آبیها مقابل تیمهای شبیه خود شکست میخورند!
وطن امروز/ به نظر ميرسيد استقلال بعد از برد قاطع در تبريز و بازگشت به صدر، مقابل سايپاي جوان، بيتجربه و رده دوازدهمي بازي آساني داشته باشد و با يک برد پرگل صدرنشينياش را تحکيم بخشد ولي مقابل سايپا و دروازهبان استقلالياش که ميتوانست اين فصل دروازهبان ذخيره خوبي براي رشيد مظاهري باشد، چنان غافلگير شد که تصورش نميرفت تيمي که توانست داربي از دست رفته را در دقيقه 3+90 مساوي کند، نتواند 90 دقيقه گزندي به دروازه سايپا برساند؛ اين نخستين شکست اين فصل استقلال به عنوان ميزبان بود و بعد از باخت هفته دوم به فولاد، دومين شکست استقلال در ليگ بيستم بعد از 10 هفته رقم خورد. جالب آنکه در هر ۲ بازياي که استقلال با صفر امتياز زمين را ترک کرده، حريفان با پرسينگ توانستند بازيسازي آبيپوشان از انتهاي زمين را مختل کنند؛ همان کاري که شيوه بازي استقلال است!
براي شکست هفته دوم بهانه اين بود که هفتههاي نخست است و تيم فکري چندان هماهنگ نيست ـ که البته بهانهاي منطقي نبود چون استقلال يک فصل تمام است با اين ترکيب بازي ميکند ـ دليل اصلي آن شکست و شکست روز شنبه مقابل سايپا فقط اين است که مدافعان استقلال در اين 2 بازي تحت فشار بودند و به محض اينکه صاحب توپ ميشدند يکي دو بازيکن فولاد و سايپا بر سر آنها ميريختند و توپ را مدافع تحت فشار نميتوانست به هافبکها برساند. فولاد با يک ضربه آزاد و يک پنالتي براحتي استقلال را برد و سايپا هم روي توپي که بازيکن استقلال وسط زمين از دست داد و بيتفاوتي و سيري بيش از حد و بيانگيزگي وريا غفوري، به گل رسيد. پرس سايپا بعد از گل تشديد هم شد و تا انتهاي بازي اجازه بازيسازي به مدافعان و هافبکهاي استقلال را نداد و استقلال قادر نبود موقعيت گل ايجاد کند و آنچه هم ايجاد شد با درخشش منادي و بيدقتي بازيکنان هدر رفت.
فکري بعد از تساوي در داربي و برد بزرگ مقابل تراکتور در تبريز تغييري در ترکيب ايجاد نکرد ولي هم در داربي و هم در تبريز و هم قبل از اينها در سيرجان هم مشخص بود استقلال ضعفهايي دارد و چهبسا اگر نيمکتنشيني عجيب دژاگه و حاجصفي، بازي باز تراکتور و پاس گل شجاعي به دياباته ـ با همان تاکتيک هميشگي پرس مدافعان تيم مقابل از سوي مهاجمان استقلال ـ نبود، نتيجه آن بازي هم آني نبود که استقلال را سرخوش و سرشار از غرور به مصاف سايپا بفرستد. چه بازي با گلگهر، چه پرسپوليس و چه تراکتور خط مياني کمتعداد استقلال (هافبک ۳ نفره آن هم در ليگ پربرخورد و هافبکهاي جنگنده تيمها!) براي کنترل مرکز زمين به دردسر افتاده بود و تنها جلو افتادن اين تيم در بازيهاي قبل و درخشش فوقتصور مظاهري موجب شد باخت دوم استقلال 10 هفته ديرتر رقم بخورد.
کادر فني استقلال بعد از آن 3 بازي به منتقدان و کارشناسان تاخت ولي شکست مقابل سايپا نشان داد استقلال واقعا 2 مشکل اساسي را نتوانسته حل کند؛ 1- بعد از گذشت حدود نيمي از مسابقات همچنان در کنترل بازي بشدت مشکل دارد؛ 2- مقابل تيمهايي که تاکتيکشان همانند استقلال پرس از جلوي زمين است، فاقد پلن B است يا اگر هم پلني دارد، فاقد بازيکناني است که نقشه بعدي را اجرا کنند.
البته وقتي عيوب استقلال گفته ميشود، شايسته است به يک حسن بزرگ و آيندهنگرانه آن نيز پرداخته شود. تصميم فکري براي آوردن فلاح به بازي که براي نخستينبار بازي در چنين سطحي را تجربه ميکرد، شجاعانه بود و چهبسا ممکن بود اين بازيکن ناشناخته سايپا را هم به دردسر بيندازد و به تنهايي نتيجه را تغيير دهد که البته خب! در اين بازي تحقق نيافت ولي تصميم قابل دفاع و ارزشمندي بود. اصولا رويکرد محمود فکري به جوانان براي آينده اين تيم و پرهيز از مخارج ميلياردي براي جذب بازيکن ـ اگر با دقت و طمأنينه بيشتر ادامه يابد ـ موجب ريشهکني دلالي لااقل در اين باشگاه و استفاده از محصولات آکادمي و خودکفايي آن ميشود؛ کاري که به نظر ميرسد بايد رقيب استقلال هم با بها دادن به امثال آريا برزگر و ساير جوانان آيندهساز فوتبال کشور انجام دهد؛ مهدي عبدي را ببينيد!