از طبقه اول تا ششم فدراسیون همه باید بروند
ايران ورزشي/ بايد تمام افرادي که در فدراسيون فوتبال حضور دارند، بيرون بروند و اعضاي جديد روي کار بيايند. اين روزها از نبي که بهتر نداريم اما خوب و بد بايد بروند و از درب ورودي خارج شوند تا نفرات جديد امور را بر عهده بگيرند.
مشکلات فوتبال ايران يکي دو تا نيست و بحث درباره آنها به زمان زيادي احتياج دارد. اينکه بدانيم در مديريت، مربيگري و بحث فني و کيفيت بازيکنان چقدر مشکل داريم و با چه معايبي مواجه هستيم، به خودي خود ميتواند سطرها و صفحههاي يک کتاب قطور را اشغال کند. با داريوش يزداني که اين روزها در آمريکا مشغول مربيگري است، درباره کليت مشکلات حرف زديم و البته ايرادهايي که در فوتبال ايران، از بدنه مديريت تا بخش فني وجود دارد. يزداني معتقد است اگر به مدت يک سال فوتبال ايران تعطيل شود و تمام اعضاي فدراسيون فوتبال تغيير کنند، شايد بتوان مشکلات را حل کرد. او البته درباره رياست فدراسيون هم صحبت ميکند و معتقد است مهدي مهدويکيا ميتواند در اين پست مشغول فعاليت شود. او همبازي قديمي خود در تيمهاي اميد و بزرگسالان را لايق کسب اين عنوان ميداند و اعتقاد دارد مهدويکيا با کادري مجرب و برنامههايي ويژه قادر است فوتبال ايران را از اين بحران نجات بدهد.
ميخواهم درباره کليت فوتبال ايران صحبت کنيم. درد اين روزهاي فوتبال ما چيست؟
سؤال شما کلي است و سخت ميشود به آن جواب داد. اگر بخواهم بگويم درد فوتبال ايران، بايد به مسائل مختلف بپردازم. از حوزه مديريت و تيمهاي پايه و دوپينگ بگيريد تا ليگ و خيلي مسائل ديگر. فکر ميکنم يکي يکي جلو برويم بهتر باشد.
اصليترين کدام است؟
به نظر من نوع اداره فوتبال. بهترين راهکار هم تعطيلي فوتبال ايران براي يک دوره کوتاه، مثلاً يکساله است. البته نه به اين شکل که همه چيز را منحل کنند، بلکه يک سر و ساماني به مسائل بدهند و از چند کارشناس مجرب هم استفاده کنند تا آسيبها را بشناسند. در اولين گام هم بايد قيمتهاي کاذب تيمداري در فوتبال ايران را بشکنند.
الان امتياز يک باشگاه در ليگ برتر چقدر است؟
فکر ميکنم 60 تا 70 ميليارد.
الان 60، 70 يا 80 ميليارد قيمت يک باشگاه ليگ برتري است. البته به جز استقلال و پرسپوليس که آخرين بار 360 ميليارد قيمتگذاري شدند. البته که آنها هيچوقت واگذار نميشوند اما اگر بخواهيم ميانگين قيمت را حساب کنيم، حدود 100 ميليارد تومان ميشود. اين براي خريداري که ميخواهد باشگاه را اداره کند، قيمت واقعي نيست. به عنوان نمونه باشگاه استقلال چه امکاناتي دارد که خريدار بابت آن 360 ميليارد بپردازد. برق شيراز در ليگ سه حضور دارد. بدون امکانات و با کلي بدهي. چرا بايد خريدار بابت خريد امتياز اين باشگاه مثلاً 20 ميليارد بپردازد؟ من معتقدم در اولين گام بايد قيمت باشگاهداري در فوتبال ايران هم پايين بيايد.
حالا اين مسأله چه مشکلي را حل ميکند؟
به قول انگليسيها همه چيز بايد يخ ببندد و همين جا نگهش دارند. اگر قيمت باشگاهها کاذب نباشد، بخش خصوصي وارد ميشود و ديگر از اين خبرها نيست که تيمها براي جذب بازيکن معمولي اين همه هزينه متحمل شوند. آنوقت همه چيز با حساب و کتاب پيش ميرود و ديگر به بازيکني که کيفيت ندارد و به لحاظ تاکتيکي که در سطح بالايي نيست، ميلياردها تومان پرداخت نميشود. بايد قيمت بازيکنان هم پايين بيايد، هر کسي هم نميتواند با اين مبالغ بازي کند، به ليگهاي خارجي برود. بايد سقف قرارداد درست شود و همه آن را اجرا کنند. هر کسي هم نتوانست و اجرا نکرد، راهي زندان شود. اينها باعث ميشود ديگر شاهد انتشار قراردادهاي قلابي نباشيم و همه چيز نظم بگيرد. فدراسيون فوتبال هم بايد برنامهريزي فوتبال را به سارمان ليگ بسپارد و خودش فقط فکر تيمهاي پايه و تربيت مربيان باشد.
آيا در دنياي فوتبال هم چنين اتفاقاتي رخ ميدهد؟
برايتان مثال ميزنم. فدراسيون فوتبال اسپانيا کاري به لاليگا ندارد. همه تيمها در آن دخل و تصرف دارند و از بازاريابي آن استفاده ميکنند. به عنوان نمونه اگر بارسلونا اسپانسر بياورد، 10 تا 12 درصد از کل درآمد را برميدارد. با اين روش ليگ رونق ميگيرد و بحثهاي کاذب از بين ميرود.
اگر کيفيت بازيکنان و مربيان بالا باشد و سقف هم رعايت نشود، مگر ايرادي دارد؟
آيا کيفيت بالاست؟ بازيکن هنوز نميتواند به درستي از دو پاي خود استفاده کند اما شش ميليارد پول ميخواهد! يک نکته جالب ديگر. برخي مربيان ما از همکاران خود در سري آ ايتاليا گرانتر هستند. من با سند و مدرک اين را ثابت ميکنم. به جز کونته که حدود 12 ميليون يورو دستمزد ميگيرد، باقي مربيان سري آ رقم بالايي دريافت نميکنند. گاسپريني تا دو، سه سال قبل 200 هزار يورو ميگرفت و حالا بعد از کسب عناوين مختلف با آتالانتا، شايد قيمتش کمي بيشتر شده باشد.
يا مربي ساسولو 150 هزار يورو ميگيرد اما در ايران با اين پول قرارداد نميبندند. مگر مربيان ايراني چکار کردهاند که بايد اين مبالغ را بگيرند؟ يکسري از آنها حتي در سطح آسيا هم افتخاري ندارند اما اين قراردادهاي نجومي را امضا ميکنند. بعد هم داخل خودشان ميگويند فلاني از گوارديولا و کلوپ بهتر است. چنين توهمها و مشکلاتي هم در فوتبالمان داريم که بايد درست شوند. اينها خندهدار است اما باز هم تأکيد ميکنم اگر ليگ را از فدراسيون فوتبال جدا کنيم، خيلي از اين داستانها حل ميشود.
همين مربيان را ميبينيم که گاهاً وقتي نتيجه نميگيرند، همه تقصيرها را گردن داوري مياندازند. الان دو هفته از ليگ بيستم گذشته اما پرخاشگريها به حدي است که انگار بازيها به روزهاي آخر خود رسيده. نظر شما در اين باره چيست؟
سطح داوري ما از سطح مربيان، بازيکنان و ليگ بالاتر است. ما محمد فنايي را در فينال جام جهاني داشتهايم يا عليرضا فغاني که در تمام رقابتهاي مهم سوت زده. در المپيک، ليگ قهرمانان و خيلي از تورنمنتهاي مهم ديگر. در نقطه مقابل فوتبال ما چند بار به المپيک رفته؟ در 100 سال اخير يک يا دو بار. جام ملتها کي قهرمان شدهايم؟ فکر ميکنم حدود 50 سال قبل. داوران ما اما همه جا سوت زدهاند ولي مدام از آنها ايراد ميگيريم.
ابتداي صحبت بحث قيمت باشگاهها را پيش کشيديد و گفتيد بهتر است فوتبال ايران يک سال تعطيل شود. اين حرفهاي شما را محمد دادکان هم چند سال قبل گفته بود.
ميدانيد چرا از قيمت باشگاهها ايراد گرفتم؟ فکر کنيد شما ميخواهيد ملکي بخريد. بايد يک چيزي در آن ملک ببينيد که چشم شما را بگيرد يا در آينده به سودتان باشد. اگر آن ملک به تعزيرات يا اداره ماليات بدهکار باشد، آيا بيماريد که آن را بخريد؟ بحث باشگاهها هم همين است. نه زميني دارند و نه دفتر باشگاه. کلي هم بدهي دارند، آيا شما علاقهمنديد باشگاهي با اين شرايط را 100 ميليارد تومان بخريد؟ ضمن اينکه من هم کاملاً با صحبتهاي آقاي دادکان موافقم. يک ساختمان کج که بد بنيان گذاشته شده، فقط خرابي به بار ميآورد. الان ساختمان پايين ريخته اما ما اصرار داريم که کارمان را خوب انجام ميدهيم و با همين دست فرمان جلو ميرويم. آقاي دادکان استاد همه ما است و من هم معتقدم دير يا زود اين اتفاق در فوتبال ايران رخ ميدهد و شاهد تعطيلي خواهيم بود. البته اگر بخواهند مشکلات حل شود.
همين مشکلات به فوتبال پايه ما هم رخنه کرده. آنجا انتخابهايي ميبينيم که در نوع خود عجيب است و متر و معياري براي آنها وجود ندارد. مثلاً از پرويز مظلومي 65 ساله به داود مهابادي 47 ساله ميرسند. دو مربي با دو ايده متفاوت.
من از پرويز مظلومي گلايه دارم. چرا ايشان بايد تيم جوانان را به خاطر سرپرستي يک باشگاه رها کند؟ يعني بازيکنان تيم جوانان اينقدر ارزش نداشتند؟ اين واقعاً دردناک است، بخصوص که قرار است همين جوانهاي 20 ساله نسل آينده فوتبال ما را بسازند. يک زماني است که به مظلومي پيشنهاد ميشود بين تيم جوانان با سرپرستي استقلال يکي را انتخاب کند که او ميتواند هر انتخابي داشته باشد اما زماني که شما متعهد شدهايد، چرا بايد تعهد را زير پا بگذاريد؟ اگر مظلومي مربيگري در ليگ يک را به خاطر استقلال رها ميکرد، من به او حق ميدادم اما او با ديد باز به فدراسيون فوتبال رفت و هدايت جوانان را بر عهده گرفت. ايشان معلم هستند و سالهاست در فوتبال ما حضور دارند اما شايسته نيست که جوانها را رها کنند و به استقلال بروند. در اين ماههاي اخير هر وقت از من پرسيدند بهترين گزينه داخلي براي هدايت استقلال چه کسي است، نام پرويز مظلومي را در جواب به زبان آوردم اما حالا هم از حرکت او انتقاد ميکنم، چرا که به هيچ وجه جالب نبود.
کمي هم در مورد فدراسيون فوتبال صحبت کنيم. چه کار کنيم که مشکلات حل شود و آنهايي که لياقت دارند سر کار بيايند؟
ببينيد فوتبال ما کوچک است و ميشود با حضور افرادي چون محمد دادکان و محسن صفايي فراهاني و افرادي مثل آنها مشکلات را برطرف کرد. ضمن اينکه بايد تمام افرادي که در فدراسيون فوتبال حضور دارند، بيرون بروند و اعضاي جديد روي کار بيايند. اين روزها از نبي که بهتر نداريم اما خوب و بد بايد بروند و از درب ورودي خارج شوند تا نفرات جديد امور را بر عهده بگيرند. اگر ميخواهيم تغييري بدهيم، الزاماً به اين دليل نيست که قبليها خلافي مرتکب شدهاند. همه بايد بروند و يکسري افراد جديد بيايند که رؤساي باشگاهها و مديران روي آنها نفوذ نداشته باشند. ضمن اينکه بايد بخش اعظمي از فدراسيون هم دو سال به دو سال تغيير کنند تا سوءاستفادهاي انجام نگيرد.
به جز دادکان و صفايي فراهاني، چه گزينههاي ديگري هستند که ميتوانند فدراسيون فوتبال را اداره کنند؟
من فکر ميکنم بهترين فردي که ميتواند رئيس فدراسيون فوتبال شود، مهدي مهدويکيا است.
از چه نظر؟
اولاً که فوتبالي است و سابقه ملي دارد. در همه ردهها بازي کرده و علاقهمند به کارهاي پايه، اصولي و آموزش است. او ميتواند يک گزينه خوب باشد، ضمن اينکه به جز مهدويکيا گزينههاي ديگري هم مثل کوروش تشتزر و مجيد رضايي هم هستند که مديريت ورزش خواندهاند و قادرند فوتبال را به بهترين شکل اداره کنند. نميدانم با وجود اين افراد، چرا کسي که در دووميداني کار کرده بايد سر از فوتبال در بياورد؟ يا داورزني که مدتي مديريت پيکان را بر عهده داشت. او مدير خوبي است اما واليبال به فوتبال چه ارتباطي دارد؟ مگر مرا رئيس فدراسيون دووميداني يا واليبال ميگذارند که کفاشيان و داورزني به فوتبال ميآيند؟
اما سابقه ملي به خودي خود نميتواند ملاک و معيار مناسبي براي انتخاب رئيس فدراسيون فوتبال باشد.
يک رئيس فدراسيون که خودش صفر تا صد کارها را انجام نميدهد. الان خود من در باشگاه استينگ آمريکا حضور دارم. يازده هزار بازيکن در پنج ايالت داريم. بازيکناني داريم که بايد مديريت شوند و من مسئول بخش پسران هستم. نزديک پنج هزار شاگرد دارم که در ايالتهاي مختلف و زير نظر چندين مربي و مدير فعاليت ميکنند. من که نبايد همه آنها را زير نظر بگيرم. هر ماه با مديران و مربيان هر ايالت جلسه ميگذاريم و درباره اتفاقات صحبت ميکنيم. رئيس فدراسيون فوتبال هم بايد نظارت کند و امور را افراد ديگر جلو ببرند. مثلاً دپارتمانهايي درست ميکند و مديران مختلف را براي هر بخش برميگزيند. اگر کسي را مسئول امور تيمهاي پايه ميکند، فقط بودجه را در اختيار او قرار ميدهد و مابقي کارها را همان فرد پيش ميبرد. اگر قرار است سرمربي تيم ملي انتخاب شود، وظيفه رئيس فدراسيون مديريت اين پروسه است و او بايد نظر آخر را بدهد. مطمئنم فردي مثل مهدي مهدويکيا ميتواند نظر آخر را عالي بدهد و امور را به بهترين شکل پيش ببرد. اصلاً خود من که نظر آخر را بهتر از امثال کفاشيان ميدهم. البته مشکل فعلي فوتبال ما اين است که رئيس ميخواهد سرپرست تيم ملي را هم انتخاب کند و وارد همه امور شود.
پس نظر شما براي رياست فوتبال، مهدي مهدويکيا است.
مهدي در هامبورگ کار ميکند، با مديريت آلمانيها آشنا است، ساختار را ديده و برنامهمحور هم هست. اين دلايل کافي است که بگوييم يکي مثل او ميتواند فوتبال را اداره کند. او همه فاکتورها را دارد و ميدانم که چه کارهاي مفيدي نيز در ذهنش وجود دارد. به همين دليل و با توجه به شناختي که از مهدي دارم معتقدم او گزينه مناسبي است. ضمن اينکه بعيد ميدانم دادکان و صفايي فراهاني بخواهند وارد فوتبال شوند اما در مقايسه با آنها هم من اعتقاد دارم که مهدويکيا در جايگاه بهتري قرار دارد.