غرق کردن پرسپولیس!
آي اسپورت/ پرسپوليس با ۴ قهرماني پيدرپي در ليگ برتر، ۲ بار صعود به فينال ليگ قهرمانان آسيا هيچ شباهتي به يک باشگاه موفق ندارد. از موفقترين باشگاه ايران يک خبر خوش، يک اتفاق خوشايند، يک حرف اميدوارکننده و جذاب نميشنويد. آنچه پرسپوليس اينروزها به عنوان خبر ميسازد، تصويري از آشفتگي و بحران است.
فوتبال ايران با چه زباني بايد بگويد که ورشکسته شده و تحمل اين ارقام گزاف را که مديران و رسانهها و شبکههاي هواداري و جريان دلالي به فوتبال تحميل ميکنند، ندارد؟ با چه زباني بايد بگويد که قيمت واقعي بازيکن و مربي در ايران آن چيزي نيست که به باشگاهها تحميل ميشود و باشگاهها نيز از اين تحميل استقبال ميکنند؟ استقبال از اين تحميل چه معنايي دارد جز اينکه بزرگ شدن بيهوده حجم معاملات در نقل و انتقالات منافع پنهاني بيشتري دارد؟
پرسپوليس از اين منظر بهترين مثال براي بحثهاي اقتصادي در فوتبال ايران است که به اوج موفقيتهاي يک تيم ايراني در دو دهه اخير رسيده اما همچنان در بند مشکلات مالي است. اين همه موفقيت و اين همه بحران اقتصادي معنايي جز اين ندارد که اين باشگاه بيش از توان مالياش هزينه ميکند و به فيرپلي مالي نيز بيتوجه است.
پرسپوليس اگر بعد از اين همه موفقيت نميتواند دستمزد مربيان و بازيکنان خود را بپردازد، بنابراين فوتبال ايران اين سيلي محکم را خورده است که نبايد تن به اين هزينههاي بيبازگشت بدهد.
براي پرسپوليس اين بازي شروع ميشود که بايد قيمت بازيکنانش را بيشتر و بيشتر کند، بايد به مربيانش دستمزد گزاف بپردازد و چون موفق است اين دستمزدها نامتناسب با رشد درآمد افزايش پيدا ميکنند. در فوتبال ايران بزرگترين موفقيتها منجر به درآمدهاي بزرگتر متناسب با ميزان موفقيت نميشود اما پرسپوليس را مجبور ميکنند که بازيکن خود را دو برابر قيمت استخدام کند.
اين اجبار را کدام جريان تعيين ميکند؟ چرا باشگاه مقابل فشارها تسليم است و چرا بر اساس واقعيتهاي اقتصادي خود درباره آينده تصميم نميگيرد؟ آيا فرمول حجم معاملات بيشتر و پورسانت بيشتر نهادينه شده است؟
سرمربي تيم و کاپيتان و بازيکنان تأثيرگذار در باشگاه صاحب اين فرصت و قدرت شدهاند که ميتوانند براي افزايش هزينهها تعيينکننده باشند. کانالهاي هواداري و رسانهها نيز پيرو همين نگاه طلبکارانه، به افزايش قيمتها کمک ميکنند و خواسته و ناخواسته در خدمت جريان دلالي فوتبال هستند. در اين ميان همه با ادعاي عشق به تيم، کاري با باشگاه ميکنند که امروز و فردايش در بدهي غرق شود. نگاه طلبکارانه آنها در رسانه و کانالهاي هواداري خيرخواهانه جا انداخته ميشود.
در ايران به اين جريان سراسر مخرب ميگويند فوتبال حرفهاي. به ورشکستگي باشگاه ميگويند فوتبال حرفهاي. به فرصت نيافتن بخش خصوصي براي حضور در اين رقابت غيرمنصفانه ميگويند فوتبال حرفهاي. اگر سؤالتان اين است که اين ورشکستگي تا کي ميتواند ادامهدار باشد و کش پيدا کند، پاسخش اين است تا روزي که ميتوانند در بدهيها دست و پا بزنند و غرق نشوند.
ايران ورزشي