نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
بین الملل

توافقنامه "سایکس-پیکو" چیست؟

منبع
ميزان
بروزرسانی
ميزان/ دولت ‏هاي استعماري اروپا از سده‏ هاي هجده و نوزده ميلادي، به دليل حضور و حکومت امپراتوري عثماني بر اکثر نواحي خاورميانه، در صدد تجزيه و کم کردن قدرت حاکميت عثماني بودند. مشارکت عثماني در جنگ جهاني اول و آغاز شکست‏ هاي اين امپراتوري در جنگ، زمينه را براي تامين خواسته‏ هاي شوم استعمارگران فراهم آورد. بعد از جنگ جهاني اول، حاکميت چهار قرني امپراتوري عثماني به پايان رسيد و بر اساس توافقي که به توافق سايکس پيکو موسوم شد، ترکيه در جهان عربي به نفع کشورهاي برنده اين جنگ تقسيم شد، به اين ترتيب جغرافياي تازه اي با حضور مجموعه اي از کشورها ايجاد شد که عمر هر کدام از آنها هنوز هم به صد سال نرسيده است. دولت‏ هاي انگليس و فرانسه، نمايندگان خود با نام‏ هاي "سِر مارک سايکس" و "فرانسوا پيکو" را مامور اين طرح کردند. به اين ترتيب کشورهاي استعماري اروپايي موفق شدند به نام نمايندگي خود تعيين سرنوشت کشورهاي جديد و ملت هاي آنها را بر اساس نقشه هاي برنامه ريزي شده خود در دست بگيرند و با ايجاد درگيري هاي مرزي و مذهبي و ديني و قبيله اي از اين اهرم ها در مناسبات آينده براي تامين منافع خود در اين کشورها استفاده کنند. مناطق تحت نفوذ قدرت ها در تصوير منطقه تحت نفوذ فرانسه (آبي) منطقه تحت نفوذ بريتانيا (قرمز) منطقه تحت نفوذ روسيه (سبز) امضاي پيمان استعماري معروف به قرارداد سايکس - پيکو پس از جنگ جهاني اول شرايط سياسي منطقه را براي تفکيک اراضي خاورميانه و تجزيه مستملکات آسيايى امپراتوري عثماني فراهم آورد. به موجب اين قرارداد که نوعي تباني استعماري و توسعه طلبانه متفقين به شمار مي‏ رفت، دولت‏ هاي انگليس، فرانسه و روسيه، کشورهاي عربي را که جزو قلمرو عثماني بودند، ميان خود تقسيم کردند. به اين ترتيب، عراق و اردن، تحت کنترل انگليس و سوريه و لبنان زير سلطه فرانسه درآمدند. هم‏چنين بخش‏ هاي شمالي عراق و شرق ترکيه در محدوده‌‏اي به وسعت 50 هزار مايل مربع به روسيه واگذار شد. علاوه بر اين، خاک عراق و فلسطين به خصوص از آن جهت که در مسير راه زميني انگليسيي ها به مستعمرات آنان در هندوستان واقع شده بود و تماس آنان را با نيروها و پايگاه‏ هايشان در خليج فارس و نواحي جنوبي ايران تسهيل مي‏ کرد، ارزش سوق الجيشي و استراتژيکي فراواني براي بريتانيا داشت. فرانسه و انگليس در پي تقسيمات پيمان سايکس-پيکو با يک‏ديگر توافق کردند تا متصرفات خاورميانه ‏اي خويش را به اميرنشين ‏هاي متعدد تبديل نمايند و در هر اميرنشين، احساسات قومي، نژادي، زباني و مذهبي را عليه دولت عثماني برانگيزند تا راه شکست نهايي عثماني از درون هموارتر گردد. تجزيه فلسطين و تاسيس دولت جعلي اسرائيل جنگ جهاني اول همچنين با صدور بيانيه بالفور در سال 1917 به پايان رسيد، اين بيانيه خواستار تشکيل دولت يهودي در فلسطين شد و موضوع استعمار مستقيم اين منطقه با صدور قطعنامه سازمان ملل در سال 1947 مبني بر تقسيم فلسطين به دو دولت يهودي و عربي به پايان رسيد، به اين ترتيب دولت يهودي با تمامي حمايت ها و تاييدها از سوي اروپا و آمريکا در سال 1948 ايجاد شد، اما دولت فلسطيني و عربي هنوز هم به صورت کامل به وجود نيامده است. تجزيه موفق فلسطين مقدمه اي براي تجزيه جهان عرب پايگاه خبري الانتقاد تاکيد کرد که تقسيم فلسطين براي غرب تجربه موفقي بود که آن را با تمامي تابعيت هاي موجود انجام داده و توانمندي هاي عرب ها در مقابله با اين توطئه ها را آزموده و به اين نتيجه رسيد که اين توانايي ها بسيار شکننده هستند، به اين ترتيب قابليت هاي زيادي براي تجزيه کشورهاي ديگر عربي به وجود آمد و فرصت موفقيت اين طرح ها در جاهاي ديگر نيز بسيار زياد مي نمود، مانند يمن که به دو دولت شمالي و جنوبي تقسيم شد، البته اين تقسيم بندي دو دهه پيش به پايان رسيد و يمن به صورت متحد درآمد. مفاد توافقنامه‌‌ سايکس- پيکو ماده يک: فرانسه و انگليس اعلام آمادگي مي‌کنند که هر کشور عربي مستقل يا ائتلاف عربي را که تحت حاکميت يک رئيس عربي در دو منطقه (الف) يعني داخل سوريه و (ب) يعني داخل عراق باشد، حمايت کرده و آن را به رسميت مي‌شناسند. بر اين اساس دو کشور اعلام مي‌کنند که منطقه الف از آن فرانسه و منطقه ب از آن انگليس خواهد بود و بر اين اساس انگليس و فرانسه داراي اولويت در اجراي طرح‌ها و دادن وام‌ و قروض به اين کشورها بوده و فرانسه در منطقه الف و انگليس در منطقه ب حق تقدم را در ارائه مشاوران و کارمندان خارجي به درخواست دولت‌هاي عربي يا ائتلافي از دولت‌هاي عربي حاکم بر اين کشورها دارا مي‌باشند. ماده دو: به فرانسه در منطقه الزرقاء، بخش ساحلي سوريه و انگليس در منطقه الحمراء، بخش ساحلي از بغداد گرفته تا خليج فارس اجازه تاسيس هر نوع حکومتي که صلاح بدانند بصورت مستقيم يا غير مستقيم يا به صورت توافقي داده مي‌شود. ماده سه: دولتي بين المللي در منطقه السمراء (فلسطين) تشکيل مي‌شود که شکل و ماهيت اين حکومت پس از مشورت با روسيه و توافق با مابقي متحدان و نمايندگان شريف در مکه مشخص خواهد شد. ماده چهار: مناطقي که انگليس بر آنها دست يافت: 1- بندر حيفا و عکا 2- مقداري از آب رود دجله و فرات به منطقه الف و مقداري به منطقه ب خواهد ريخت و دولت انگليس متعهد مي‌شود که براي چشم پوشي از قبرس با دولت ديگري وارد مذاکره نشود، مگر پس از جلب موافقت فرانسه. ماده پنج: اسکندورنه بندري آزاد براي تجارت انگليس بوده و اجازه انجام معاملات و داد و ستدهاي ديگر در اين بندر وجود نداشته و اجازه رد تسهيلات دريانوردي و ورود کالاهاي انگليسي به اين بندر وجود ندارد و آزادي نقل و انتقال کالاهاي انگليسي از طريق اسکندرونه و خط آهن موجود در منطقه الزرقاء به داخل منطقه الحمراء يا دو منطقه الف و ب و خروج از آن داده مي‌شود و اجازه انجام هيچ‌گونه معامله‌اي چه به صورت مستقيم يا غير مستقيم بر هيچ يک از خطوط آهن منطقه يا بندري از بنادر آن وجود ندارد. در مقابل حيفا بندري آزاد براي تجارت فرانسه و مستعمرات و کشورهاي تحت الحمايه آن است و تمام تسهيلات بندري و نقل و انتقال کالاهاي فرانسوي در اين بندر در اختيار فرانسه خواهد بود و نقل و انتقال کالاها از راه حيفا و خط آهن انگليسي منطقه السمراء مجاز است، حال چه اين کالاها از منطقه الزرقاء يا الحمراء يا منطقه الف يا ب صادر يا به آن وارد شده باشند و کشتي‌هاي فرانسوي مجاز هستند در تمام اين بنادر رفت و آمد داشته يا کالاهاي خود را بارگيري و تخليه کنند. توافقنامه سِر مارک سايکس ماده شش: خط آهن بغداد در منطقه الف تا موصل در جنوب و در منطقه ب تا سامرا در شمال کشيده نخواهد شد، مگر اين‌که پيش از آن خط آهني که بغداد را به حلب در دشت فرات وصل کند، کشيده شود و اين خط آهن با کمک دو کشور انگليس و فرانسه کشيده خواهد شد. ماده هفت: انگليس اجازه دارد، خط آهني را ايجاد و اداره کند که حيفا را به منطقه ب متصل مي‌کند و تنها مالک و صاحب آن است و توسط اين خط آهن اجازه نقل و انتقال دائمي سربازان و نيروهاي نظامي خود به هر منطقه را دارد. دو کشور انگليس و فرانسه بايد بدانند که اين خط آهن بايد ارتباط حيفا با بغداد را فراهم کند و اگر در اين ميان امکان احداث چنين خط آهني به دلايل فني و مادي در منطقه السمراء براي انگليس وجود ندارد، دولت فرانسه آماده است از راه‌هاي در اختيار خود براي استفاده انگليس جهت دستيابي به منطقه ب را بدهد. ماده هشت: توافق‌هاي صورت گرفته برسر گمرکات ترکيه تا بيست سال در تمام مناطق الزرقاء و الحمراء و دو منطقه الف و ب قابل اجراست و هزينه گمرکات افزوده نخواهد شد و جز با توافق دو کشور گمرک يا منطقه‌اي تجاري در مناطق فوق الذکر تاسيس نخواهد شد. ماده نه: از جمله موارد مورد توافق اين‌که دولت فرانسه هيچ مذاکره يا گفتگويي در هيچ زمان و مکاني براي چشم پوشي از حق و حقوقش در منطقه الرزقاء با هيچ طرفي مگر کشور يا ائتلافي عربي انجام ندهد، مگر آن‌که در اين‌باره پيش از اين توافقاتي با انگليس درباره آن حاصل شده باشد و اين موضوع درباره منطقه الحمراء نيز منطبق است که تحت حاکميت انگليس قرار دارد. ماده ده: دو کشور انگليس و فرانسه به عنوان حامي کشورهاي عربي به توافق مي‌رسند که به کشور سومي اجازه تملک هيچ گوشه‌اي از جهان عرب يا ايجاد پايگاه دريايي در الجزاير بر سواحل درياي مديترانه را ندهند. ماده يازده: مذاکرات و گفت‌وگوها به نام دو کشور فرانسه و انگليس با اعراب و به شيوه سابق براي تعيين مرزهاي کشورهاي عربي ادامه مي‌يابد. ماده دوازده: به غير از موارد فوق الذکر دو کشور انگليس و فرانسه بر انتقال هرگونه سلاح به کشورهاي عربي نظارت خواهند داشت. روسيه تزاري هم که در جريان جنگ جهاني اول سقوط کرده و امپراتوري تزار از بين رفته بود، از اين موافقتنامه سهم داشت. بر اساس آن استان‌هاي شمالي و شرقي عثماني به روسيه داده شد که در آن زمان اتحاد جماهير شوري شده بود. در واقع بيشترين آسيب را کشورهاي اسلامي و مردم آن ديدند و بيشترين بهره را هم اروپايي ها بردند. تجزيه عثماني تبعات بسياري براي جهان اسلام داشت. مهمترين آن زمينه سازي براي تشکيل دولت جعلي اسرائيل در سرزمين فلسطين بود. جنگ جهاني اول با صدور بيانيه بالفور به پايان رسيد، اين بيانيه خواستار تشکيل دولت يهودي در فلسطين شد و موضوع استعمار مستقيم اين منطقه با صدور قطعنامه سازمان ملل در سال 1947 مبني بر تقسيم فلسطين به دو دولت يهودي و عربي به پايان رسيد، به اين ترتيب دولت يهودي با حمايت ها و تاييدها از سوي اروپا و آمريکا در سال 1948 ايجاد شد، اما دولت فلسطيني و عربي هنوز هم تشکيل نشده است. بيانيه بالفور نامه‌اي تاريخي بود که در ۲ نوامبر ۱۹۱۷ ميلادي، از سوي آرتور جيمز بالفور، وزير خارجه وقت بريتانيا، خطاب به والتر روتشيلد، سياست‌مدار يهودي‌تبار و عضو مجلس عوام اين کشور نوشته شد و در آن از «موضع مثبت»دولت بريتانيا براي «ايجاد خانه ملي براي يهوديان در سرزمين فلسطين» خبر داد. بيانيه بالفور، سرآغاز تلاش براي تاسيس کشور جعلي اسرائيل بشمار مي‌رود. پس از گذشت نزديک به 100 سال از تجزيه کشورهاي مسلمان عربي منطقه در جريان موافقتنامه سايکس پيکو، اکنون طرح مشابهي سال هاست با نام هاي تازه اي همچون خاورميانه جديد از سوي آمريکايي ها با همراهي کشورهاي اروپايي و رژيم صهيونيستي دنبال مي شود. برنامه هاي زيادي براي اجراي اين سياست در خاورميانه اجرا شد اما يکي از موانع بزرگي که باعث شد روند تجزيه منطقه به تعويق بيفتد، انقلاب اسلامي ايران بود. اکنون هم جنگ ها و بحران هايي که در منطقه شکل گرفته براي آن است تا روند تجزيه سرعت گيرد. غربي ها يکبار تجربه موفق تجزيه منطقه را در کارنامه خود دارند در آن زمان کسي مقابل اين اقدام مقاومت نکرد. تاريخ مصرف سايکس پيکو پايان نيافته بلکه شکل اجرايي آن تغيير کرده و نام ديگري بر خود گذاشته است. موانعي هم بر سر راه سناريوي تجزيه منطقه وجود دارد. همانطور که نوشته شد مهمترين آن جمهوري اسلامي ايران است. ايران با درک بالاي سياسي خود از خطرات چنين اتفاقي به خوبي آگاهي دارد به همين خاطر توانسته است راه اقدام به تجزيه کشورهاي منطقه را ببندد و سرعت آن را بگيرد. انقلاب و خيزش هاي اسلامي که در غرب آسيا اتفاق افتاد يکي ديگر از عواملي بود که نگذاشت سناريوي آمريکا براي تجزيه منطقه پياده شود. اين خيزش هاي اسلامي که اکنون هم جريان دارد با دخالت هاي مستقيم و غير مستقيم آمريکا و عوامل آن در منطقه با سرکوب روبرو شد اما از تب و تاب نيفتاد. به واسطه همين خيزش هاي اسلامي چند ديکتاتور وابسته به آمريکا در منطقه سرنگون شدند. حمايت ايران از دولت و ملت سوريه، همچنين دفاع از مردم و دولت عراق باعث شد تا علاوه بر ايجاد يک چالش جدي براي اهداف آمريکايي ها در منطقه، از سقوط دولت هاي مردمي اين کشورها که خواسته جدي آمريکاست، جلوگيري کند و شکست ديگري را براي ايالات متحده رقم بزند. مردم بحرين همچنان به انقلاب خود ادامه مي دهند و در يمن نيز مردم و انقلابيون اين کشور جنگ مقدس خود را مقابل متجاوزين با انگيزه بيشتري پيش مي برند. آمريکايي ها با همراهي برخي سران مرتجع منطقه و البته اسرائيل، اکنون سياستي را در پيش گرفته اند تا بتوانند با ايجاد تفرقه درون کشورهاي هدف، آنها را از درون فروبپاشند. ايجاد اختلافات دروني و بيروني، ابزاري براي رسيدن آمريکا به اهدافش در منطقه است. يکي از کشورهاي هدف، ايران است. اما جمهوري اسلامي ايران، با وجود مردمي آگاه و رهبري با تدبير در دام آمريکايي ها نمي افتد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد