حذف عجیب تمام شعرها از کتاب درسی پایه اول و دوم
تسنيم/ درسهاي کتابهاي فارسي اول و دوم دبستان هيچ شعري ندارند، در اين دو سال دانشآموزان ايراني در مهمترين بخش آموزشي کتاب فارسي به طور جدي با شعر روبرو نميشوند.
کتابهاي درسي دانشآموزان، عموماً در درس زبان و ادبيات فارسي، در يکي دو سال گذشته گاه موضوع سوژههاي داغ در شبکههاي اجتماعي و رسانهها بوده است؛ از انتساب برخي جعليات به بزرگان شعر و ادب فارسي گرفته تا حذف و اضافه برخي مطالب در کتابها.
در کنار اين موارد، انجام تحقيقاتي در زمينه ميزان تسلط دانشآموزان به مهارتهاي چهارگانه زباني اعم از نوشتن، خواندن، شنيدن و صحبت کردن، نشان داده که فارغالتحصيلان مدارس چندان اشراف کافي بر برخي از اين مهارتها ندارد و با اين شرايط، وارد دانشگاه ميشوند. از سوي ديگر، بررسي سازمان سنجش با ارزيابي آزمونهاي سراسري در سالهاي مختلف نيز حکايت از نقصي بزرگ در يادگيري زبان و ادبيات فارسي در ميان دانشآموزان دارد. بررسي جداول آماري منتشر شده توسط هفتهنامه پيک سنجش در چهار سال اخير نشان ميدهد عملکرد داوطلبان کنکور سراسري در زبان فارسي وضعيت فاجعهباري داشته است. در سالهاي 95 تا 98 عملکرد داوطلبان در زبان فارسي نه تنها بهبودي نداشته بلکه تعداد افراد داراي عملکرد صفر يا منفي در اين درس افزايش يافته است.
حقيقت اين است که آموزش زبان و ادب فارسي در مدارس ايران هم سهل است و هم ممتنع؛ هم ميدانيم چيست و هم درک درستي از آن نداريم. سالها است که پژوهشگران يکي از اصليترين علت اين ضعف را نوع تدوين کتابهاي درسي در مقاطع مختلف تحصيلي عنوان کردهاند. مريم دانشگر، عضو هيئت علمي فرهنگستان زبان و ادب فارسي، در شماره اخير خبرنامه گروه آموزش زبان فرهنگستان، به بخشي از اين ضعف پرداخته است.
او از «شعر» به عنوان يکي از ابزارهاي کاربردي براي يادگيري زبان فارسي ياد ميکند که توانسته در دورههاي مختلف تأثير مثبت و ماندگاري بر ذهن دانشآموزان بگذارد. با اين حال او در اين يادداشت، از ضعف کتابهاي درسي در توجه به اين مقوله ميگويد و مينويسد: گرچه شعر فارسي از گذشتههاي دور تاکنون در آموزش همه علوم نقش داشته است، برجستهترين نقش آموزشي آن را بايد آموزش زبان و سوادآموزي دانست؛ شعر يکي از کارآمدترين ابزارهاي آموزش زبان فارسي از گذشته تاکنون بوده است. اين کارآمدي به ويژه در دوره تحصيل ابتدايي، که دوره طلايي آموزش رسمي است، خود را نشان ميدهد. شعر فارسي ابزار سحرآميزي است که تخيل رنگين کودکان را شاداب و سرزنده ميسازد و آموزش را براي آنان جذاب و لذتبخش ميکند. براي اينکه بدانيم کتابهاي درسي ابتدايي چگونه از اين ابزار آموزشي که به وفور در اختيار فارسيزبانان است، استفاده ميکنند آنها را ورق ميزنيم و درسهاي کتاب فارسي را، که تنه اصلي آموزش در هر کتاب به شمار ميروند، بررسي ميکنيم.
اولين مسئلهاي که جلب نظر ميکند اين است که درسهاي کتابهاي فارسي اول و دوم دبستان هيچ شعري ندارند. يعني در اين دو سال دانشآموزان ايراني در مهمترين بخش آموزشي کتاب فارسي به طور جدي با شعر روبرو نميشوند؛ در حالي که نگاهي گذرا به پشت ويترين کتابفروشيها نشان ميدهد قصههاي موزون و آهنگين بسيار مورد استقبال کودکان و خانوادهها بوده و هستند. نبودن شعر در درسهاي اصلي کتاب اول و دوم دبستان هيچ توجيهي ندارد و هرقدر در بخشهاي ديگر کتاب اشعاري از شاعران کودک گنجانده شود، نميتواند اين خلأ را جبران کند.
دانشگر با ارائه نموداري مقايسهاي بين کاربرد شعر و نثر در درسهاي کتابهاي فارسي 12 پايه اضافه ميکند: دو نکته مهم از اين نمودار دريافت ميشود: 1. استفاده از شعر در کتاب فارسي سيري صعودي دارد؛ يعني در پايههاي بالاتر از اشعار بيشتري استفاده شده است. اين نکتهاي مثبت و هم سو با اصول تأليف کتاب درسي و قواعد مرتبط با آموزش زبان و ادبيات فارسي است.
2.استفاده از شعر فارسي در کتاب فارسي سيري نامتناسب و ناقص دارد و به ويژه در دوره متوسطه يک و دو دچار آشفتگي و بينظمي ناشي از نبودن نقشه و برنامه کلي در تدوين دروس شده است. اين آشفتگي به ويژه در کاهش ميزان استفاده از شعر در درسهاي کتاب فارسي پايه نهم و افزايش ناگهاني آن در پايه دهم به چشم ميخورد؛ چنانکه حجم شعري که دانشآموز کلاس نهم در درسهاي کتاب فارسي ميخواند چنان کاهش مييابد که معادل سه پايه پايينتر(کلاس ششم) ميشود و آنچه در پايه دهم ميخواند، چنان است که يکسوم حجم درسهاي کتاب را دربرميگيرد. نمود فقدان برنامه مدون در تأليف کتاب درسي فارسي به همين سادگي قابل مشاهده است.