جنايت
مرد جوان پس از بهبودي بازداشت شد و در بازجوييها به قتل همسرش اقرار کرد. وي گفت: سالها قبل با همسرم ازدواج کردم، اما اين اواخر بهدليل برخي مسائل خانوادگي با يکديگر دچار اختلاف شديم. روز حادثه هر دو براي انجام کاري از خانه بيرون رفتيم که مثل هميشه بحثمان شد؛ به همين دليل خيلي زود به خانه برگشتيم. دعواي ما ادامه داشت و درحاليکه بهشدت عصباني بودم او را خفه کردم و جانش را گرفتم. وقتي بهخودم آمدم که ديدم همسرم بيجان روي زمين افتاده است. ساعتي بالاي سر جسد او نشستم و اشک ريختم. بعد از آن تصميم گرفتم جسد را به بيرون از خانه منتقل کنم. وي ادامه داد: از خانه بيرون رفتم و از مصالحفروشي، مقداري مصالح و گوني خريدم. جسد همسرم را داخل گوني گذاشته و به داخل صندوق عقب انتقال دادم. سپس بهسمت بيابانهاي اطراف تهران رفتم و جسد همسرم را دفن کردم. خيلي ترسيده بودم و براي اينکه پليس را گمراه کنم گزارش مفقود شدنش را اعلام کردم، اما عذاب وجدان لحظهاي رهايم نميکرد. وي ادامه داد: بهشدت از مرگ همسرم پشيمان بودم چون همهچيز در يک لحظه خشم آني من رخ داد؛ به همين دليل تصميم گرفتم به زندگيام پايان دهم. براي اجراي تصميمي که گرفته بودم مقداري قرص مصرف کردم و راه افتادم به سمت محلي که همسرم را دفن کرده بودم اما در بين راه حالم بد شد و بيهوش شدم. وقتي به هوش آمدم روي تخت بيمارستان بودم و متوجه شدم رهگذري جانم را نجات داده و مرا به بيمارستان رسانده است.
با اعتراف متهم مأموران راهي محل دفن جسد زن جوان شدند و پيکر بيجان وي را از زير خاک بيرون کشيدند و به پزشکي قانوني انتقال دادند.
پس از افشاي راز ناپديد شدن زن جوان، بازپرس جنايي براي متهم قرار قانوني صادر کرد و او براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار مأموران اداره آگاهي تهران قرار گرفت.