نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
ورزشی

خادم: تمایلی برای ریاست فدراسیون کشتی ندارم

منبع
فارس
بروزرسانی
خادم: تمایلی برای ریاست فدراسیون کشتی ندارم
فارس/ رسول خادم مدير فني تيم هاي ملي کشتي ايران گفت: تا هر زماني که فرصت بدهند در کشتي خواهم ماند، مگر اينکه مثل گذشته برايم مشکل‌ساز شوند. فکر مي‌کرديد تيم ايران در مجارستان با اين امکانات ناچيز و حاشيه‌هايي که در اردوها داشتيم، قهرمان جهان شود؟ ما اين شايستگي را به لحاظ فني داشتيم که در جايگاه قهرماني قرار بگيريم و از اين بابت تيم ما در جايگاهي قرار گرفت که حقش بود، اما هميشه عواملي وجود دارند که کمتر اجازه مي‌دهند کشتي ايران در جايگاه واقعي‌اش قرار بگيرد؛ از جمله فقدان نفوذ ما در فيلاست که مثلاً در داوري‌ها نشان داده مي‌شود. دومين مطلب فضاي رواني که در کشتي ما وجود دارد و کشتي‌گيران ما بعضاً به کشتي‌گيران غير اصلي و درجه دوم برخورد مي‌کنند و گاهي همين کشتي گيران تيم ما را اذيت مي‌کنند. با همه ارزشمندي مقام قهرماني اما هنوز در شرايط فني ثبات نداريم که از يک حدي پايين‌تر نياييم، يعني اين امکان وجود دارد که اگر به‌طور جدي در مسيري مشخص با برنامه و ثبات لازم حرکت نکنيم، در آينده دچار مشکل بشويم. آرزوي من براي کشتي موفقيتي است که پايدار باشد. سطح مسابقات مجارستان چطور بود؟ در تيمي مانند روسيه 70 تا 80 درصد از کشتي گيراني که المپيک بودند، در انتخابي اين تيم شرکت کرده بودند و به نفرات ملي پوش اين کشور در مسابقات جهاني باخته بودند. کودوخوف، چارگوش، گاديسوف و اورشيف در انتخابي باخته بودند. منظورم اين است که اگرچه روس‌ها تيم جواني داشتند، اما ضعيف نبودند. گرچه با تجربه هم نبودند. تيمي مانند آمريکا و ساير حريفان مانند گرجستان، ترکيه و آذربايجان برخي از چهره‌هاي سرشناس خودشان را در بوداپست به همراه داشتند. در کل انتظاري که از سطح فني اولين مسابقات جهاني بعد از المپيک را داريم، رقابتهاي بوداپست داشت. بسياري از اين تيم‌ها برنامه‌هاي 4 ساله دارند و در سال‌هاي آينده بهتر مي‌شوند و هميشه هم اين‌طور بوده که براي المپيک به نقطه اوج‌شان مي‌رسند. تيم ما هم به نظرم همين‌گونه مي تواند باشد، کشتي گيران ما همگي در مسابقات انتخابي شرکت کرده بودند و چه المپيکي و چه غير المپيکي در رقابت با ديگر حريفان خود پيراهن تيم ملي را به تن کرده بودند. اگر اين موضوع در حريفان مان صدق مي کند که آنها سال به سال تا المپيک بهتر و پخته تر مي شوند اين امر در مورد ما هم مي تواند صدق کند و ما هم مي توانيم روز به روز با همين المپيکي ها يا نفرات جايگزين بهتر و بهتر شويم. اما تيم ما در بوداپست به غير از همين عزت اکبري با ترکيب تيم المپيکي‌اش شرکت کرده بود، آيا ما جايگزيني براي نفرات اصلي‌مان داريم؟ ما اگر پايبند به اجراي فرآيند و قانون مسابقات انتخابي باشيم و کشتي‌گيران جوان و آينده‌ساز احساس کنند راهي براي پوشيدن دوبنده تيم ملي دارند، حتماً چنين ظرفيتي را داريم. پتانسيل ما از تيمي مانند آمريکا بالاتر است. من مطمئنم در آينده‌اي نزديک کشتي‌گيران جواني مي‌آيند که از کشتي گيران اصلي‌ چيزي کم نداشته باشند. در حال حاضر 3 سيستم را با هم جلو مي‌بريم. يکي سيستم بسترسازي که براي کشتي ايران در سال 2020 و بعد از آن برنامه‌ريزي شده است. دوم سيستم کارگاهي که براي کشتي گيران بعد از 2016 توليد کشتي گير شاخص را مد نظر دارد که البته حالا در مورد فردي مانند اکبري زودتر هم نتيجه داد و يک سيستم گلخانه‌اي که از 10 آبان شروع مي شود و هدف از آن، تربيت کشتي گيران براي المپيک 2016 برزيل است اگر نگاه دقيق‌تري داشته باشيم و مقايسه‌اي بکنيم، مي‌بينيم روس‌ها المپيکي‌هايشان در انتخابي موفق نبودند، اما کشتي‌گيران المپيکي ما باز در انتخابي اول شدند. مهم اين بود که انتخابي گذاشتيم و المپيکي ها نشان دادند که فاصله دارند و توانايي‌هايشان بيشتر است اما اين هميشگي نيست و امکان دارد در سال‌هاي آينده نفرات عوض شوند. لطفا صادقانه پاسخ دهيد، مربيگري سخت‌تر است يا کشتي‌گرفتن؟ مربيگري به مراتب سخت‌تر است، يک مربي با تمام کشتي‌گيرها روي تشک مي‌رود. اختيار بسياري از تصميماتي که در بيرون تشک مي‌گيريم و به کشتي‌گير اعلام مي‌کنيم، با مربي نيست و امکان دارد کشتي‌گير نتواند آن را پياده کند و همين موضوع کار را دشوار مي‌کند و فشار زيادي به مربي وارد مي‌کند. زماني که خودت کشتي مي‌گرفتي در جايگزيني برنامه‌ها بر‌اساس تمرينات روي وضعيت خودت اشراف داشتي، اما يک مربي نمي‌تواند به راحتي دوران ورزشي‌اش، اشراف کامل روي وضعيت بدني يک ورزشکار داشته باشد. شما در 96 کيلوگرم به رضا يزداني فرصت مجددي داديد، اما اين موضوع در 74کيلوگرم براي صادق گودرزي اتفاق نيفتاد؟ در 96 کيلوگرم قانون دوباره اجرا شد وگرنه او هم فرصت پيدا نمي‌کرد. شوراي فني تصميم گرفت و نظرشان اين بود که نفرات برگزيده وضعيت خوبي ندارند، براي همين ناچار شديم دوباره انتخابي برگزار شود که رضا يزداني 4 کشتي گرفت و نتيجه کارش رضايتبخش بود و انتخاب شد. در 74 کيلوگرم قانون اجرا شده بود و نتيجه به دست آمده بود و نمي‌توانستيم دوباره انتخابي بگذاريم. يکي از عوامل موفقيت ما در مجارستان عزت اکبري بود که نقطه عطف کارنامه کشتي آزاد در بوداپست هم بود. چطور به عزت اکبري اعتماد کرديد؟ عزت اکبري ظرفيت‌هاي فني خيلي خوبي دارد، کشتي‌گير جسور و شجاعي است. ضمن اين‌که به عنوان يک استعداد کارش را در مسابقات اوپن شروع کرد که نتيجه خوبي هم نگرفت و در 3 ماه در کارگاه فني پيشرفتش چنان بود که در جام اميد همه نفرات را شکست داد و در جام جهاني هم مقابل باروفس آن چيزي که از او مي‌خواستيم را انجام داد يعني اندازه‌اي که تجربه داشت، خوب کشتي گرفت و بد عمل نکرد. در آسيايي هم خوب بود و بالاخره در انتخابي نشان داد فعل خواستن را خوب صرف مي‌کند. او هنوز تجربه کمي دارد، اما به نظرم اگر ذهن خودش را در اختيار مربي قرار دهد، خيلي بهتر مي‌شود. او با برنامه کشتي گرفت و بيشتر از حد خودش بود. امثال او در کشتي آزاد و فرنگي در ايران زياد داريم. بايد از رفتار اخلاق مدار صادق گودرزي در همکاري در اردوهاي تيم ملي در اين جا ياد کنم. جالب اين بود که عزت اکبري موقع کشتي گرفتن خيلي به شما نگاه مي‌کرد و حواسش به شما بود. مثل محمد بنا با شاگردانش در المپيک. داستان چه بود؟ محمد بنا از دوره جوانان، با شاگردانش کار کرد. از موقعي که آنها شکل نگرفته بودند، با تفکر کلام بنا شکل گرفتند و آشنا شدند. تغيير در آنهايي که شکل گرفته‌اند خيلي سخت است، اما عزت با يک مربي و يک ادبيات و برنامه‌هاي يک مربي رشد کرده و همين موضوع در نهايت باعث مي‌شود با همان مربي در کنار تشک هنگام مسابقه بهتر پيش برود. سراغ مهدي تقوي برويم. چرا دور از انتظار ظاهر شد؟ من هنوز مهدي را بهترين 66 کيلويي جهان مي‌دانم. گرفتاري و مسائل شخصي زيادي برايش پيش آمد، از جمله فوت مادرش و در ادامه مسئوليت‌هايي که او در قبال با خانواده گسترده‌اش دارد. همين موضوع باعث شد ذهن تقوي آرام و راحت نباشد. اميدوارم مهدي دوباره خودش را بازيابي کند و بايد بگويم او همچنان ظرفيت‌هاي فني بالايي دارد، اما او بايد بداند خودش بيشتر از هر کس ديگري مي‌تواند به خودش کمک کند. از کميل قاسمي بگوئيد چه شد که باخت؟ ما هم انتظار خيلي زيادي از کميل داشتيم. کميل از بهترين سنگين وزن هاي دنياست. کميل مسيري که در اين يک سال و خرده اي طي کرده خيلي سريع بوده درست مثل دانشجويي که خيلي سريع مدرک فوق ليسانس مي گيرد يا حتي کسي که در يک دانشگاه قبل از پاس کردن واحد هاي پيش نياز ، موفق به قبولي در امتحان جامع مي شود اما به هر حال لازم بود که کميل به وقتش همان واحد هاي پيش نياز را پاس کند. يعني کميل قاسمي درست بعد از وزن کشي در شرايط رواني با خودش قرار مي گيرد که احساس مي کند بار مسئولتي بر دوش دارد و اگر نتيجه نگيرد نمي تواند پاسخگوي انتظاراتي که از او هست باشد . اين استرس و بار رواني خودش عامل ايجاد اسيد لاکتيک مضاعف در کشتي گير مي شود. بر عکس رضا يزداني و احسان لشگري اين بار رواني را مديريت کردند و نتيجه گرفتند. تا چه وقتي در کشتي خواهيد بود؟ تا وقتي که بگذارند کارم را انجام دهم، سعي و تلاشم بر اين است که هر جاي ديگري هم مسئوليت داشته باشم، باز هم در حوزه فني کشتي آزاد انجام وظيفه خواهم نمود. تا وقتي که شرايط مهيا باشد، من هستم، مگر اين‌که به هر حال اين شرايط فراهم نباشد و نگذارند مثل سال‌ها قبل که نگذاشتند، فکر مي‌کنم ما اگر بتوانيم تا المپيک در قالب يک برنامه فني مشخص کار خود را دنبال کنيم، جرياني در کشتي ايجاد خواهد شد که جداي از نتايجي که انتظار داريم، در اين 2، 3 سال کسب شود، سال‌هاي سال اين جريان کشتي را بعد از المپيک هم تغذيه خواهد کرد. منوط بر اين‌که 4 سال منسجم کار کنيم. در اين صورت شرايطي به وجود خواهد آمد که فاصله بين پشتوانه‌ها و نفرات اصلي کم و کمتر خواهد شد. حجم مدعيان يک وزن بالاتر خواهد رفت و من اعتقاد دارم اگر اين برنامه 4 سال بعد از المپيک هم ادامه بيابد، ما مي‌توانيم با تيم دوم‌مان هم قهرمان جهان شويم. آيا احتمال دارد خودتان روي صندلي رياست فدراسيون کشتي بنشينيد؟ من هيچ‌وقت تمايلي براي رياست بر کشتي نداشته‌ام. من فکر مي‌کنم جايي که بيشتر مي‌توانم تأثير بگذارم و مردم بيشتر از من انتظار دارند، در حوزه و مسائل تکنيکي کشتي است. اين واقعيت وجود دارد که ما بچه‌هاي با‌استعداد زيادي در کشتي داريم اما اگر اينها به لحاظ فني مديريت نشوند، استعدادهايشان هرز مي‌رود. چرا ما نبايد در طول تاريخ کشتي‌مان چندين و چند کشتي‌گير صاحب‌سبک و کلاس فني داشته باشيم؟ اين در حالي که من در اين مدت خيلي کشتي‌گير ديده‌ام که ظرفيت صاحب‌سبک شدن در کشتي دنيا را دارند.يک زمان شوروي در يک دوره، فادزايف، خادراتسف و چندين و چند کشتي‌گير صاحب‌سبک داشت، ما هم الآن اين شرايط را داريم و مي‌توانيم چند کشتي‌گير صاحب‌سبک و کلاس داشته باشيم. کشتي‌گير صاحب سبک مي‌تواند کلاس‌هاي فني کشتي ايران و جهان را تحت تأثير خود قرار دهد.دغدغه‌اي که من فکر مي‌کنم بايد در کشتي ما حل شود، اين است که يک جريان فني به وجود بيايد که آن جريان اجازه دهد کشتي‌گير ايران بر کشتي جهان به لحاظ فني مسلط شود، و آن جريان دستيابي به الگوهاي فني است که کشتي‌گيران داراي چند کلاس يا کشتي‌گيران صاحب سبک به وجود بيايند. حالا اين‌که ما در اين نسل موجود مي‌توانيم به کشتي‌گيران صاحب‌سبک برسيم يا بايد در نسل آينده منتظر توليد چهره‌ها و پديده‌هاي صاحب‌کلاس باشيم، موضوعي است که زمان مي‌تواند آن را مشخص کند. براي همين تصورم اين است که شايد اگر من کاري بتوانم انجام دهم و آجري را جابه‌جا کنم، در بخش فني تأثيرگذاري‌اش بيشتر است.افرادي هستند که مي‌توانند رئيس فدراسيون شوند و به خوبي از عهده کار اجرايي برآيند و مأموريت اداري اجرايي را انجام دهند، اما کار فني يک مسئوليت پيچيده‌اي است که جنس مديريت خاص خودش را مي‌طلبد يعني هر شيوه مديريتي در کار فني نمي‌تواند وارد شده و مفيد و موفق باشد. شاخصه‌هاي يک رئيس فدراسيون کشتي قدرتمند از نظر شما چيست؟ متولي اصلي‌ هدايت تمام مأموريت‌هاي اجرايي در حمايت از برنامه‌هاي فني کشتي، رئيس فدارسيون است. رئيس فدراسيون بايد زمينه‌هايي فراهم کند که کادرهاي فني کشتي آزاد و فرنگي دغدغه‌اي در پياده‌سازي برنامه‌هاي فني خود نداشته باشند و با خيال راحت تمام توان و انرژي خود را در کار فني بگذارند. بايد چنين ظرفيت‌هايي در فدراسيون کشتي به وجود بيايد که البته حتماً بايد با حمايت نهادهاي بالادستي مديريت در ورزش هم همراه باشد. چون کشتي يک رشته‌اي است که بازار تجاري و مارکتينگ آن محدود است و از همه مهمتر ورزش ملي ماست و حمايت ملي را از منابع ملي مي‌طلبد. احترام به کشتي احترام به تمامي رشته‌هاي ورزشي است چون کشتي پرچمدار ورزش است. پس بايد کشتي را با نگاهي متفاوت ديد و مديريت در کشتي هم بايد به گونه‌اي باشد که اسباب عزت و آبرومندي براي کشتي باشد.بچه‌هاي کشتي به حقشان نرسيدند. نظر شما چيست؟ دغدغه قهرمانان ما، دغدغه درستي است. اين‌که بخواهيم با زحمات قهرماناني که در رشته سنگيني مثل کشتي، فشار تمرينات رنج‌آور و طاقت‌فرسايي را تحمل مي‌کنند و تازه کار اصلي در آن از ضربان 240 و 250 شروع مي‌شود. اگر بخواهيم اين را با ارزش‌هاي مادي بسنجيم، خيلي کم‌ارزش کرده‌ايم. اما واقعيت اين است که کشتي و جامعه کشتي دچار يک نجابت تاريخي است که اين نجابت تاريخي کشتي را از حمايت‌ها و پتشيباني‌هايي که استحقاق آن را به عنوان يک ورزش ملي دارد و خواست مردم است، محروم کرده و متأسفانه مراجع مسئول و مديراني که بايد از کشتي حمايت شايسته و درخور کنند، همواره بر دوش کشتي بوده‌اند و بار کشتي بوده‌اند نه يار کشتي اين يک درد تاريخي است که همه ما درک کرديم و شايد اگر لطف و محبت مردم و احترامي که مردم براي قهرمانان کشتي قائل هستند، نباشد، تحمل اين درد غير‌ممکن است. فلسفه تصميم شما و شوراي فني در محروم کردن ملي پوشان از ليگ چيست ؟ در اين موضوع 2 بحث داريم، ‌يک بحث فني و يک موضوع ارتزاق و مسائل مالي يک قهرمان. کار درست در حوزه فني اين است که کشتي‌گيري که 10 ماه زير فشار فني و طاقت‌فرسا بوده، و به صورت متناوب، چند دوره اوج‌گيري را براي تورنمنت‌هاي بين‌المللي و قاره‌اي، مسابقات جهاني، مسابقات انتخابي تيم ملي...تجربه کرده است. حتماً يک زماني را در طول سال هم به لحاظ جسمي براي بهبود مصدوميت‌ها، براي استراحت فيزيولوژي بدني و هم به لحاظ ذهني برايش درنظر بگيريم، چون ممکن است دچار فرسودگي شود ما ناچاريم مسئوليت فني‌مان را درست انجام دهيم وگرنه عمر يک قهرمان ما که مي‌تواند چند سال با کمترين آسيب بالاترين بهره‌وري و مدال‌آوري را داشته باشد،3-4 سال خلاصه و کوتاه کرد‌ايم، پس ما وظيفه داريم در حوزه فني از قهرمانان خود مراقبت نماييم.ولي از سوي ديگر ساير مسئولان ذيربط بايد در نظر بگيرند که قهرماني که امروز به خاطر مدال مسابقات جهاني و بازي‌هاي آسيايي در سال آينده که فاصله ميان آنها هم کوتاه ‌مدت است، قيد ليگ را مي‌زند، نيازمند حمايت‌هاي مستمر و ماهيانه هستند. آنها طبيعتاً نياز به استراحت دارند، هنوز که هنوز است احسان لشگري نمي‌تواند روي پاهايش بنشيند يا رضا يزداني هنوز به لحاظ مصدوميت مشکل دارد.بايد بيايند قهرماناني که به خاطر منافع ملي و کمک به کسب نتايج ملي از منافع شخصي خود ميگذرند و ديدگاههاي شوراي فني کشتي را مي پذيرند توسط مراجع مربوطه مسائل مالي انها حل شود. چون زمان برگزاري رقابتاي ليگ هم دقيقا بعد از مسابقات جهاني است، اين درست موقعي است که کشتي گيران ما بايد استراحت کنند . اين استراحت در همه جاي دنيا براي يکي دو ماه بعد از مسابقات جهاني ، طبيعي است . اميدوارم مسئولين متوجه اين امر مهم باشند. خود کادر فني هم از اين منافع ليگ محرومند چون من معتقدم کادر فني به هيچ وجه نبايد نگاهي غير از نگاه ملي به کشتي گير داشته باشد و من خواسته ام کادر فني بالاترين بهره وري و انرژي را براي کشتي گير تيم ملي و منافع ملي بگذارند .و بيشترين بازدهي را در سطح تيم ملي داشته باشيم. آيا شما حالا به عنوان مشاور عالي وزارت ورزش و جوانان مي توانيد اين نگاه را در بين مديران ايجاد کنيد ؟ نمي‌دانم. چيزي که باعث شده و دلخوشي من بوده که اين مسئوليت را بپذيرم اصرار سرپرست وزارت ورزش براي تدوين نظام برنامه استراتژيک ورزش بوده با توجه به سوابقي که در اين حوزه داشته ام خيلي خوشحال مي شوم که بتوانم اين کار را انجام مي دهم و تا زماني که احساس کنم مي توانم اين موضوع مهم را انجام دهم در اين مجموعه خواهم ماند. من با اين دغدغه آمده ام . الان واقعا نمي دانم که آيا سمت و سوي مديريت ورزش و گشايش درها به سوي بازشدن گره ها از ورزش خواهد بود و يا بازهم مسير مديريت در ورزش به همان مسير قبل خواهد رفت. قطعا با اين وجود فضايي براي کار نخواهد بود. هنوز براي خودم شفاف نيست. آيا مي توان روزي با حضور اسپانسر ها مشکلات مالي کشتي را مرتفع کرد؟ به اعتقاد من اسپانسر تيم هاي ملي و فدراسيون بايد از هم جدا شود ولي فدراسيون کشتي از طريق برگزاري رقابتها مي تواند محل در آمد داشته باشد اما فدراسيون کشتي هيچ وقت نمي تواند به لحاظ حقوقي از طرف يک کشتي گير اسپانسر بگيرد. اميدوارم در فدراسيون آينده به اين موضوع پرداخته شود. اساساً برگزاري ليگ را مفيد مي دانيد؟ برگزاري ليگ تا زماني که در جهت برنامه هاي تيم ملي باشد مفيد است خوشبختانه الان با تفکيک کشتي گيران ملي پوش اين اتفاق درحال افتادن است. پيش از اين گاهي سايه ليگ بر تيم هاي ملي سنگيني مي کرد ولي اگر ليگ فضايي فارغ از ظرفيت هاي مالي برنامه ريزي شود و فضايي شود که خيلي از استعداد ها فرصت عرض اندام پيدا کنند در چارچوب برنامه فني ساليانه قرار مي گيرد در کنار تيم هاي ملي به عنوان يک بازو در جهت رشد کشتي خواهد بود اما اگر تيم ملي را تحت الشعاع خودش انجام دهد کارکرد منفي خواهد داشت.