آخرین تلاش برای رهایی از قصاص
همشهري/ پسر جواني که از 6سال قبل به اتهام قتل در زندان به سر ميبرد چند روز قبل در شرايطي که براي اجراي حکم قصاص به قرنطينه منتقل شده بود با موافقت اولياي دم براي دريافت ديه از مجازات نجات يافت. حالا خانواده او چند روز بيشتر براي تهيه ديه فرصت ندارند.
پسر جوان که عرفان نام دارد روز 22خرداد سال94 درحاليکه همراه با برادرش براي پر کردن يک ظرف بنزين به پمپبنزين فرهنگيان انديمشک رفته بود با جواني به نام بهزاد درگير شد. پايان اين درگيري چيزي جز جانباختن بهزاد و دستگيري عرفان به اتهام قتل عمدي نبود. پسر جوان که آن زمان 20ساله و دانشجوي رشته حسابداري بود، در تحقيقات مقدماتي به مأموران پليس گفت: همراه برادرم به پمپبنزين رفته بوديم تا براي موتورسيکلتم که خراب شده بود بنزين تهيه کنيم. در آنجا بهزاد و دوستش را ديديم.
ما قبلا سابقه درگيري باهم داشتيم. چند سال قبل پسرعموي او با اسلحه به طرف برادرم شليک و او را مجروح کرده بود. برادر بهزاد هم يکسال قبل با چاقو من را مجروح کرده بود. او آن روز به من چپچپ نگاه کرد اما من اهميت ندادم و سوار ماشين برادرم شدم تا برويم اما او جلو آمد و ما را هو کرد و در ادامه شروع به فحاشي کرد. من هم عصباني و با او و دوستش درگير شدم. من هيچ وسيلهاي براي دفاع نداشتم.
ضربههاي آنها باعث شد سر و صورتم خوني شود. من هم براي دفاع از خودم چند مشت به آنها زدم. در اين بين برادرم فقط تلاش ميکرد ما را از هم جدا کند و چند دقيقه بعد بهزاد روي زمين افتاد و ماموراني که آنجا بودند من و برادرم را دستگير کردند.
با وجود اينکه بهزاد دقايقي بعد از درگيري به بيمارستان منتقل شد اما او بهدليل شدت جراحات وارده جانش را از دست داد. متخصصان پزشکي قانوني بعد از کالبدشکافي پيکر متوفي اعلام کردند که او بهدليل خونريزي وسيع مغزي بهدنبال اصابت جسم سخت و عوارض ناشي از آن جانش را از دست داده است.
در اين شرايط بود که اتهام قتل عمد به عرفان تفهيم شد. همچنين برادر او نيز که مدعي بود در درگيري فقط ميانجيگري کرده به معاونت در قتل عمدي متهم شد و در اين شرايط با شکايت اولياي دم پرونده اين دو برادر با صدور کيفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کيفري يک استان خوزستان فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه محاکمه بعد از قرائت کيفرخواست توسط نماينده دادستان اولياي دم مقتول اعلام کردند خواستهشان قصاص قاتل بهزاد است. آنها گفتند عرفان بهدليل اختلاف قبلي با بهزاد درگير شده و او را به قتل رسانده و به همين دليل بايد قصاص شود. با اينکه عرفان در آخرين دفاعياتش در دادگاه گفت از اتفاقي که افتاده ناراحت است و از اولياي دم عذرخواهي و درخواست بخشش کرد اما آنها گفتند راضي به بخشش نميشوند و فقط اجراي حکم ميتواند به آنها آرامش بدهد.
چند روز پس از اين جلسه بود که هيأت قضايي وارد شور شدند و عرفان را به اتهام قتل عمدي به قصاص محکوم کردند. همچنين برادرش نيز به اتهام معاونت در قتل به تحمل 25سال حبس محکوم شد. با وجود اعتراض عرفان و برادرش به اين رأي اما وقتي پرونده توسط قضات عاليرتبه ديوان عالي کشور بازبيني شد آنها هم رأي دادگاه را تأييد کردند. از آن روز بود که شمارش معکوس براي اجراي حکم قصاص آغاز شد.
در يک قدمي چوبه دار
«ما از همان روز اول بهدنبال جلب رضايت اولياي دم بوديم اما آنها ميگفتند قصاص ميخواهيم» اين بخشي از حرفهاي سجاد، برادر عرفان است که تمام اين سالها بهدنبال جلب رضايت اولياي دم و نجات برادرش از چوبه دار بوده است. او ميگويد: «زماني که اين اتفاق افتاد برادرم دانشجو بود و فقط 20سال سن داشت. او هيچ قصدي براي ارتکاب قتل نداشت و هنگام درگيري هم هيچ وسيله خطرناکي همراهش نبود و ناخواسته مرتکب قتل شد. اما حالا بهخاطر همان کاري که ناخواسته مرتکب شده پشيمان است.»
برادر عرفان در ادامه ميگويد: «مدتي قبل با پادرمياني چند نفر از بزرگان و با پيگيريهايي که انجام شد اولياي دم حاضر شدند در ازاي دريافت ديه برادرم را ببخشند اما ما نتوانستيم ديه را بهطور کامل تهيه کنيم و آنها هم از نظرشان برگشتند. طوري که از طرف واحد اجراي احکام زمان اجراي حکم تعيين شد و براي ما هم ملاقات آخر ترتيب دادند و بعد از آن برادرم را به قرنطينه بردند تا حکم را اجرا کنند اما ساعتي قبل از اجراي حکم مسئولان زندان و شوراي حل اختلاف پادرمياني کردند و اجراي حکم متوقف شد. آنها بار ديگر قبول کردند در ازاي دريافت ديه از قصاص عرفان بگذرند.»
سجاد در ادامه درخصوص آخرين روند پرونده ميگويد: «طبق توافقي که با خانواده اولياي دم انجام داديم ما مقداري زمين کشاورزي را به نام آنها زديم و حالا بايد 500ميليون تومان ديگر هم پرداخت کنيم و ميترسم اگر اين مبلغ فراهم نشود اولياي دم حکم را اجرا کنند.
به همين دليل از افراد خيري که توانايي دارند خواهش ميکنم براي زنده ماندن برادرم کمک کنند. او الان 26سال دارد و 6سال از جوانياش را پشت ميلههاي زندان و با کابوس چوبه دار گذرانده است. او هيچ سابقهاي ندارد و در مدتي که در زندان بود هم بهخاطر رفتار خوبش گواهي حسن رفتار گرفته است. خواهش ميکنم کمک کنيد تا برادرم زنده بماند.»