گفتوگو با سرمربی که حق انتخاب و انتصاب بازیکنانش را ندارد
فارس/ سرمربي تيم ملي تنيس روي ميز معتقد است وقتي حق انتصاب و انتخاب ملي پوشان را ندارد، چرا بايد در سالن مسابقات ليگ و انتخابي حاضر شود.
اواخر بهمن ماه سال 98 بود که ويروس کرونا در کشورمان شيوع پيدا کرد. همين باعث شد بسياري از فعاليتها، اردوها و مسابقات ورزشي براي مدتي متوقف شود. در اين ميان برخي رشتهها مجوز فعاليت گرفتند و با رعايت پروتکلها برنامه هاي خود را اجرا کردند اما تنيس روي ميز از جمله فدراسيونهايي بود که بسيار کم کار شد و رو به روزمرگي آورد و اردوها و مسابقات تعطيل شد.
هين موضوع انتقاد بسياري از کارشناسان و جامعه تنيس روي ميز را در پي داشت. آنها معتقد بودند فدراسيون کم کاري ميکند و بازيکنان ملي و مستعد به حال خود رها شدهاند.
جميل لطف الله نسبي که سکاندار هدايت تيم ملي است، با دفاع از عملکرد فدراسيون معتقدست فدراسيون فعلي خيلي بهتر از قبليها کار کرده. وي تعطيلي اردوها در يک سال گذشته را هم فقط به کرونا مربوط ميداند.
- مشکل نيما جدي نيست
- دليلي ندارد وقتي مسابقات را آنلاين ميبينم، به سالن بيايم
- به عنوان سرمربي حق انتصاب و انتخاب ندارم
- پيشنهاد تغيير شيوه انتخابي را دادم اما عملي نشد
- همه توجهات به نيما و نوشاد نيست
- بودجه هند 2 ميليون دلار و بودجه فدراسيون ما 100 هزار دلار
- شيوع کرونا همه چيز را تحت تاثير قرار داد
- فدراسيون فعلي خيلي بهتر از قبليها کار کرده است
* مشروح گفتوگوي لطفالله نسبي را در زير ميخوانيد:
از وضعيت مصدوميت نيما عالميان آغاز کنيم. وضعيت او چگونه است؟
مصدوميت دست او از مدتها قبل است و در ليگ فرانسه هم روي آن فشار آمده بود. وقتي به ايران بازگشت، به فدراسيون پزشکي ورزشي مراجعه کرد و پس از بررسي تاييد کردند که دست او مشکل دارد و نامه هم دادند که فعلا نبايد تمرين کند. ما هم اين موضع را با فدراسيون مطرح کرديم که المپيک در پيش است و به خاطر اينکه سلامتي او را حفظ کنيم، در انتخابي تيم ملي بازي نکند.
تا چه زماني نبايد تمرين کند؟
وقتي در تمرينات محل ضربه زدن مشخص باشد و مجبور به عکس العمل سريع نشود، مشکلي وجود ندارد. اما در مسابقه چون توپها تصادفي ميآيد و بايد واکنش سريع نشان دهد، به مشکل بر ميخورد و درد دارد. البته مشکل حادي نيست و پس از چند روز استراحت و فيزيوتراپي برطرف ميشود.
در بازيهاي ليگ حضور نداشتيد. ظاهرا در مسابقات انتخابي تيم ملي هم به بابل نرفتيد. دليل خاصي دارد؟
چرا بايد حضور پيدا کنم. وقتي در کانال فدراسيون همه مسابقات به صورت زنده پخش ميشود، چرا بايد هزينه و وقت صرف کرد و از سنندج به تهران بيايم؟ تکنولوژي هم براي همين مواقع است. من درآمدي از تنيس روي ميز ندارم، اما همه مسابقات را پيگيري مي کنم.
مدير تيم فراسنج قهرمان ليگ برتر به اين موضوع اعتراض داشت که سرمربي تيم ملي اصلا بازي بازيکنان را نميبيند.
برخلاف اين صحبتها من همه بازيها را ميبينم. در حال حاضر جلسات هيات رئيسه که خود احساني مهر هم حضور دارد، به صورت وبيناري است. با اين کار ميتوانيم از اتفاقات ناگواري مثل کرونا جلوگيري کنيم. من هم زندگي و خانواده دارم و بايد مراقب خودم باشم. وقتي ميتوانم آنلاين بازي ها را ببينم، چه ضرورتي دارد که حتما در سالن حضور داشته باشم و هزينهاي هم بابت رفت و آمد براي فدراسيون بتراشم.
برخي اعتقاد دارند وقتي سرمربي در تيم ملي باشد، بازيکنان انگيزه بيشتري ميگيرند.
اين موضوع درست است، اما وقتي من هم در تيمي باشم و حقوقي بگيرم، خود به خود درگير ميشوم و نيازي نيست که بگويد بيايم يا نه. ضرروت اين صحبتها را نميدانم. اگر من سرمربي رشته اي مانند فوتبال، واليبال يا بسکتبال باشم که حق انتخاب و انتصاب داشته باشم، اين حرف درست که بايد در سالن و زمين باشم اما وقتي همه چيز به مسابقات انتخابي تيم ملي باز ميگردد، بود و نبود من فرقي ندارد.
شما به عنوان سرمربي تيم ملي حق انتصاب نداريد؟
آيين نامه مسابقات انتخابي تيم ملي به شکلي است که من حقي براي انتصاب و انتخاب ندارم. در اين صورت چه ضرورتي دارد که به بابل بروم. بازيکنان با هم بازي ميکنند و در نهايت 4 نفر براي تيم ملي انتخاب مي شوند. البته سيستم انتخابي ما به اين خلاصه ميشود که بازيکنان با هم بازي ميکنند و چند نفر به تيم ملي مي رسند، در حالي که بايد فاکتورهاي زيادي در نظر گرفته شود. آنجاست که نقش مربي تعيين کننده ميشود.
مثلا چه فاکتورهايي؟
آمادگي جسماني، نظم و انضباط اردويي، سبک و شيوه يا سنِ بازيکن.
پيشنهادي براي تغيير اين شيوه انتخاب شدن بازيکنان براي تيم ملي داده ايد؟
همان اوايل که آمدم اين موضوع را گفتم، اما پذيرفته نشد. همه چيز خلاصه به انتخابي ميشود و فاتحه مع الصلوات! شما بايد به عنوان مربي بازيکنان را در يک پروسه بلند مدت زير نظر داشته باشيد و بعد از آن در موردشان نظر بدهيد که چه کسي به درد تيم ملي ميخورد يا نه. اين نفرات فعلي آنقدر با هم بودهاند که چشم بسته مقابل هم بازي ميکنند. براي اينکه ما يک تيم خوب ببنديم، ملاک فقط همين مسابقات انتخابي نبايد باشد. از لحاظ جسمي و روحي همه چيز بايد در نظر گرفته شود. در همين انتخابي اگر يک بازيکن جوانتر نوشاد را ببرد، اما آيا قدرت و توانايي آنها با نوشاد يکي است؟
من سالها است با اين بازيکنان بوده ام و اين مسائل را درک مي کنم و حرفم بدون پشتوانه و غير منطقي نيست. مثلا وقتي ميگويم نوشاد انتخاب شود و نيما انتصاب شود، حتما دليلي دارم. نه با آنها فاميل هستم و نه حقوقي از آنها ميگيرم. عملکرد آنها در مسابقات بين المللي و تجربه شان خوب بوده است. هر مربي دوست دارد که بهترين تيم را داشته باشد؛ چه نيما و نوشاد باشند، چه نوروزي و هدايي و احمديان.
اگر منطقي نکاه کنيم حضور نيما جدا از مصدوميت در انتخابي تيم ملي نياز نبود.
اين صحبت درست است، اما به هرحال فدراسيون هم معذوريت هايي دارد و صحبت هايي مي شود که ميگويند همه امکانات براي نيما و نوشاد است و به بقيه توجه نمي شود.
خودتان اين موضوع را قبول داريد؟
اصلا اينطور نيست. به نظر من وقتي امکاناتي داريد بايد به عدالت بين شان تقسيم کنيد. عدالت هم اين نيست که همه چيز را مساوي تقسيم کنيد. بايد به هرکسي نسبت به حقي که دارد بدهيد. نيما و نوشاد هم در طي سالياني که در تيم ملي حضور داشتند اين موضوع را ثابت کردند. ديگران هم به آن حد لازم برسند، من به عنوان مربي بايد به آنها توجه کنم و بها بدهم. ساخت يک بازيکن در تنيس روي ميز خيلي زمان مي برد. اگر نيما و نوشاد به اينجا رسيده اند، 4، 5 فدراسيون براي آنها هزينه کرده اند. اگر شما بخواهيد تمام تکنيکها را ياد بگيريد 8 تا 12 سال زمان نياز است. صبر زيادي مي طلبد و همه بايد صبورانه اين پروسه را دنبال کنند. به هرحال يک جا اين استعداد شکوفا مي شود. هدايي چطور شد نفر اول زير 21 سال دنيا؟ در سال 97 حدود 300 ميليون براي وي هزينه شد که به پول الان بيش از يک ميليارد ميشود.
هدايي در مورد اينکه در اردوي سوئد حضور ندارد، گلايه داشت. دليل نرفتن او چه بود؟
سوئدي ها به ما اعلام کردند که فقط المپينها خود را بياوريد. هنگامي که کارها را انجام ميداديم، نيما سهميه را گرفته بود و نوشاد هم شانس داشت. همان زمان فدراسيون اين لطف را در حق هدايي کرد و نام او را هم در ليست قرار داد، اما سوئديها قبول نکردند. اگر آنها فقط المپينها را ميخواستند، عاشق چشم و ابروي نيما و نوشاد نبودند، بلکه ميخواستند فقط با اردوي مشترک بازيکنان خود را آماده کنند.
در مورد المپيک اين موضوع مطرح است که نحوه گرفتن سهميه ها اوايل سال 98 و قبل از کرونا اعلام شده بود، اما فدراسيون هيچ توجهي به آن نکرد.
درست است يکي از ملاکهاي کسب سهميه رنکينگ بود، اما بگوييد ما چه مسابقه اي بود که آنها را اعزام نکرديم؟ همه مسابقات به خاطر کرونا لغو شده بود. البته اين مشکل نه تنها براي نوشاد بلکه براي همه بازيکنان دنيا که شانس داشتند، به وجود آمد. همه رقابتها و تورها لغو شد. از سوي ديگر نوشاد بدشانسي هم آورد. براي اولين بار است که در المپيک ميکس دوبل برگزار ميشود و سهميه آقايان يا خانمها برابر نبوده و 5 نفر کمتر است.
نوشاد بعد از دو دوره نتوانست راهي المپيک شود، اين موضوع روي کار او تاثير نخواهد گذاشت؟
المپيک تيغ دو لبه است و هم ميتواند سکوي پرش باشد و هم باعث افت شود. در همه رشته ها همين اتفاق ممکن است بيفتد و بازيکن نتواند عملکرد خوبي داشته باشد و افت کند و يا برعکس نمايش خوبي داشته باشد و در دنيا ديده شود. همين نوشاد در المپيک 2012 خوب بود در 2016 ريو نه. شکست هم باعث ميشود که بازيکن هوشيار شود. با نوشاد هم که صحبت کردم او خيلي انگيزه دارد که در دوره بعد از طريق رنکينگ سهميه را بگيرد.
با اين شرايط نوشاد ميتواند در بازي هاي آسيايي دوره بعد مدالش را تکرار کند؟
ما براي بازيهاي آسيايي 15 اردو و مسابقه را در نظر گرفتيم که در مجموع 185 روز ميشود. تلاشمان را ميکنيم که اين اتفاق تکرار شود. خيلي سخت است اما دور از دسترس نيست.
بازيکناني مانند هدايي، احمديان يا آريا اميري و ... ميتوانند راه نوشاد را ادامه دهند و جايگزيني براي او در آينده باشند؟
متاسفانه شيوع کرونا در دو سال گذشته همه چيز را تحت تاثير قرار داده و همه مسابقات و اردوها را تعطيل و يک رکودي را در کل دنيا ايجاد کرد. اين بازيکناني هم که گفتيد لطمه خوردند. ما برنامه داده بوديم و ارد و مسابقه هم داشتيم، اما به خاطر کرونا محقق نشد. يکي از اهدافي فدراسيون دنبال ميکند، همين پشتوانه سازي است که بتوانند در آينده رقيب خوبي براي نوشاد و نيما باشند. البته ما در زمينه بودجه اي هم مشکل داريم. ببينيد ميخواهم يک مقايسه انجام دهم.
بفرماييد.
هند که يکي از رقيبان ما است، 2 ميليون دلار سالانه فقط براي تيم ملي اش بودجه دارد. اين غير از هزينه براي برگزاري ليگ و حقوق کارمندانشان است. هر مسابقه بين المللي که برويد، هنديها با 7، 8 بازيکن حضور دارند. اين را با بودجه فدراسيون ما مقايسه کنيد که در سال 100 هزار دلار است. اين 100 هزار دلار بايد براي هياتها، تيم ملي، ليگ و حقوق کارمندان است.
به هرحال فدراسيون بايد اسپانسر هم پيدا کند.
درست است. فدراسيون طي تعهدي که داشت 900 ميليون بايد درآمدزايي ميکرد که يک ميليارد و 700 هزار تومان کسب کرد. حتما بهتر از من ميدانيد که در کل کشور رکود اقتصادي وجود دارد و همه شرکتها و کارخانهها با مشکل مواجه هستند و کمتر سمت ورزش ميآيند. با اين شرايط نميتوان توقع داشت که بيايند در رشته اي که کمتر محبوبيت دارد، سرمايه گذاري کنند. به هرحال فدراسيون هر طوري که رفتار کند دوستان منتقد ما يک راهي براي انتقاد پيدا ميکنند، اما بخواهيم با انصاف نگاه کنيم اين فدراسيون خيلي بهتر از دوره هاي ديگر کار کرده است. از نتايج رده هاي پايه تا بزرگسالان و داوري. قبلا يک داور بلوبج داشتيم و الان به 5، 6 مورد رسيده است و به المپيک دعوت ميکنند. اينها هم پيشرفت هستند ديگر.
بيشتر انتقادات به يک سال اخير است که کاري نشده است.
زدن اين حرف ها راحت است. اگر اردويي برگزار ميشد و يک نفر کرونا ميگرفت، چه اتفاقي ميافتاد. آن زمان نميشد، اما رفته رفته بهتر شده و کارها انجام ميشود.
رشته هاي ديگر انفرادي و تيمي فعاليتشان بيشتر بود.
همه همين شرايط را داشتند؛ حالا يک مقدار کمتر و يک مقدار بيشتر.
به عنوان سوال پاياني پيش بيني تان از عملکرد نيما در المپيک چيست؟
با دو اردويي که در سوئد و مجارستان پيش رو داريم سعي ميکنيم نيما به بهترين شکل آماده شود و نتيجهاي خوبي بگيرد.