نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

مرگ بازمانده زلزله بم و پسرش در حادثه آفرود سواری

منبع
رکنا
بروزرسانی

رکنا/ يکي از بازماندگان زلزله بم و فرزندش در حادثه آفرودسواري جان خودشان را از دست دادند.
بازمانده زلزله بم به نام سيد قدرت علمي و فرزندش در حادثه آفرود سواري با سقوط تويوتا هايلوکس به دره جان خود را در تصادف از دست دادند.
يک نفر از سراشيبي روستاي ده بالا کرمان نفس زنان و وحشت زده بالا آمد و از اهالي منطقه کوهستاني کمک خواست.در ميان کلام بريده بريده اش اهالي فهميدند که ماشينش در سراشيبي کوهستان چپ کرده است.مردم سريع با اورژانس و پليس و هلال احمر تماس گرفتند اما ديگر کار از کار گذشته بود.قدرت و پسرش ارسطو در اين تصادف به کام مرگ فرو رفته بودند.


بازمانده زلزله بم براي تفريح آفرود سواري رفته بود
شاهرخي که دوست نزديک سيد قدرت علمي است و با او نسبت فاميلي دور هم دارد،روز حادثه همراه او بود.او در مورد روز حادثه مي گويد:«آفرود سواري را حرفه اي آموزش ديده ام و خيلي وقت ها پيش مي آمد که با خودروي تويوتا هايلوکس براي آفرود سواري مي رفتم.سه شنبه عصر قدرت با من تماس گرفت و گفت دلش گرفته است و از من خواست با هم به تفريح و آفرود سواري برويم.بعد گفت پسرش ارسطو هم به خاطر کرونا مدتي است در خانه بوده و دلش مي خواهد او را هم براي تفريح بياورد.»

به اين ترتيب دو رفيق قديمي با هم قرار آفرود سواري گذاشتند:«آن روز صبح با هم به کوهستان هاي اطراف کرمان رفتيم و در نزديکي روستايي به نام ده بالا آفرود سواري کرديم.ناهارمان را هم حاضر کرديم و همان جا خورديم.عصر که شد ديگر کم کم بايد بر مي گشتيم.قدرت هم کار داشت و با او تماس گرفتند و گفت عجله دارد که برگردد.»

جزئيات لحظه تصادف از زبان شاهد ماجرا
شاهرخي در ادامه گفت:«مدتي قبل من کمرم را جراحي کرده بودم و آن روز خيلي کمر درد داشتم.براي همين قدرت به من پيشنهاد داد که خودش پشت فرمان بنشيند.آفرود سواري مان را کرده بوديم و شاهرخي در حال راندن در جاده بين شهري بود.در آن جاده ماشين هاي شخصي هم حرکت مي کردند و در لحظه تصادف در حال تفريح آفرود سواري نبوديم.»
او در مورد لحظه تصادف گفت:«داشتيم حرف مي زديم و مي گفتيم و مي خنديديم.من در حال کار کردن با گوشي بودم.براي همين نفهميدم چه شد که ماشين سمت جاده خاکي رفت.همه چيز در چند لحظه اتفاق افتاد.ماشين چندين بار غلتيد و از سراشيبي پايين رفت.وقتي از ماشين پياده شدم کمي اطراف را گشتم تا قدرت و ارسطو را پيدا کنم.آنها از ماشين به بيرون پرتاب شده بودند.ارسطو را ديدم اما خبري از قدرت نبود.بالاخره او را هم ديدم و سرش را روي پايم گذاشتم اما ديگر کار از کار گذشته بود.»
شاهرخي با زحمت از سراشيبي بالا آمد و از مردم روستا کمک خواست.اما زماني که امدادگران اورژانس از راه رسيدند سيد قدرت علمي و پسرش هر دو جان خود را از دست داده بودند.

مرگ تلخ بازمانده زلزله بم در ماشين آفرود
شاهرخي صاحب همان تويوتا هايلوکس است که قدرت علمي و پسرش در آن جان باختند.تويوتا هايلوکس ديگر قابل تعمير نيست.اما اين اولين بار نيست که در يک چشم بر هم زدن،دنيا دار و ندار شاهرخي را مي گيرد.زندگي او يک بار در زلزله بم با خاک يکسان شد.هفده نفر از نزديکانش تنها در چند ثانيه قرباني زلزله شدند.در ميان ويرانه ها کورسوي اميدي يافت و بار ديگر زندگي اش را در ميان خاک و خرابه ها از نو ساخت.وقتي او به کرمان آمد،قدرت علمي مثل آجر سالم به جا مانده از يک بناي ويران شده بود که با چنگ و دندان رفاقت با او را حفظ مي کرد.
قدرت هم در زلزله بم همه چيزش را باخته بود.تابوي آدم ها از زلزله زنده ماندن است!اينکه سرپا بايستند و ببيند شهرشان با خاک يکسان شده است.ديگر چراغ ها روشن نمي شود.زندگي در لابلاي کوچه ها جريان ندارد.صداي خنده اي نمي پيچد.قدرت علمي هم بعد از زلزله سرپا ايستاد.او شاهد مرگ همسر و مادر و خواهرش در زلزله بود.خيلي از عزيزانش را از دست داده بود.اما دستي به نام اميد به حيات دوباره،او را باز هم به مرز خوشبختي و موفقيت نزديک کرد.نمايشگاه ماشين داشت و ازدواج کرده بود و بچه دار شده بود.بچه اش داشت پا به عرصه جواني مي گذاشت که درست همان موقع تقدير برگ ديگري براي او رو کرد.سيد قدرت علمي و پسرش در حادثه آفرود سواري جان خود را از دست دادند.

 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره