خبرآنلاين/
متن پيش رو در خبرآنلاين منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
رياض، مقصد اول سفرهاي خاورميانهاي ترامپ است؛ کارشناسان ميگويند قرار گرفتن عربستان در اولويت سفرهاي رييس جمهور آمريکا وجود بحران خاورميانه و نيازي است که امريکا به مناسبات و قراردادهاي مالي اين سفر دارد. از طرفي گفته مي شود اين سفر و حضور رهبران کشورهاي عربي در عربستان در جهت اجماعي عليه ايران و کاهش نفوذ آن در منطقه است. در اين باره با دکتر هرميداس باوند ديپلمات بازنشسته و کارشناس مسائل بين المللي گفت و گو کرده ايم که در ادامه مي خوانيد، دکتر باوند در اين باره ميگويد: سفر ترامپ جداي از کارکرد مالي، براي دلگرم کردن سعوديهاست.
رئيس جمهور امريکا به زودي به عربستان سفر خواهد کرد و در اجلاسي که با دعوت عربستان از کشورهاي عربي و اسلامي شکل خواهد گرفت حضور پيدا خواهد کرد. ارزيابي شما از اين سفر چيست؟
عربستان به دنبال مصالح و منافع خود در منطقه است و سفر رئيس جمهور امريکا در شرايطي به عربستان صورت مي گيرد که اين کشور در شرايط پيچيده اي قرار گرفته و انتظارات و خواسته هاي آن در حوادث منطقه تحقق پيدا نکرده و دچار نوعي استيصال سياسي شده است. از يک طرف سقوط دولت بشار که بر آن بودند عملي نشد و اکنون نافرجامي در يمن و موضع گيري هاي دولت قبلي امريکا دولت اوباما که در جهت خلاف خواسته هاي آنها بود، همه سبب استيصال دولت عربستان شده بود. امريکا براي رضايت خاطر عربستان مي خواهد روابط را با عربستان گسترش دهد. بر آن است که در اين ملاقات اولا قرارداد يکصد ميليارد فروش تجهيزات نظامي را امضا کند که براي ترامپ که سابقه اقتصادي دارد مهم است. همچنين تلاش مي کند سرمايه گذاري عربستان که در حدود بيش از 40 ميليارد دلار در امريکا است را افزايش دهند. اين موضوع بيش از هر چيز به نفع امريکا است. در اين سفر همچنين قولهايي در رابطه با خواست عربستان و همراهان آن درباره نفوذ ايران و برطرف کردن نگراني نفوذ ايران در عراق و سوريه و لبنان و يمن صحبت شود.
از اين لحاظ امريکايي ها بر آنند که يک سياست خاطر عربستان و ديگر کشورهاي عربي را بطور نسبي در پيش بگيرند. ولي اولويت دولت ترامپ روي مسئله تعهدات مالي امريکا است که بتواند آنرا در خارج از امريکا کاهش دهد و بالعکس سرمايه گذاري ديگران را در امريکا تشويق کند. بنابراين فرايند اين سفر بيش از همه نفعش براي امريکا خواهد بود.
از اين رو در اين سفرها قرارداد فروش تسليحات و افزايش سرمايه گذاري اين کشورها در امريکا و همچنين دادن نوعي دلخوشي به کشورهاي اين منطقه در جهت کاهش نفوذ ايران در منطقه مدنظر است.
به نظرتان در اين برهه سياست خاورميانه اي امريکا از چه اهميتي برخوردار است که ترامپ پيش از هر منطقه اي خاورميانه را براي سفر انتخاب کرده است؟ مسائل اين منطقه مهم تر از اروپا يا شرق آسيا است؟
هر موضوعي منطق خاص خود را دارد. يک تفکيکي در سياست وجود دارد و يک اصلي به نام تفکيک امور از يکديگر وجود دارد. به هر حال منطقه دچار حالتي بحراني است و آينده آن هم آنچنان که بايد و شايد مشخص نيست. از طرفي هم کشورهاي عربي از سياست اوباما در امور خاورميانه انتقاد داشتند. بخصوص انتظار داشتند امريکا وارد با اقدامات سخت افزاري وارد سوريه شود که انجام نشد. بعد از آن در برنامه برجام و ايران دولت اوباما بر آن بود که به هر حال نوعي سياست تامين مصالح نسبي منافع ايران را در نظر داشته باشد. برجام در آن تاريخي که تحقق پيدا کرد، کشورهاي عربي فکر مي کردند در جهت بهبود روابط ايران و امريکا خواهد بود و بنابراين بخاطر انتقاد و دلتنگي که از دولت قبلي وجود داشت، ترامپ مايل است با اين نوعي سياست رضايت خاطر عربستان و ديگر کشورهاي عربي را تامين کند.
ولي مسائل امريکا با چين و اروپا در يک ابعاد گسترده تري است. در مسئله اروپا درست است که ترامپ در مبارزه انتخاباتي موضع انتقادي در مقابل ناتو و حتي در مورد اتحاديه اروپا در پيش گرفت و با جدايي انگلستان از اتحاديه با ديد مثبت برخورد کرد و حتي اعلام کرد دير يا زود بر اساس نظريه دومينو ساير کشورهاي اتحاديه از آن خارج خواهند شد و فراتر از همه معتقد بود اروپايي ها سهم خود را در ناتو آنچناني که بايد و شايد پرداخت نمي کنند و امريکا بايد تعهدات مالي خود را کاهش دهد. بنابراين اين اظهارنظرها چه در دوران انتخابات و چه پس از انتخابات يک فاصله اي بين اتحاديه اروپا و امريکا بوجود آورده که در اظهار نظرهاي بعدي تجديد نظر بوجود آورد.
در مورد چالشهاي آمريکا در آسيا چطور؟
در مورد خاور دور دو مسئله براي امريکا وجود دارد: يکي اينکه ترامپ اعلام کرده بود در همکاري اقتصادي آسيا پاسيفيک خارج خواهد شد و نکته دوم اينکه بر آن بود که چيني ها تعديلاتي در خط مشي اقتصادي خود بخصوص پايين نگه داشتن ارزش پول خودشان که سبب محدوديت واردات و افزايش صادرات مي شود بوجود بياورند و در مورد کره شمالي هم چين تنها کشوري است که رابطه نسبتا نزديکي دارد نقش تعديل کننده يا ميانجيگرانه را ايفا کند. بنابراين تعاملات امريکا و چين از لحاظ تجاري بسيار گسترده است و به علاوه بعد از ژاپن، چين دومين خريدار اوراق قرضه فدرالز بانک امريکا است. نکته ديگر اينکه چون حمايت امنيتي کشورهاي ژاپن، کره جنوبي و فليپين را امريکا داراست و آنها نگران استفاده کره از سلاح هسته اي هستند و براي اينکه نگراني اين کشورها را کمتر کند اين مذاکرات با چيني ها ابعاد گسترده تر و متنوع تري دارد.
ولي بايد در نظر گرفت که خاورميانه دچار بحران است، نقش امريکا در ليبي يا مناطق ديگر را بايد در نظر گرفت که در آنها حضور داشته است . در افغانستان امريکا وارد شد ولي پيامدهاي آن براي آن فاجعه بار بوده است، همين طور در عراق. امريکا مجددا قرار است نيروهايي به افغانستان بفرستد و در عراق ورود گسترده تري داشته باشد. کشورهاي عربي و عمدتا عربستان در اين بحران دخيل هستند. به هر حال عربستان از لحاظ قدرت مالي برتر از همه کشورهاي عربي است. در هر حال فرايند سفر ترامپ از لحاظ مالي در خاورميانه به نفع امريکا خواهد بود. حتي در زمان حمله عراق به کويت که زير نظر سازمان ملل امريکا و موتلفان آن وارد شدند هزينه هاي اين عمليات را کشورهاي عربستان و کويت پذيرا شدند و در حال حاضر، گذشته از امريکا، انگليس و فرانسه هم از نظر فروش تسليحات و سرمايه گذاري گام هاي مهمي برداشتند. به هر روي مسئله يکصد ميليارد دلار و قرارداد نظامي با عربستان در وضع اقتصادي امروز امريکا اثر گذار است و مضافا امريکا درخواست دارد سرمايه گذاري هاي عربستان در امريکا بيشتر شود .
از طرفي عربستان نگاه ويژه اي به اين سفر دارد و از ديگر کشورهاي عربي و اسلامي دعوت کرده است براي سفر ترامپ به عربستان در اجلاس رياض شرکت کنند. به نظرتان اين اجلاس چه معنا و پيامي دارد؟
به هر حال عربستان نقش محوري براي خود قائل است. در رابطه با ايران بعد از حمله به سفارت، عربستان اين موضوع را فراتر از شوراي همکاري خليج فارس به اتحاديه عرب، سازمان کنفرانس اسلامي و غيره کشيده است و مي خواهد نشان دهد که عربستان داراي نفوذ و ارتباط در ميان کشورهاي اسلامي و عربي است. به هر حال توانايي هاي منطقه اي و فرا منطقه اي خود را به رخ بکشد.
از اين رو اکنون عربستان تلاش مي کند کشورهاي عربي پيرامون خود در اين مذاکرات به نفعي و نوعي مشارکت دعوت کند و جايگاه محوري خود را در جهان عرب که دچار تزلزل شده بود بازسازي کند. بطور کلي در حوادث خاورميانه و بخصوص جوامع عربي نفوذ عربستان دچار تزلزل شده بود و بر آن است با دعوت از نمايندگان کشورهاي عربي نقش و جايگاه محوري خود را تا حدودي مستحکم تر کند.
وزير دفاع عربستان اعلام کرده بود که بايد جنگ به مرزهاي ايران کشيده شود. اکنون اين سفر در راستاي اجماعي عليه ايران ارزيابي مي شود. آيا اقدام و تصميمي عليه ايران گرفته خواهد شد؟
عربستان همواره بر آن بود که امريکا مي بايد حتي قبل از بحران خاورميانه غير مستقيم وارد اقدام نظامي عليه ايران شود. بويژه بعد از بحران اين درخواست بسيار قوي تر بود. وقتي که اوباما اعلام کرد اگر سوريه از خطوط قرمز عبور کند يعني از سلاح شيميايي استفاده کند دست به اقدامات تنبيهي مي بزند عربستان و ترکيه اعلام همکاري با امريکا را اعلام کردند. نخست وزير انگليس هم اعلام کرده بود، ولي مجلس عوام با آن مخالفت کرد. از طرفي هم اوباما که در اين مسئله گير کرده بود قضيه را به کنگره برد در حالي که تحت اختيارات کامل رئيس جمهور بود و ميتوانست به آن عمل کند و کنگره هم با آن موافقت نکرد و بعد اعلام کرد در مورد سوريه راه حل هاي نرم افزاري و گفت و گوهاي ديپلماتيک بايد پي گرفته شود که در پيش گرفته شده است.
مضافا بازرسان سازمان ملل هم اعلام کردند گروههاي افراطي تندرو مخالفين سوريه از بمب شيميايي استفاده کردند که از بار اتهام سوريه کاهش داد. بنابراين عربستاني ها بر اين باور بودند که ورود نظامي امريکا به سوريه مي تواند خواسته هاي آنها را تامين کند که اين هم تحقق پيدا نکرد.
اکنون بر آن هستند که تا حدودي روابط خود را با امريکا بهبود ببخشند و بهبود روابط براي امريکا آن است که از قدرت مالي اين کشور ها براي بهبود اوضاع اقتصادي امريکا استفاده شود.
به نظرتان در سفر ترامپ به عربستان مي توانند اجماعي عليه ايران شکل دهند؟
من فکر نمي کنم اجماعي به شکل سيستماتيک بوجود بيايد، ولي از لحاظ رضايت خاطر ابتدايي ممکن است هشدارهايي داده شود يا احتمالا اقداماتي محدود که در زمان ريگان هم انجام شد شکل گيرد. در زمان ريگان ايران موشک کرم ابريشم که از چين خريده بود در نزديکي بياباني در کويت رها شده بود که اينها آمدند و دو سکوي نفتي ايران را به عنوان اقدامي تنبيهي تخريب کردند که بيش از آن نبود. بنابراين بيشتر هشدار امريکا به ايران خواهد بود و نشان مي دهد در حد گفتار است و چيزي فراتر از يک حالت تنبيهي ممکن نيست که وجود داشته باشد.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار