پادشاه اردن: اسد میماند
ايسنا/ عبدالله دوم با وجود با ابراز نگراني در مورد تنشها ميان رژيم صهيونيستي و فلسطين گفت، با صحبت با نخست وزير و بني گانتس، وزير جنگ اين رژيم "خيلي ترغيب" شده است.
عبدالله دوم، پادشاه اردن در مصاحبه تفصيلي با فريد زکريا در شبکه خبري سي.ان.ان که در واشنگتن دي.سي انجام و يکشنبه منتشر شد، در مورد سفير اخيرش به آمريکا، ديدگاهش به مسائل منطقهاي به ويژه مساله فلسطين، مسائل ملي مهم و استواري اردن در بحبوحه چالشها صحبت کرد.
ملک عبدالله دوم در رابطه با دولت جديد رژيم صهيونيستي و چشم انداز صلح از نگاه خودش گفت: ما هميشه نيمه پر ليوان را نگاه ميکنيم و سفرم به ايالات متحده براي ارسال يک پيام متحد بود چون همانطور که ميدانيد چالشهاي فراواني وجود دارند و ما احتمالا وارد آن شويم. بنابراين براي من اهميت داشت که پس از جنگ با محمود عباس، رهبري فلسطين ديدار کنم که اين کار را انجام دادم. من همچنين با نخست وزير اسرائيل و ژنرال گانتس ديدار داشتم. من پس از ديدار با نفتالي بنت و گانتس بسيار ترغيب شدم. ما واقعا بايد اينها را به پاي ميز مذاکره بازگردانيم و بدانيم که چگونه اسرائيليها و فلسطينيها را به مذاکره ترغيب کنيم. چه بسا دولت کنوني اسراييل ايدهآلترين دولت براي راهکار دو کشوري که از ديدگاه من، تنها راه حل است، نباشد . ما چطور ميتوانيم درک متقابل ميان اردن و اسرائيل ايجاد کنيم چون قبلا بر وفق مراد نبوده. اما مهمتر از همه اين است که، از نظر من، وادار کردن اسرائيليها و فلسطينيها به تعامل دوباره مهم است. و از اين ديدارها بسيار خوشبين بيرون آمدم و ما در چند هفته گذشته، نه تنها شاهد درک بهتر اسرائيل و اردن بوديم بلکه صداهايي از دو طرف اسرائيل و فلسطين شنيديم که ما بايد به جلو حرکت کنيم و اين روابط را از نو ايجاد کنيم.
فريد زکريا پرسيد: آيا اسرائيل ميتواند وضعيت را همينطور حفظ کند و بر فلسطينيهاي کرانه باختري و غزه حاکميت داشته باشد اما آنها از حقوق سياسي برخوردار نباشند. اسرائيل فکر ميکند که يک قدرت منطقهاي خارقالعاده به لحاظ فناوري و شايد قدرت جهاني است، از نظر اقتصادي رونق دارد، با عربها صلح ميکند، با اينکه آنها روي مساله فلسطين پيشرفتي نکردهاند. آيا اسرائيل ميتواند به همين کاري که انجام ميدهد، ادامه دهد؟
پادشاه اردن گفت: فکر ميکنم که اين نماي بسيار شکنندهاي است .من ميدانم که طي سه هفته چه و چگونه اين اتفاقات رخ داد. از دست رفتن جانها و وقوع فاجعه در هر طرف. به نظر من اين جنگ آخر با غزه متفاوت بود. از ۱۹۴۸، اين اولين باري است که احساس ميکنم يک جنگ داخلي در اسرائيل رخ داد. وقتي به شهرها و روستاها نگاه ميکنيد، عربهاي اسرائيلي و اسرائيليها وارد اين درگيري شدند و فکر ميکنم اين زنگ خطر براي مردم اسرائيل و مردم فلسطين بود. مگر اينکه ما متحد حرکت کنيم، مگر اينکه ما به فلسطينيان اميد بدهيم و دوباره، بخشي از بحث ما با همتايان اسرائيلي اين است که ما چگونه روي زندگي فلسطينيان سرمايه گذاري کنيم. اگر آنها اميدشان را از دست بدهند و بعد خداي ناکرده يک چرخه ديگر رخ دهد، جنگ بعدي ويرانگرتر هم خواهد بود. هيچکس تاکنون در اين درگيريها پيروز نشده است، اما در مورد آخر، هيچ پيروزي وجود نداشت و فکر ميکنم پويايي داخلي که ما در شهرها و روستاهاي اسرائيلي ديديم، اندکي زنگ بيدارباش براي همه ما باشد.
مجري سي.ان.ان همچنين درباره واکنش عبدالله دوم به اظهارات مشاور بنيامين نتانياهو پرسيد که گفته بود اردن بايد خودش را کشور فلسطينيان بداند و اشاره داشت که ۶۰ تا ۷۰ درصد فلسطينيها در اردن هستند و اردن بايد مابقي فلسطينيان را از کرانه باختري جذب کند.
پادشاه اردن گفت: خب اين نوع لفاظي جديد نيست و اساسا اين افراد دستورکارهايي دارند که ميخواهند به هر بهايي به ديگران تحميل کنند. اردن، اردن است. ما يک جامعه ترکيبي با سابقه قوميتي و مذهبي مختلف داريم. من شايد درصد را در ارقامي که ذکر کرديد رد کنم، اما اين کشور ماست. فلسطينيها نميخواهند در اردن باشند. آنها سرزمينشان را ميخواهند. آنها تيم فوتبال خودشان را ميخواهند و ميخواهند که پرچم خودشان بر بالاي منازلشان باشد. بنابراين، اين ما را به سمت لفاظي بسيار خطرناکي سوق ميدهد. اگر ما درباره راهکار دوکشوري صحبت نکنيم، يعني ما درباره راهکار تک کشوري صحبت ميکنيم؟ آيا قرار است که اين راهکار منصفانه، شفاف و دموکراتيک باشد؟ فکر ميکنم راهکار تک کشوري براي کساني که در اسرائيل هستند و آن تئوري را به جاي راهکار دو کشوري که تنها راه حل است بيان ميکنند، چالش برانگيزتر است. من دوباره به صحبتهايم در ابتداي اين مصاحبه اشاره ميکنم. براي اولين بار از ۱۹۴۸ عرب هاي اسرائيل و اسرائيلي ها به هم حمله کردند. شما ميخواهيد چه کار کنيد؟ ميخواهيد تمام فلسطينيان را از خانهايشان در کرانه باختري برانيد و در طرف ديگر بي ثباتي ايجاد کنيد؟ در نهايت، اردنيها راي خود را در اين مورد ميدهند. فکر ميکنم خطوط قرمز ما به وضوح تبيين شده اند.
فريد زکريا همچنين نظر عبدالله دوم را در مورد جو بايدن در مقايسه با رئيس جمهوري پيشين آمريکا جويا شد. او گفت: خوشبختانه من روابط بسيار قدرتمندي با تمام روساي جمهور داشتم. پدرم به من آموخت که به جايگاه رياست جمهوري و رياست کشور احترام بگذارم و اين مختص آمريکا نيست و گفتگوهاي من همواره مثمرثمر بوده و به صورت احترام و درک متقابل انجام شده است. آشنايي من با جو بايدن به زماني برميگردد که جوان بودم و به همراه پدرم به کنگره رفتم. او آن زمان سناتور جواني بود، پس اين يک دوستي قديمي است. خيلي خوشحال شدم که او به کاخ سفيد راه يافت. نميدانم چه تصاويري به بيرون منتشر ميشود، اما همکارانم که آنجا حضور داشتند ديدند که يک حسي وجود دارد. پسرم هم اين رئيس جمهور را ميشناسد. وقتي او معاون رئيس جمهور بود، پسرم براي ملاقات با او به دفتر و خانهاش ميرفت. پس اين يک دوستي خانوادگي است.
ملک عبدالله دوم در پاسخ به اينکه آيا انتظار دارد سياست متفاوتي از دولت بايدن به نسبت ترامپ شاهد باشد، گفت: خب ما چند سال را از دست داديم و واضح است که بخشي از آن به خاطر پاندمي بوده است. بنابراين مساله يک سياست متفاوت نيست، بيشتر حرف برنامه هايي است که وجود دارد. من به سوريه اشاره کردم و همچنين لبنان. بحراني که در آنجا وجود دارد و مردماني که رنج ميکشند، در آستانه قطحي هستند و بيمارستانها پاسخگو نيستند. حرفهاي بسياري بين من و بايدن رد و بدل شد و من ميدانم که آمريکاييها با فرانسوي ها کار ميکنند. بحران به بدترين وضعيت خود رسيده و ظرف چند هفته آينده شاهد آن خواهيم بود، ما به عنوان جامعه بين الملل بايد به وارد اين موضوع شويم. اين را ميدانيم که هر برنامه اي هم باشد، ما از دستيابي به اهدافمان ناکام ميمانيم و مردم را نااميد خواهيم کرد. فکر ميکنم سوال اينجاست که آيا ما ميتوانيم برنامههايي ارائه دهيم که اين منطقه را در مسير درست حرکت دهيم؟
در ادامه مجري سي.ان.ان سوالي درباره ثبات در کشور اردن مطرح کرد و به تحولات اخير که از نگاه جهان، کودتاي ناکام بود، اشاره داشت. فريد زکريا پرسيد: چه اتفاقي افتاد و شما چشمانداز هرگونه بيثباتي در آينده را چطور ميبينيد؟
پادشاه اردن گفت: وقتي به بحرانها در سراسر جهان نگاه ميکنيم، و به اعتقاد من امروزه و در اين عصر، ما تمايل داريم که بحرانها را از يک دريچه بنگريم بدون آنکه واقعا تحولاتي که واقعا در چند سال گذشته بر سر مثلا اردن آمده است را درک کنيم. مثل بيثباتي منطقهاي، جنگها، آوارگان و کوويد. ما مجبور شدهايم عوامل زيادي را بررسي کنيم که تمايل دارند از نااميدي و نگرانيهاي قانوني مردم در مورد چالشهايي که براي بهتر کردن زندگي خود دارند، استفاده کنند تا برنامهها و جاه طلبيهاي خود را به پيش ببرند. آنچه که من فکر ميکنم اين موضوع را آن چنان ناراحتکننده کرد، اين بود که يکي از افراد برادر من بود، که اين کار را به روشي آماتوري و واقعاً نااميدکننده انجام داد. سرويسهاي اطلاعاتي همچون هميشه به جمع آوري اطلاعات پرداخته و به نقطه اي رسيدند که ديگر نگران بودند اشخاص خاصي تلاش ميکنند جاه طلبي برادر مرا به سمت دستورکار خودشان سوق دهند و در تصميمي درست و به موقع، آن را بي سر و صدا خاموش کردند. اگر شيوه غيرمسئولانه ضبط مخفيانه مکالمات با مقامهاي اردن يا فاش کردن فيلمها نبود، من و شما هرگز اين مکالمه را نداشتيم.
او ادامه داد: وقتي اعضاي خانواده من دستاوردي را محقق مي کنند و با جامعه عجين مي شوند، به آنها افتخار ميکنم.اما در اين مورد خاص، اگر کسي جاهطلبي خاصي داشته باشد هر کاري بتوانم براي او انجام ميدهم ، اما از نقطه نظر انساني اين خواستهها بايد با خلوص نيت و صادقانه باشد . بسيار ساده است که از اندوه مردم براي اهداف شخصي استفاده کرد اما آيا شما صادق هستيد و براي مردم کار انجام ميدهيد؟ و در نهايت اينکه همه ما مسووليت مشترک داريم: براي مردم راهکار پيدا کنيم. و اين فقط مختص به اردن نيست و بسياري از خاندان هاي سلطنتي در سراسر جهان از اين چالش ها دارند. اگر شما عضوي از خاندان سلطنتي هستيد، امتيازاتي داريد و انتظار ميرود به آن امتيازات احترام بگذاريد اما شما محدوديتهايي هم داريد. و در سياست، نهايتا نقطه نظر پادشاهي است. بنابراين اين مايه تاسف و غيرضروري بود و تنها به ايجاد مشکلاتي منجر شد که ميتوانستيم از آنها اجتناب کنيم.
به گفته فريد زکريا، يکي از افراد دخيل در اين ماجرا از افراد بسيار نزديک به وليعهد سعودي بود. مجري سي.ان.ان پرسيد که آيا به باور او سعودي ها در اين جريان دست داشتند يا خير.
عبدالله دوم گفت: ما به آن به عنوان يک مساله داخلي نگاه ميکنيم. همگي ما ميدانيم که "باسم عوض الله" که قبلا در اردن کار ميکرد، يک مشاور ارشد در عربستان است. او پاسپورتهاي عربستان و آمريکا را دارد. ما روابط خارجي در اين مساله ديديم اما همانطور که گفتم، ما با اين مساله به عنوان يک مورد داخلي برخورد ميکنيم و دوباره ميگويم که اردن ميداند انگشت اتهام به سمت کسي دراز کردن، اصلا کمکي نميکند. ما چالشهاي زيادي در اين منطقه داريم. ما بايد به سمت جلو حرکت کنيم. صفت اردني ها همواره نگاه به آينده بوده است. و گمان ميکنم توجه همگي ما به محدود کردن چالش ها و مشکلات است نه افزودن به آنها.
فريد زکريا به اين نکته اشاره کرد که پدربزرگ عبدالله دوم ۷۰ سال پيش در مسجد الاقصي ترور شد و اين کار به دست يک مهاجم فلسطيني انجام شد و به اعتقاد او اوضاع چندان هم رو به جلو نرفته است.
پادشاه اردن پاسخ داد: خب ما صد سالگي خود را جشن ميگيريم و اگر شما به تاريخ کشورمان نگاهي بيندازيد، با تمام آن شوکها که اکثرا خارجي بودند، خيلي فوق العاده است که اردن هنوز اردن است و به اعتقاد من اين بازتاب ميراث اعضاي خانواده ماست، اما از همه مهمتر، فکر ميکنم اين استقامت مردم اردن است. ما در محله هاي مختلف زندگي ميکنيم و شما به نوعي هر روز صبح از خواب بلند شده و به نيمه پر ليوان نگاه ميکنيد. نگاه ملک عبدالله به سياست منطقه اي و تلاش براي متحد کردن مردم، چيزي است که پدرم از او آموخت و من از پدرم به ارث بردم و پسرم هم از من به ارث برده است. خب هر چقدر چالشها دشوار باشند، من معتقدم که ما ميتوانيم متحد باشيم. همانطور که گفتيد پدربزرگم در مسجد الاقصي در قدس ترور شد. ما همواره به قدس به چشم شهري نگاه ميکنيم که مسلمانان، مسيحيان و يهوديان را گردهم مي آورد و براي من قابل تصور نيست که ما چيز ديگري بخواهيم. بنابراين نقش من، نقش پسر من اين خواهد بود که همچنان بينديشيم که چگونه ما ميتوانيم اين را شهر اميد و شهر صلح کنيم و مردم را کنار هم جمع کنيم و خوشبختانه اين در ديگر سياست ها، همانطور که ما با چالش ها در سراسر خاورميانه سر و کار داريم، وجود دارد.
پادشاه اردن ضمن بيان اينکه بشار اسد و دولتش براي مدت طولاني در سوريه خواهد ماند خواهان گفتو گو با نظام سوريه شد.
وي گفت: بشار براي مدتي طولاني ميماند. زمانيکه مردم پيش بيني مي کردند اين سرنگوني ظرف چند ماه رخ دهد من گفتم اين مساله به چند سال زمان نياز دارد و اين چيزي است که عملا اتفاق افتاده و دولت همچنان پابرجا است. ما بايد در نوع تفکرمان به بلوغ برسيم آيا تغيير دولترخ خواهد داد يا تغيير رفتار صورت مي گيرد؟ اگر تغيير در سلوک نظام باشد چطور بايد براي مذاکره با اين دولت اقدام کنيم. چرا که همه اين کار را انجام مي دهند اما تا الان هيچ طرحي در اين باره وجود نداشته است. روسها نقش مهمي را در سوريه بازي مي کنند اما سوال اين است که بدون مذاکره با روسيه چطور ميتوان مسير را به سمت چشم انداز اميد مردم سوريه هدايت کرد. من خشم و نگراني بسياري از کشورها در قبال رخدادها را ميدانم اما بقاي وضع کنوني به معناي ادامه خشونتي است که مردم بهايش را ميدهند پيشبرد مذاکرات با دولت سوريه به شکلي هماهنگ بهتر از اين است که اوضاع را به همين صورت که هست رها کنيم.