گون آیدین تراکتور
خبر ورزشي/ قرار شده از اين پس، هر روز و يا هر چند روز يکبار به تماشاي خريدارانه تيمهاي خاص فوتبالمان بپردازيم.
قرار شده از اين پس، هر روز و يا هر چند روز يکبار به تماشاي خريدارانه تيمهاي خاص فوتبالمان بپردازيم! با نگاهي به تيم تراکتور که بازياش در نيمهنهايي جامحذفي خوبيهاي چندي داشت، شروع ميکنيم! زير عنوان «گون آيدين تراکتور» که يعني روزت روشن تراکتور!
۱- فوتبال ايران وقتي قدرت بيشتري ميگيرد که تراکتور هم در اوج قدرت و خودباوري باشد!
۲- ساکت الهامي تيم خوبي دارد که بايد بهتر از اين هم بشود! نه فقط با خريدن بازيکنان ديگر بلکه با ساختن جواناني پُرمايه مثل مهري، آزادي، شکاري، تيکدري، تيموري و با ميدان عمل دادن به اکبر ايماني در وسط زمين و تشکيل يک خط هافبک همهکاره با حضور اشکان دژاگه، مهري، ايماني و نفر چهارمي که دوندهتر از همه باشد و مکمل بقيه!
۳- ساکت بايد تن بدهد به چند جراحي کوچک که بايد با دست خودش تيغ بزند!
۴- استفاده حداکثري از مهارت حرکتي و مهارت تکنيکي دژاگه که زمينهساز گل معرکه مهري برابر نفت مسجدسليمان شد! دژاگه بايد در پشت سر دو مهاجم نوک يا حتي يک مهاجم تک، ول نه تنهايي، تراکتور باشد! زوجسازي در قلب دفاع حريف، خاري است که «ساکت» نبايد ديگر فراموشش کند!
۵- محمدرضا اخباري را درون دروازه، بيشتر به بازي بگيريد! تا به حال هم در حق او کم جفا نشده است! فرصت بدهيد جبران کند! براي سالها از دروازهبان بينيازتان ميکند!
هُلدينگ زنوزي
نشست و برخاست با بزرگان
الف- باورمان اين است: تراکتور تيم خوبي دارد که بايد به تيم خوبتري بدل شود! عمده اين دگرديسي را، هُلدينگ زنوزي بايد برعهده بگيرد! با سپردن کارها به دست کاردانها که در تبريز پرتعدادند و عزت نفس دارند! با پرهيز از ورود مالکانه به امور تخصصي! اين متخصصهايند که بايد حرف اول و آخر را بزنند!
ب- اگر مملکت خواهي آراسته!
مده کار معظم به نوخاسته!
پ- باشگاه تراکتور که قطب غربي فوتبال ايران است، بايد از آفت کوتهفکري و کوچکانديشي فاصلهها داشته باشد!
کار بزرگ در دست مردان بزرگ! کار علمي توسط مردمان عالم و صاحب تجربه عملي ممکن ميشود که ميدانيم از توفيق اين است:
ج- به خُردان مفرماي کار درشت
که سندان نشايد شکستن به مشت!
يک سؤال: جناب زنوزي، دردسرهاي گريبانگير فوتبال ما ناشي از چيست؟ غير از اين است که تاج، همنشينهاي خودش را از آدم کوتولهها انتخاب کرد؟ شما در تراکتور و همگنان شما در تيمهاي ديگر، بايد از همکاري با گمنامها و کوچکها پرهيز کنيد! تراکتور همکاراني ميخواهد که بزرگ باشند و درجه اول فکر کنند!
مسي-کومان چک اول را پرت کردند!
زير سر فتحا... زاده است!
به نظر شمايان که هم اهل فن شدهايد و هم اهل دليد و ناديدني را هم ميبينيد، اينکه در خيابانهاي بارسلون يک عده تماشاگر بيکار جمع شدهاند و «فرياد مسيخواهي» سردادهاند، کار چه کسي ميتواند باشد؟ کاتالانها يا يک جناح ديگر؟
کرويف که مرحوم شده است! استويچکف که کارمند بارسا به شمار ميآيد! پپ گوارديولا هم که رفته و پشت سرش را هم نگاه نميکند! کومان نيز تازه آمده و هنوز جاي پايش قرص نيست! پس اين کارها، کار چه کسي ميتواند باشد؟
ما که هرچه گشتيم، الا «علي فتحا... زاده خويي» کسي را پيدا نکرديم! مردي که هر وقت هواداران استقلال حرفي زدند و کاري کردند، گفته شد: ... توسط «حاجفتل» تحريک انگولک شدهاند! خودشان بيعرضهاند، تقصير فتحا... زاده است! و حالا شعاع عمليات فتحا... زاده که چندي پيش هم گفته بود: پولش را بدهيد، من مسي را هم به استقلال ميآورم، گسترش يافته و قدم در دايره بينالملل گذارده! حالا فتحا... زاده، مردم بارسلون را به مطالبات عاطفي خود واداشته و پايش را از گليم بافت اسپانيا هم درازتر کرده است!
مسي و کومان
چَک اول را کي ميزند؟
کومان خواسته گربه را دم حجله بکشد! يعني او خواسته که ماستخور مسي را نشانه برود! نسقگيري کند! نشان بدهد که کت تن کيست؟ و بگويد که من رئيسم و رئيس سفت و سختي هم هستم!
کومان، سعي کرده چَک اول را بزند و مسي را سرجايش بنشاند! صبر ميکنيم، ببينيم که اين دعواي علني شده، به کجا ختم خواهد شد!