ماجرای ۵۵ سال عشق و عاشقی پروفسور کردوانی و همسرش
خراسان/ پروفسور کردواني از افرادي است که دوستداران محيطزيست و حتي مردم عادي هم او را با نظرياتش در موضوعات زيستمحيطي ميشناسند. او که فرزند کوير است، سالها در اين زمينه به تحقيق و تحصيل پرداخته است و به عنوان پدر علم کويرشناسي شناخته ميشود. وي درباره فعاليت کم اين روزهايش ميگويد: «اين دومين مصاحبهاي است که بعد از دوران بيماريام انجام ميدهم. مدتي است به بيماري خوني دچار شدهام اما الان حالم جا آمده است ، کمکم بايد راه بيفتم و روال سابق را در پيش بگيرم.» گفتوگوي ما با اين استاد دوستداشتني را بخوانيد.
اين روزها چه ميکنيد؟
در اين دوران کرونا بيشتر وقتمان را در خانه گذراندهايم. ابتلاي من به بيماري هم اين قرنطينه را طولانيتر کرده است. اما تمام اين اتفاقات يک حسن داشت، آن هم خودکفا شدن همسرم بود. او از دوران کودکي در خانهشان مستخدم داشت و اصلا به خانهداري وارد نبود ولي در مدت بيماري من مثل يک پرستار صميمي به من ميرسيد و از من نگهداري ميکرد. همين موضوع ما را به هم نزديکتر کرد. هميشه به جايگاه و شخصيت ممتازي که همسرم دارد افتخار ميکنم. مراسم عروسيمان را در سادهترين حالت ممکن برگزار کرديم. تا الان هم در زندگي مشترکمان موفقيم و از وضعيت بچهها هم راضي هستيم. با اين که 55 سال از زندگي مشترکمان ميگذرد حتي يک بار هم دعوا و بحث نداشتيم.
از زندگي مشترکتان بيشتر بگوييد
در دوران تحصيلاتم در خارج از کشور شاگرد ممتاز بودم. آشناييام با فريده هم به همان زمان بازگشتم به ايران برميگردد. او قرار بود کسي را براي ازدواج به من معرفي کند که اسمش سيما بود ولي همانجا زيرآب او را زد و گفت سيماي زيبايي دارد اما نميدانم سيرت زيبايي هم دارد يا نه؟! آن زمان فريده در دانشگاه تهران روزنامهنگاري ميخواند، من شيفته سواد و کمالاتش شدم. او خانواده مرفهي داشت اما ساده و باوقار لباس ميپوشيد. آنجا بود که فهميدم او هماني است که من ميخواهم. البته اهل کار خانه نبود! اوايل زندگي از مادرش دستور پخت چند غذا را پرسيده بود، با اين که آن زمان مستخدم داشتيم ولي يک روز که داشت آشپزي ميکرد از آشپزخانه صداي فرياد شنيدم که داد ميزد خاموشش کند! فکر کردم چيزي آتش گرفته اما بعد فهميدم فريده خطاب به مستخدم ميگفته زير تخممرغ را خاموش کن، چون فکرميکرد اگر چند دقيقه بيشتر بجوشد خراب ميشود!
راز سرزندگي و شادابي شما چيست؟
در گذشته بيشتر سبزيجات و ميوه مصرف ميکردم اما الان بهخاطر شرايطي که دارم پروتئين و ويتامين را در برنامه غذاييام گنجاندهام. در طول روز پنج وعده خوراکي ميخورم و هميشه گرسنهام. ساعت10:30 ميخوابم و ساعت 3:30 صبح بيدار ميشوم. تا 4و نيم ورزش ميکنم و صبحانهام را ميخورم. تا چند ماه پيش که به دانشگاه ميرفتم، مرتب در حال تحرک و ورزش بودم و در تمام عمرم حتي يک بار هم سوار آسانسور نشدهام. هميشه همهجا ميگويم نگذاريد افراد مسن براي کارهايشان به شما وابسته شوند، اجازه دهيد روي پاي خودشان بايستند. به همسن و سالهاي خودم هم ميگويم صرفهجويي کنيد، از مواد غذايي سالم استفاده کنيد، کم بخوريد، مطالعه کنيد و از زندگي لذت ببريد.