برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

مورد خطرناک «دونالد ترامپ»

منبع
شرق
بروزرسانی
مورد خطرناک «دونالد ترامپ»
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا برخي از آن نيست سيستم انتخاباتي آمريکا از بسياري جهات، استثنايي است. يکي از ويژگي‌هايش اين است که انتخابات فدرال، به وسيله دولت فدرال يا يک نهاد مرکزي برگزار و مديريت نمي‌شود، بلکه دولت‌هاي ايالتي هر يک با شرايط و معيارهاي خاص خود، انتخابات را برگزار مي‌کنند. مجموع نتايج به‌دست‌آمده در هر يک از ٥٠ ايالت، تعيين مي‌کند چه کسي پيروز انتخابات فدرال است؛ در‌نتيجه، حزب يا فردي که مي‌خواهد در انتخابات فدرال نامزد شود، بايد در تمام ٥٠ ايالت آمريکا «واجد شرايط» باشد. در اصطلاح فني مي‌گويند آن حزب يا فرد بايد بتواند در هريک از ٥٠ ايالت «دسترسي به برگه رأي» (Ballot access) داشته باشد. اما در چند دهه گذشته، دو حزب اصلي دموکرات و جمهوري‌خواه با قانون‌گذاري در سطح ايالتي، چنان کلاف سردرگم و سيستم پيچيده‌‌اي در نظام انتخاباتي تنيده‌اند که در عمل هيچ حزب سومي مجال و فرصت حضور در تمام ايالت‌ها را نمي‌يابد؛ به‌نحوي‌که امروز از ميان صد‌و‌اندي حزبي که در آمريکا فعاليت مي‌کنند، فقط همين دو حزب در هر ٥٠ ايالت «واجد شرايط»‌ هستند. به‎‌واقع در هر‌يک از ايالت‌ها شرايط ثبت‌نام، روند «احراز صلاحيت» و تعريف قانونيِ «حزب» متفاوت و ضرب‌الاجل‌هاي ثبت‌نام نيز در تاريخ‌هاي مختلف است. براي مثال، براي اينکه واجد شرايطِ حضور در انتخابات در يک ايالت خاص شويد، بايد تشکلي را که ثبت کرده‌ايد، با تمام معيارهايي که قانون آن ايالت تعيين کرده، منطبق شود تا تشکل شما تعريف «حزب» بيابد. سپس بايد ۱۵ امضا از معتمدان شوراهاي شهرهاي آن ايالت جمع‌آوري کنيد تا اسم نامزد حزبتان روي برگه رأي قرار بگيرد، ضمن اينکه قبل از ۱۵ ژانويه هم بايد فُرم‌هاي ثبت‌نام را ارسال و تمام هزينه‌هاي مربوطه را پرداخت کنيد. در‌عين‌حال، در ايالت مجاور، تشکلي که ثبت مي‌کنيد بايد معيارها و شرايط ديگري را کسب کند تا «حزب» محسوب شود؛ نيازمند جمع‌آوري ۲۵ هزار امضا از مجموع شهروندان بالاي ۱۸ سال هستيد و بايد قبل از ضرب‌الاجلِ ۵ سپتامبر سال قبل، فُرم‌هاي مربوطه را ارسال و مراحل قانوني را طي کرده باشيد. حال همين وضعيت را به ٥٠ ايالت تعميم دهيد! به عبارت ديگر، اگر خواهان شرکت در انتخابات فدرال هستيد، بايد بتوانيد از مجاري پر‌پيچ‌و‌خم و گاه متناقضِ ٥٠ نظام حقوقي مختلف عبور کنيد تا اسم شما روي برگه‌هاي تمام ايالت‌ها در روز انتخابات سراسري ثبت شود. تازه اگر موفق به اين کار شويد و از پس هزينه‌هاي سرسام‌آور اين پروسه نيز برآمديد، چند روز مانده به انتخابات، يکي از دو حزب اصلي در دادگاه‌ يک يا چند ايالت از شما شکايت خواهد کرد، با اين اتهام که مثلا از ميان ۲۵ هزار امضايي که جمع‌آوري کرده‌ايد پنج هزار امضا «اصالت» ندارد و باز شما هستيد که بايد با صرف چند ميليون دلار هزينه وکيل و کارشناس، خود را از اين اتهام و اتهامات متعاقب و تمام‌نشدني تبرئه کنيد. اين‌گونه است که در سيستم انتخاباتي آمريکا، فقط تشکيلات و افرادي مي‌توانند در انتخابات سراسري شرکت کنند که امکانات مالي، نيروي انساني و زيرساخت کافي در هر‌يک از ٥٠ ايالت داشته باشند. تا به امروز هم غير از حزب دموکرات و جمهوري‌خواه، هيچ حزب ديگري موفق به کسب اين موقعيت نشده است. حتي رلف نيدر (Ralph Nader) از حزب سبز نيز که در سال ۲۰۰۰ رقيب جورج بوش و ال‌گور بود، نهايتا توانسته بود در روز انتخابات فقط در ۴۴ ايالت نامزد شود! (در انتخابات دوره بعد، اين عدد به ۲۷ رسيد). چنين سيستمي قطعا با پايه‌اي‌ترين موازين دموکراسي مغايرت دارد و مانع رشد و توسعه دگرانديشان و نيروهاي سازنده‌تر مي‌شود، اما از طرف ديگر، حُسن آن اين است که در کشوري مثل آمريکا که ضمن داشتن بزرگ‌ترين زرادخانه هسته‌اي، بهترين بستر براي پوپوليسم، افراط‌پروري و عوام‌فريبي نيز هست، دو حزب اصلي و حاميان‌شان مي‌توانند بر روند سعود جريان‌هاي افراطي نوعي «مديريت» را اِعمال کنند و نگذارند جنبش‌هاي فاشيستي و شبه‌نازي کاخ سفيد را از طريق رأي تصرف کنند، اما نکته مهم اينجاست که پديده «دونالد ترامپ» قادر است اين توازن (ولو غيردموکراتيک) را بشکند! اگر او – آن‌طور که نظرسنجي‌ها پيش‌بيني مي‌کنند - نامزد رسمي حزب جمهوري‌خواه در انتخابات ۲۰۱۶ شود، قطعا اين حزب را به نحو خطرناکي راديکال کرده و از تمام امکانات آن براي ايجاد و رشد يک جريان نژادپرست و فاشيست استفاده خواهد کرد. اگر به هر دليل، عقلاي حزب از نامزدي او جلوگيري کنند، او به پشتوانه ميلياردها دلار سرمايه شخصي و چند دهه فعاليت تجاري و پايگاه‌سازي در تمام ايالت‌هاي آمريکا، زيرساخت و امکانات کافي براي تشکيل يک حزب سوم و به‌چالش‌کشيدن دو حزب اصلي را دارد و بعيد نيست دست به چنين اقدامي بزند. ترامپ يا حزب جمهوري‌خواه را استحاله و به سمت افراط‌گري و فاشيسم سوق خواهد داد يا يک جريان و حزب دائمي ايجاد خواهد کرد که هر دو گزينه براي جهان خطرناک است. هرچند حضور او به مثابه يک «جريان سوم» ممکن است در سال‌هاي اوليه موجب ريزش در حزب جمهوري‌خواه و به‌قدرت‌رسيدن پي‌درپي حزب دموکرات در انتخابات آمريکا شود، اما نمي‌توان انکار کرد که در درازمدت حضور يک حزب فاشيست و افراطي در اين کشور هم فضا و گفتمان سياسي را به‌شدت راديکال خواهد کرد و هم مستعد اين است که با اوج‌گيري احساسات و هيجانات ناسيوناليستي در پي حوادثي از قبيل حملات تروريستي، بسيار آسان‌تر از آنچه تصور مي‌شود، کاخ سفيد را تصاحب کند. بي‌تفاوتي نسبي و حتي استقبال بخش چشمگيري از مردم آمريکا از پيشنهاد اخير او مبني بر ايجاد يک پايگاه اطلاعاتي از مسلمانان و همچنين استقبال ضمني افکار عمومي از اظهارات افراطي و جنجالي او پس از حوادث اخير پاريس، همگي مؤيد اين ادعاست. *رضا نصري