نگاهی به تغییرات نیمکتها در لیگ برتر
آخرين خبر/ مربيگري در فوتبال ايران اساسا به يکي از کوتاهمدتترين شغلها در کشور تبديل شده است. چراکه هر مربي زمان بسيار کوتاهي در ليگ برتر دوام ميآورد. همين حالا که ليگ به نيمه راه رسيده، تقريبا نصف تيمها سرمربيشان را عوض کردهاند و به نظر ميرسد اين عدد به مرور زمان، بيشتر و بيشتر خواهد شد. بخشي از اين موضوع، به تجربه کم مديراني برميگردد که تصور ميکنند به محض روبهرو شدن با اولين نتايج بد، بايد سرمربيشان را عوض کنند. دليل مهم ديگر اين اتفاق هم تعهد کم برخي از مربيان است که به محض دريافت يک پيشنهاد بهتر، سريعا قيد موقعيت قبليشان را ميزنند و از تيم پيشينشان، جدا ميشوند.
هفت از 16
به گزارش روزنامه توسعه ايراني؛ ايجاد تغيير روي نيمکت هفت تيم از 16 تيم ليگ برتري، آن هم در شرايطي که ليگ به تازگي هفته هفدهمش را سپري کرده، نشان از علاقه افراطي فوتبال ايران به عوض شدن مربيها دارد. اين موضوع شايد در کوتاهمدت شبيه يک بحران به نظر نرسد اما در درازمدت بدون ترديد به مفهوم ثبات در فوتبال ايران لطمه ميزند. زماني در همين فوتبال، مربياني مثل غلام پيرواني بودند که حضورشان روي نيمکت يک باشگاه، بخشي از هويت آن باشگاه را تعريف ميکرد. شاغلام در شيراز، کارخانه بازيکنسازي به راه انداخت و ستارههاي متعددي را به فوتبال ايران معرفي کرد. طبيعتا وقتي ثبات از بين برود، پديدههايي مثل پيشرفت فني يا بازيکنسازي هم ديگر تحت هيچ شرايطي ممکن نخواهد بود.
در يک زمان کوتاه چند هفتهاي، يک مربي نميتواند هيچ قدمي براي آينده يک تيم بردارد. در حقيقت در اين شرايط، همه چيز در زمان حال خلاصه ميشود و کورسوي اميدي براي آينده باقي نميماند. عمر مربيگري در فوتبال قاعدتا بايد چند سال باشد اما در فوتبال ايران به چند هفته تقليل پيدا کرده است. در اين زمان، طبيعي به نظر ميرسد که پيشرفت جالب توجهي در رده باشگاهي اتفاق نيفتد و تيمها به لحاظ فني، حرف چنداني براي گفتن نداشته باشند.
سلاطين تغيير
درست مثل چند سال اخير، تيمهاي تبريزي باز هم سلاطين رقم زدن تغييرات روي نيمکتهايشان هستند. تراکتورسازي فصل را با عليرضا منصوريان شروع کرد و تنها پس از سپري شدن پنج هفته، تصميم به برکناري اين مربي گرفت. آنها مسعود شجاعي را به عنوان بازيکن-مربي برگزيدند و همانطور که انتظار ميرفت، مسعود هم نتوانست در اين موقعيت دوام بياورد. انتخاب بعدي آنها براي نيمکت، رسول خطيبي بود. فردي که در نيمفصل اول، هدايت آلومينيوم اراک را بر عهده داشت.
خطيبي به تازگي کارش را با تراکتور شروع کرده اما بعيد به نظر ميرسد او هم مدت زيادي در اين تيم بماند. ماشينسازي هم درست همين روند را در پيش گرفته است. آنها فصل را با وحيد بياتلو شروع کردند، سپس به سراغ سعيد اخباري رفتند و حالا مهدي پاشازاده به عنوان سرمربي اين تيم انتخاب شده است. در حقيقت دو تيم تبريزي در اين فصل روي هم 6 مربي مختلف داشتهاند. آماري که براي دو باشگاه در سطح اول فوتبال ايران، نااميدکننده به نظر ميرسد.
ايجاد تغيير روي نيمکت هفت تيم از 16 تيم ليگ برتري، آن هم در شرايطي که ليگ به تازگي هفته هفدهمش را سپري کرده، نشان از علاقه افراطي فوتبال ايران به عوض شدن مربيها دارد. اين موضوع شايد در کوتاهمدت شبيه يک بحران به نظر نرسد اما در درازمدت بدون ترديد به مفهوم ثبات در فوتبال ايران لطمه ميزند
حتي شما بالاي جدولي عزيز!
طبيعي به نظر ميرسد که تغييرات در تيمهاي پايين جدولي رقم بخورد اما عجيب است که اين وضعيت حتي شامل حال تيمهاي بالاي جدولي هم شده است. استقلال همين حالا در رده سوم جدول ديده ميشود و فاصله زيادي با صدر جدول ندارد. آنها در بسياري از هفتههاي نيمفصل اول ليگ برتر صدرنشين بودهاند اما سرمربيشان را تغيير دادهاند. در حقيقت روند عوض شدن مربيان حتي به سه تيم بالاي جدول هم رسيده است.
بازگشتها
بخشي از روند تغييرات مربيها در اين فصل، مربوط به «بازگشت» بعضي از مربيان به تيمهاي سابقشان است. فرهاد مجيدي دوباره به استقلال برگشته و هدايت اين تيم را به جاي محمود فکري بر عهده گرفته است. در سه سال گذشته، اين سومين بار است که مجيدي سرمربي آبيها ميشود. مجتبي حسيني هم پس از سپري کردن يک نيمفصل خوب در نفت مسجدسليمان، براي دومين بار به عنوان سرمربي باشگاه ذوب آهن اصفهان انتخاب شده است. مردي که هم به عنوان دستيار و هم به عنوان مربي در اين تيم حضور داشته است.
بازگشت مهم بعدي، بازگشت رسول خطيبي به تراکتور است. کسي که يک دوره سرمربي اين باشگاه بوده و دوران موفقيتآميزي را در تيم تبريزي پشت سر نگذاشته است. در حقيقت هيچکدام از اين مربيان در تجربه قبليشان در اين باشگاهها چندان استثنايي ظاهر نشدهاند اما دوباره اين فرصت را پيدا کردهاند تا در جايگاه پيشينشان قرار بگيرند.
اخراجهاي بعدي در راه هستند!
تصور اينکه روند عوض شدن مربيان در ليگ برتر تا پايان فصل روي همين عدد هفت باقي خواهد ماند، تصور کاملا اشتباهي است. بدون ترديد، اين اتفاق در هفتههاي پيش رو نيز چند بار ديگر رخ خواهد داد و باشگاههاي ديگري هم همين مسير را خواهند رفت. اين يک جور اپيدمي است که هنوز هيچ نوع واکسن و درماني برايش وجود ندارد و هيچ راهي براي مقابله با آن، ساخته نشده است.