ویتکاف؛ نمایش یک بنگاهدار روی صحنه دیپلماسی

قدس آنلاین/از زمان آغاز دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، استیو ویتکاف، یک یهودی سرمایهدار، فعال در حوزه املاک و از نزدیکان ترامپ، به عنوان فرستاده ویژه ایالات متحده در خاورمیانه وارد عرصه دیپلماسی شده است.
بدون پیشینه دیپلماتیک؛ اما با شبکهای گسترده از روابط تجاری و حمایت قاطع ترامپ، ویتکاف وعده داده چالشهای پیچیده منطقه را حل کند. اکنون پس از چهار ماه فعالیت، پرسش این است: آیا او توانسته به عنوان یک میانجیگر مؤثر عمل کند یا تلاشهایش بیشتر به یک نمایش سیاسی شبیه است؟
غزه؛ لقمه گلوگیر
ویتکاف فعالیت خود را با یک دستاورد قابل توجه آغاز کرد. در ژانویه ۲۰۲۵ او مذاکرات منجر به آتشبس ۶ هفتهای میان اسرائیل و حماس را هدایت کرد. این توافق شامل آزادی ۳۳ گروگان از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در ازای رهایی حدود هزار زندانی فلسطینی؛ از جمله برخی محکومان به حبس ابد بود. ویتکاف حتی بهعنوان یکی از معدود مقامات آمریکایی وارد غزه شد تا بر اجرای توافق نظارت کند؛ اقدامی جسورانه که توجهها را به خود جلب کرد.اما این موفقیت دوام چندانی نداشت. در مارس ۲۰۲۵، پس از توقف ورود کالا به غزه توسط رژیم صهیونیستی، ویتکاف طرحی جدید موسوم به «طرح ویتکاف» را ارائه کرد که خواستار تمدید ۵۰ روزه آتشبس و آزادی گروگانهای بیشتر بود؛ اما به اسرائیل اجازه میداد پس از فاز نخست، گزینه از سرگیری درگیری را حفظ کند. حماس این طرح را به دلیل نبود تضمین برای آتشبس دائمی رد کرد. ویتکاف در شبکه اجتماعی ایکس این پاسخ را «ناامیدکننده و غیرقابل قبول» خواند و حماس را مسئول ادامه تنشها دانست. کاخ سفید در ۲۸ می همچنان به پیشرفت مذاکرات ابراز خوش بینی کرد؛ اما بنبست کنونی نشاندهنده محدودیتهای رویکرد ویتکاف است.
مذاکرات هستهای؛ پیشنهادی مبهم
ویتکاف در پرونده هستهای ایران نیز وارد میدان شد. در ۱۲ آوریل ۲۰۲۵، در مذاکراتی غیرمستقیم در مسقط، او دیداری کوتاه؛ اما کمسابقه با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران داشت. حالا پیشنهاد او شامل توقف کامل غنیسازی اورانیوم توسط ایران در ازای مشارکت در یک کنسرسیوم منطقهای برای تولید انرژی هستهای با حضور عربستان سعودی، سایر کشورهای عربی و ایالات متحده است. این ایده هرچند قابل توجه؛ اما با موانع جدی مواجه است. اظهارات متناقض ویتکاف هم به پیچیدگی موضوع افزوده است. او ابتدا در ۱۴ آوریل اعلام کرد ایران میتواند غنیسازی را تا سطح ۶۷/۳ درصد (مشابه توافق برجام) ادامه دهد؛ اما روز بعد در ایکس تأکید کرد غنیسازی باید کاملاً متوقف شود. این ناهماهنگی تردیدهایی را درباره جدیت و انسجام راهبرد او ایجاد کرد. کاخ سفید در ۳۱ می این پیشنهاد را «دقیق و قابل قبول» توصیف کرد، هرچند همگان اذعان دارند که ابعاد آن هنوز مشخص نیست.
سفرهای دیپلماتیک؛ ژستهای نمایشی
ویتکاف در این مدت، حضوری فعال در منطقه هم داشته است. او در دوحه قطر با مقامات ارشد حماس؛ از جمله خالد مشعل و موسی ابومرزوق برای آزادی یک گروگان اسرائیلی-آمریکایی مذاکره و زمینه آزادی ایدان الکساندر را فراهم کرد.
در مسقط مذاکرات هستهای با ایران را پیش برد و در پاریس دیداری محرمانه با مقامات اسرائیلی برای هماهنگی درباره ایران داشت. فراتر از خاورمیانه، ویتکاف در ۱۱ فوریه به مسکو رفت و با ولادیمیر پوتین درباره تبادل زندانیان؛ از جمله آزادی یک شهروند آمریکایی گفتوگو کرد.
روابط تجاری پیشین او با قطر؛ از جمله فروش هتل پارک لین به صندوق سرمایهگذاری این کشور، به تسهیل مذاکراتش کمک کرده است.
با این حال، این سفرهای پرتعداد گاهی به نظر بیش از آنکه نتیجهمحور باشند، برای جلب توجه طراحی شدهاند.
رویکرد غیرمتعارف ویتکاف زیر علامت سؤال
ویتکاف با سبکی تهاجمی و بیاعتنا به شیوهنامههای دیپلماتیک عمل میکند. او در مذاکرات با بنیامین نتانیاهو حتی ملاحظات مذهبی مانند رعایت شبات را نادیده گرفت تا توافق ژانویه نهایی شود.
در مصاحبهای با تاکر کارلسون، از نامههای جنجالی ترامپ به رهبر ایران دفاع کرد و آن را نشانهای از اقتدار دیپلماتیک دانست؛ اما این سبک غیرمتعارف که ریشه در پیشینه تجاری او دارد، انتقادهایی را برانگیخته است. نبود تجربه دیپلماتیک و اظهارات متناقض او، اعتماد برخی طرفهای مذاکره را تضعیف کرده است.ویتکاف همچنین نقشی فراتر از خاورمیانه ایفا کرده است.
او در انتخاب مارکو روبیو بهعنوان وزیر امور خارجه، جیدی ونس بهعنوان معاون رئیسجمهور و مایک والتز بهعنوان مشاور امنیت ملی به ترامپ مشاوره داد. حمایت مالی او از کمپین انتخاباتی ۲۰۲۴ و حضور در دادگاههای ترامپ نشاندهنده نفوذ گستردهاش در حلقه نزدیک رئیسجمهور است.
چالشها و چشمانداز
ویتکاف دستاوردهایی مانند آتشبس اولیه غزه و آزادی یک شهروند آمریکایی در روسیه را داشته است؛ اما ناکامی در پیشبرد فاز دوم آتشبس غزه و ابهام در مذاکرات هستهای با ایران، رها شدن پرونده خروج سربازان آمریکا از منطقه و همچنین رها شدن توافق صلح آبراهام، نقاط ضعف او را آشکار میکنند.
سبک غیرمتعارف و اظهارات متناقض او، همراه با نبود تجربه دیپلماتیک موجب شده برخی او را میانجیگری آماتور بدانند که بیش از حل مسائل، به دنبال جلب توجه است. حالا پس از چهار ماه این مسئله مطرح شده که آیا او میتواند از روابط و نفوذ خود برای ایجاد صلح پایدار استفاده کند یا صرفاً در حال اجرای نمایشی برای رئیسجمهور است؟ خاورمیانه؛ منطقهای که به راهحلهای ملموس نیاز دارد، منتظر پاسخ این پرسش است.