تعادل/ « بازنشستگي خود را سخاوتمندانه بگذرانيد » عنوان سرمقاله روزنامه تعادل به قلم نيما اسدي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
اينکه شما چقدر به پسانداز براي بازنشستگي نياز داريد به نظام بازنشستگي کشورتان بستگي دارد. تحقيقات تازهاي که اخيرا صندوق بينالمللي پول انجام داده بيشتر بر تعامل ميان نظام پسانداز و بازنشستگي در کشورهايي که رو به پيري ميروند، تمرکز کرده است. صندوق بينالمللي پول در اين تحقيقات از دادههاي 80 کشور از جمله جمعيت پير آنها و طراحي نظام بازنشستگي براي ترسيم پساندازهاي عمومي و خصوصي طي 30 سال آينده استفاده کرده است.
اين صندوق يافته است که کشور بسته به اينکه چه نوع روندي در پسانداز خصوصي در پيش ميگيرد، توسعه پسانداز ملي به جلو ميرود. اين نهاد با مفروض گرفتن سياستهايي که تغيير نميکند، پيش بيني کرده است که جمعيت پير باعث ميشود تا سال 2050 سهم هزينههاي عمومي در بازنشستگي به 2درصد توليد ناخالص داخلي برسد. اما در اين ميان نقش واکنش پسانداز خصوصي خانوارها هم که بهطور مشهود در ميان کشورها فرق ميکند در نظام بازنشستگي بسيار مهم است و آن اين است که خانوارها چه مقدار پسانداز ميکنند. در واقع صندوق بينالمللي پول از سياستگذاران خواسته که بفهمند چه عامل يا عواملي اين تغييرات را در نرخ پسانداز جلو ميبرد
در ادامه گزارش صندوق آمده است که «شما چه در شروع کاريتان باشيد، يا يک فرد حدودا 40 سالهاي که درس ميدهد يا در کارخانه خودروسازي کار ميکند يا خود اشتغال است، به هرحال در نقطهاي از زندگيتان بازنشسته خواهيد شد. کشور شما ميتواند يک سيستم خوب بازنشستگي عمومي داشته باشد که منتظر بازنشستگي شما است يا اينکه نه، نظام بازنشستگي عمومي ضعيف باشد. اما زماني که شما بازنشستگيتان را برنامهريزي ميکنيد بهتر است که به ديگر حسابهاي پسانداز بانکيتان يا احتمالا پورتفليو سرمايهگذاريتان هم نگاهي بيندازيد.»
در اين گزارش نويسندگان صندوق با اشاره به اينکه در کل رفتارهاي پسانداز کردن در طول عمر فرق ميکند به نکته جالبي اشاره ميکند: در جواني قرض گرفته ميشود، در دوره سن کاري پسانداز ميشود و در پيري و پس از بازنشستگي، پسانداز خرج ميشود. جوامع پير، افراد پيرتري دارند و احتمالا پسانداز تجميعي پايينتري را شاهد هستند. در همين دوران است که فاصله بزرگ بينالنسلي به معناي آن است که مردم براي دوره بازنشستگيشان بايد بيشتر کار کنند تا بيشتر پسانداز کنند. تحقيقات صندوق نشان ميدهد که چه عواملي در پسانداز خصوصي باعث ميشود که تغييرات در پسانداز ملي را به جلو ببرد. در بازارهاي نوظهور و کشورهاي در حال توسعه کمدرآمد، وجود جمعيت نسبتا جوان منجر به آن شده که پساندازهاي خصوصي افزايش يابد. در مقابل از نرخهاي پسانداز خصوصي در کشورهاي پيشرفته پير نشان ميدهد که اين سرمايه سريعا دارد منقبض ميشود. مطالعات صندوق همچنين يافتههايي را تاييد ميکند که سهم هزينههاي عمومي در صندوقهاي بازنشستگي در کشورهاي نو ظهور و کمدرآمد، يعني در کشورهايي که دولتها مجبور به اصلاح منافع بازنشستگي هستند، رو به افزايش است.
البته اساسا ترکيب اين نقابها در بين کشورها که طرحهاي متنوع سيستمهاي بازنشستگي دارند فرق ميکند. مهمترين مشخصه آنها گشادهدستي نظام بازنشستگي عمومي و بود يا نبود حسابهاي وقف شده پسانداز بازنشستگي است .
البته با فرض اينکه ديگر چيزها برابر هستند، صندوق سخاوتمندانه بازنشستگي هم پساندازهاي عمومي را - از طريق هزينههاي بيشتر بازنشستگي - و هم پسانداز خصوصي را - با کاهش دادن انگيزه براي پسانداز در زماني که بازنشسته به پساندازهاي خودشان اتکا کمتري دارند - پايين ميآورد. بالعکس، پايين بودن سطح مستمري بگيري عمومي ميتواند پسانداز خصوصي را بالا ببرد زيرا که آنها مردم را ترغيب ميکنند تا اساسا براي بازنشستگي خود بيشتر پسانداز کنند. براي مثال، روسيه و استراليا هر دو کشورهاي پيري هستند که صندوقهاي وقفي پسانداز بازنشستگي را پيشنهاد ميدهند. اما صندوق سخاوتمندانه بازنشستگي در استراليا نسبت به درآمد ملي کم است. در نتيجه پسانداز در استراليا با سرعت بالاتري از روسيه افزايش مييابد. پسانداز براي بازنشستگي از طريق حسابهاي وقفي پسانداز خيلي راحتتر صورت ميگيرد و به افزايش پسانداز خصوصي کمک ميکند. پيش بيني ميشود که در کشورهايي با چنين حسابهايي، پسانداز خصوصي نسبت به کشورهايي که آن را ندارند بيشتر باشد.
سياستگذاران چه کار ميتوانند انجام دهند؟
صندوق بينالمللي پول در پاسخ به سوال بالا آورده است در کشورهايي که صندوق سخاوتمندانه عمومي بازنشستگي دارند، محدود کردن بازنشستگي زودرس يا تعديل منافع بازنشستگي به کسري منابع آتي کمک ميکند. در کشورهاي پيشرفته چنين اصلاحاتي بازنشستهها را کمتر سخاوتمندانه کرده است. براي کارگراني که ميخواهند استانداردهاي زندگي فعليشان را در دوران بازنشستگي نگه دارند، مردم مجبور به کار طولانيتر و پسانداز بيشتر هستند. شبيهسازيهاي ما دو چيز را نشان ميدهند که به مردم اجازه ميدهند تا در يک استاندارد زندگي مشابه امروز خود بازنشسته شوند. اول، افزايش تدريجي در سن بازنشستگي از متوسط سن 63 سالگي امروز به 68 سالگي تا 2050- که در آن دوران پيشبيني ميشود عمر مفيد تا 3 سال بالا برود. دوم، افزايش 6 درصدي درآمد در هر سال به پسانداز. دولتها ميتوانند شهروندان خودشان را با تحريک ابزارهاي پيشرفته مالي براي تشويق به پسانداز داوطلبانه و اتخاذ سياستهايي که مردم را تشويق کنند تا زندگي مولد خودشان را طولانيتر کنند، کمک کنند. در بازارهاي نوظهور و کشورهاي کم درآمد، آنها ميتوانند در بخش رسمي، کار را مهيجتر کنند.
در برخي از کشورها مانند چين و کره سطوح پسانداز خصوصي تقريبا بالا است در حالي که بازنشستگي و سيستمهاي تامين اجتماعي نسبتا ضعيف هستند. سياستگذاران در اين کشورها بهتر است بالا بردن سطح صندوق سخاوتمندانه را بررسي کنند. اين باعث ميشود که نياز خانوارها به پساندازهاي محتاطانه و نابرابري فقر در دوران پيري کاهش يابد.
بازار