بازگشت قهرمان ایران به ریل پیروزی
طرفداري/ پرسپوليس پس از عدم کسب نتيجه مناسب در بازي اول ليگ، در بازي دوم برابر صنعت نفت آبادان به پيروزي دست يافت.
در دنياي پر رنگ و لعاب فوتبال کشور، پرسپوليس حکم همان کودک کاري را دارد که طعم فقر را، طعم نداشتن را، طعم نرسيدنها و اميال به هم کوفته را چشيد و دم نزد. نه اين که صدايش نرسد، نه اين که بغضي نداشته باشد يا خفهاش کند. نه اصلاً. او زماني خيلي هم بهانهگير بود. بهانه از اين دست که زمين کج است، داور فقط با ما پدرکشتگي دارد، وزير آبش با رنگ قرمز توي يک جوب نمي آورد و خلاصه خيلي از اينها. کودک قصه ما همه کار مي کرد تا زنده بماند. تا اين که يک روز از آن دور دورها يک ماشين خوش رنگ و لعاب به پستش خورد. شيشه ماشين پايين آمد؛ پير مردي از جنس فرنگ؛ مليتش کروات بود و نام آشنا با خيابانهاي تهران. برانکو ايوانکوويچ همان شخصي بود که دست کودک کار را گرفت و اين پرسپوليس رو به نزول را به عرش برد. خواستن و رسيدن را به او ياد داد. الفبا را به او آموخت و تجربهاش داد. نتيجه حالا خيلي حرفها براي گفتن دارد؛ تيمي که حتي در روزهاي نبود رئيسش، فيناليست آسيا مي شود و کماکان اصلي ترين مدعي تاج پادشاهي فوتبال است. اين خود ميراث سرخ است.
1- پرسپوليس برابر سايپا دست و پا بسته نبود. خوب توپ را در آن زمين ناهموار ميگرداند و اگر بخت به او چشمک ميزد يا دروازهبان حريف خيال کوتاه آمدن به سرش ميزد، همان جا اولين 3 امتياز شاگردان گل محمدي ثبت مي شد. با اين حال بازي برابر صنعت نفت پورموسوي که از قضا خوب دفاع کردن و بستن بازي را بلد است، مي توانست يک محک جدي براي تيمي باشد که کمتر از يک ماه ديگر بايد با کولهباري از غايبين در فينال آسيا صف آرايي کند.
2- بازي بسته و دفاعي؛ اين جديترين معجون فوتبالي سيروس پور موسوي است که از قضا تا قبل از ضربه پنالتي به خوبي از پس آن برآمده بود. گرچه تفنگ حمله پرسپوليس فشنگ ندارد و اگر هم داشته باشد کوتاه برد است. با اين حال نميتوان منکر زهر هافبکهاي خلاق گل محمدي شد. جايي که سيامک نعمتي و احسان پهلوان به خوبي در پيدا کردن هم و به خصوص مدافعان کناري دست بالا نشان دادند. حمايتها و دوندگيهاي ميلاد سرلک و صد البته وحيد اميري همه و همه دست در هم دادند تا شاهد يک بازي روان و مسلط سرخپوشان به خصوص در ميانه زمين باشيم. اتفاقي که نسبت به بازي با سايپا، با تمرکز و دقت بيشتري دنبال مي شد و سرانجام همين تسلط بر بازي، دشت يک پنالتي آن هم ري يک دو سيد جلال حسيني و کنعاني زادگان بود.
3- شاه کليد يحيي گل محمدي در نيمه اول، نفوذ از سمت راست بود. جايي که مهدي شيري و سيامک نعمتي که پيشتر هم سابقه بازي در کنار هم را داشتند، بر روي ارسال ها تمرکز کردند. از شما چه پنهان، مهدي شيري براي اين کار ساخته نشده است و سيامک نعمتي هم دست تنها جز چند نفوذ که آن هم سرانجامش چند ارسال بي دقت بود، آوردهاي نداشت. در نيمه دوم اما وقت برگشت و اين بار سعيد آقايي و احسان پهلوان مامور طراحي بخش عظيمي از حملات شدند. ترکيبي که در آسيا جواب خود را پس داده و دانه درشتترين تيمهاي عربي را نيز به تکاپو انداخته بود. سرعت سعيد آقايي و قدرت پا به توپ پهلوان يکي از برندهترين شمشيرهاي تهاجمي اين فصل پرسپوليس هستند. بر خلاف مهدي شيري، سعيد آقايي در ارسال ها حرف هاي زيادي را براي گفتن دارد که البته تمام کننده قهاري در آسمان حريف يافت نمي شود.
4- نيمه دوم اما پرسپوليس دست به عصاتر شد و براي اين کار قبل از هر چيزي، ميل هجومي ميلاد سرلک را سرکوب کرد تا در کنار احمد نوراللهي بتواند ضدحملات احتمالي آبادانيها را خنثي کند. روند گردش توپ نيز احتياط بيشتري به خود گرفت و بازي در عرض با بازيگرداني احمد نوراللهي بيش از پيش به چشم مي آمد. ثمره تمامي اينها تسلط نسبي سرخپوشان به توپ و ميدان در نيمه دوم و کنترل خط هجومي نه چندان زهردار آبادانيها بود. شاگردان پورموسوي تنها به نفوذهاي حسن بيت سعيد و ارسال هاي او دل بسته بودند که عملکرد و دوندگي خوب سعيد آقايي در کنار سرزني هاي بي امان سيد جلال حسيني، مجال خودنمايي را از زردپوشان گرفت. سيد جلال حسيني حتي در آخرين سالهاي فوتبالياش بازهم روي هوا حرف اول را مي زند و روي زمين بزرگترين متفکر دفاعي سرخپوشان است. با اين حال نمي توان جاي خالي شجاع خليل زاده را کتمان کرد و اين مورد به خصوص در ديدارهايي که رقبا خط حملهشان بيتعارفتر است، بيش از پيش به چشم مي آيد، حداقل تا وقتي که هماهنگي دفاعي پرسپوليس در بازي هاي آينده بيشتر شود.
5- اين يکي ديگر حتي از کولينگ برک وسط پاييز هم کليشهاي تر شده است؛ خط حمله بيجان پرسپوليس را مي گوييم. تيمي که روزگاري مهدي طارمي و علي عليپور را در چنته داشت و بعدتر با آمدن آل کثير اميدوارتر از هميشه به آينده نگاه ميکرد، حالا با تنها داشته تهاجمي و تخصصي خود که مهدي عبدي است، جديترين چالش هجومي چند فصل اخير خود را تجربه ميکند. مهدي عبدي هر چه قدر هم که کار را براي پرسپوليس در بازيهاي حساس درآورده باشد، بازهم آن برگ برندهاي نيست که خم چنداني به ابروي مدافعان حريف بياورد. وحيد اميري هم گرچه به عنوان مهاجم سايه اين پست را بيمه کرده است اما خودتان خوب ميدانيد که او نه اهل سر زدن است و نه شوت کردن و نه خلاصه تمام کردن. اين تيم يک حسن ختام براي بازي جذابش در ميانه زمين ميخواهد.
پرسپوليس حالا با دستان بسته بايد وارد رينگ فينال آسيا شود. هر چه قدر تيم يحيي در بعضي پست ها غني باشد، اين تيم در خط دفاع و حمله آنچنان چنته اي ندارد. انبوه جداشدگان کليدي، حکم دست هاي اين مبارز رينگ را داشت. حالا هر چه قدر هم مديران منت بگذارند که برايش کفش خريديم، چه فايده که دست ندارد؟!