نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

نقشه پوپولیست‌های اروپایی برای دوم خرداد

منبع
دنياي اقتصاد
بروزرسانی
نقشه پوپولیست‌های اروپایی برای دوم خرداد
دنياي اقتصاد/ متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست تصميمي که گرفته شد، تعجب‌برانگيز بود. زماني که کميته صلح نوبل در سال ۲۰۱۲، قرار بود نام برنده را مشخص کند، همگان انتظار داشتند که جايزه در ارتباط با بهار عربي باشد. هرمان ون رامپويي، اولين رئيس شوراي اتحاديه اروپا که در دسامبر آن سال جايزه صلح نوبل را گرفت، مي‌گويد: تقريبا هيچ‌کس انتظار نداشت که اين جايزه به قاره‌اي کهن برسد که حالا به يک قاره جنگ‌زده تغيير شکل يافته، تا اتحاديه اروپايي که صلح در آن جاري و ساري بود. رامپويي مي‌افزايد: قاره ما زخم‌هاي ناشي از شمشيرها، توپ‌ها، اسلحه‌ها، سنگرها و تانک‌ها را تحمل مي‌کند. ون رامپويي تصريح مي‌کند: «امروز اروپا به بوروکراسي توجه دارد. به‌جاي اينکه صداي توپ و تانک در آن شنيده شود، صداي کاغذ و قلم بوروکراسي است که در پايتخت آن يعني بروکسل شنيده مي‌شود.»
به نوشته مجله تايم، به نقل از رامپويي، اروپا پس از تحمل ضربه‌هاي ناشي از نسل‌کشي و انقلاب‌ها، حال مصالحه را به آغوش کشيده است. به اعتقاد وي تنها هزينه اين سياست خمودگي آن است. اما اين اواخر، اينچنين نبوده است. تجربه يکي از خارق‌العاده‌ترين شيوه‌هاي حکمراني- يک اتحاديه با ۲۸ کشور و تفاوت‌هاي فرهنگي که به‌جاي اينکه با هم در ميادين بجنگند، دور يک ميز با هم گفت‌وگو مي‌کنند- هم‌اينک از داخل با مشکل روبه‌رو شده است. دهه‌ها پس از انعقاد قرارداد رم در سال ۱۹۵۷، که سلف اتحاديه اروپا را به‌وجود آورد، شکوفايي اتحاديه اروپا جزو ويژگي‌هاي اساسي تعريف شده در آن بود.طي سال‌ها، حکومت‌ها، بخش‌هايي از حکمراني خود را به يک نهاد بي‌روح سپرده‌اند که هربار اين نهاد نام‌هاي متفاوتي به خود گرفته است: شوراي اتحاديه اروپا، پارلمان اروپايي و حالا کميسيون اروپايي. در سخنراني جايزه صلح نوبل ون رامپويي، او به سلاح مخفي اتحاديه اروپا اشاره کرد که منافع آن کشورها را به‌قدري محکم مي‌کند که از طريق جنگ به‌دست آوردن آن غيرممکن است. آن منافع طيفي گسترده از ارز مشترک در ۱۹ کشور تا تجارتي سودآور اما سهل و آسان و همچنين جابه‌جايي آزاد مردم براي زندگي در ۲۸ کشور را دربر مي‌گيرد. در پارلمان اروپا در بروکسل، ۷۵۱ نماينده با قوانين مشترکي به‌پيش مي‌روند که زندگي بيش از ۵۰۰ ميليون نفر، در حوزه‌هايي همچون کشاورزي تا فناوري و محيط‌زيست را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. در بروکسل، قانون‌گذاران درخصوص مسائل بي‌شماري از جمله اينکه مردم چه چيزي را برانند، چه غذايي بخورند و چه حيواني را نگه‌داري کنند، تصميم‌گيري مي‌کنند. اين يک سيستم مبهم است که اروپايي‌ها در تلاش براي درک آن هستند يا علاقه اندکي به آن نشان داده‌اند. تاکنون توجه اندکي به انتخابات پارلمان اروپا که هر ۵ سال يک‌بار برگزار مي‌شود، شده است. در سال ۲۰۱۴ کمتر از ۴۳ درصد از مردم به خود زحمت دادند تا به‌پاي صندوق‌هاي راي بروند. اين‌بار اما به‌نظر مي‌رسد که توجه‌ها بيشتر شود. کارزار انتخاباتي پارلمان اروپا از ۲۳ تا ۲۶ ماه مه به‌طول خواهد انجاميد. اين اولين راي‌گيري سراسري پس از موج مهاجرت بي‌سابقه به اتحاديه اروپا است. اين درحالي است که بسياري از اروپايي‌ها تضميني بر اتحاد کشورهاي اروپايي نمي‌بينند. دست‌راستي‌هاي افراطي در تلاش هستند تا موقعيت خود را در سراسر اروپا تحکيم کنند. سياستمداراني که پيش‌تر تحت عنوان افراط‌گراها به حاشيه رانده شده بودند حالا به جريان اصلي تبديل شده‌اند، حتي اگر بسياري از آنها هنوز در جريان اپوزيسيون باشند. آنها با اطمينان زياد از شانس بالاي خود در انتخابات ماه مه سخن مي‌گويند. مارين لوپن که اخيرا در دفتر کار خود در پارلمان پاريس نشسته است، مي‌‌گويد: «با هر انتخاباتي که در سال گذشته برگزار شد، در سوئد، ايتاليا، مجارستان و اتريش شاهد يک دومينو بوديد، بنگ، بنگ، بنگ...»نظرسنجي‌هاي فرانسه نشان مي‌دهد که حزب راست‌افراطي مارين لوپن که سال گذشته نام جبهه ملي خود را به‌منظور از بين بردن تصور ضديهودي بودن و بيگانه‌هراسي از بين برد، شانس بالايي براي تصدي کرسي‌هاي بيشتر در انتخابات پارلماني اروپا دارد. براساس نظرسنجي‌هاي ديگر نيز پوپوليست‌ها و احزاب راست‌افراطي احتمالا عملکرد خوبي از خود نشان دهند.هرچند که هنوز راه‌درازي در پيش دارند تا ادعاي کسب اکثريت در پارلمان را داشته باشند اما افزايش آنها از نظر تعداد مي‌تواند به‌طرز فزاينده‌اي آينده مباحث را شکل دهد. اين امر اجازه مي‌دهد تا تند و تيزترين منتقدان اتحاديه اروپا، تغيير شکل را از درون خود اتحاديه شروع کنند و به‌نظر مي‌رسد که اين امر يک راهبرد براي برخي از رهبران اين گروه‌ها از جمله مارين لوپن است. او درحالي‌که با انگشتانش روي ميز ضرب گرفته است، مي‌گويد: «ما درحال نوشتن تاريخ با حروف درشت هستيم.» اين تاريخ در چند ماه اخير شکل متفاوتي به‌خود گرفته است. در روزهاي اخير، پيرو رفراندوم بريتانيايي‌ها مبني بر خروج از اتحاديه اروپا در سال ۲۰۱۶، لوپن دفتر خود را با پوسترهايي تزيين کرده که روي يکي از آنها نوشته شده برگزيت و براي آنها فرگزيت مطرح بوده است اما حالا آن پوستر از اتاق بيرون رفته است و ديگر هيچ صحبتي از خروج نمي‌شود. بيشتر سياستمداران ملي‌گرا از ويکتور اروبان نخست‌وزير مجارستان گرفته تا ماتئو دي‌سالويني، معاون نخست‌وزير ايتاليا ديگر حرفي از خروج نمي‌زنند. آنها شاهد سختي‌ها و مصائب پس از رفراندوم در بريتانيا بوده‌اند و حالا ملي‌گراهاي اروپايي به نظر مي‌رسد که به‌رغم ستيزه‌جويي‌شان نسبت به اتحاديه، خواستار باقي ماندن در اتحاديه اروپا هستند. فابريک پوتيه، مدير سابق طراحي سياست‌هاي ناتو و مدير راهبردي راسموسن گلوبال، يک شرکت حقوقي در کپنهاگ، مي‌گويد: «با اين حال چيزي که جايگزين ميل آنها به ترک اروپا شده، حتي از خود آن خطرناک‌تر است: طرحي براي تکه تکه کردن اتحاديه اروپا از خود بروکسل. آنها کاري با اروپاي واحد ندارند و خواستار نابودي آن هستند.» پوتيه که خود فرانسوي است، اميدوار است که در انتخابات پارلماني اروپا بخشي از حزب امانوئل مکرون باشد. او مي‌گويد: «همبستگي اتحاديه اروپا داراي روکش نازکي شده است.» رهبران اتحاديه اروپا هيچ‌وقت اين‌گونه احساس تنهايي نکرده بودند. آن سوي اقيانوس، دونالد ترامپ، رئيس‌جمهوري ايالات‌متحده، اتحاديه اروپا را دشمن خوانده و معاملات تجاري موسوم به ترانس‌آتلانتيک را متوقف و بارها و بارها تهديد کرد که تعرفه‌هاي کالاهاي اروپايي را افزايش خواهد داد. همچنين وي ناتو را که محبوب‌ترين پروژه از دوران پساجنگ سرد بوده است، تهديد کرد که از آن خارج مي‌شود. استيو بنن، استراتژيست سابق کاخ سفيد، به‌دنبال تامين منافع خود در اتحاديه بوده و ناسيوناليست‌هاي راست‌افراطي را به جلو هل مي‌دهد تا وارد کارزاري عليه بروکسل شوند. حالا پرسش مهمي که اينجا از رهبران اتحاديه اروپا مطرح مي‌شود، اين است که آيا اتحاديه اروپا مي‌تواند در دراز مدت جان سالم به در ببرد؟ برونو لو ماير، وزير اقتصاد فرانسه، ترس از آن دارد که چالش‌هاي اتحاديه در نهايت روياي بزرگ را نابود کند؛ مگر اينکه اتحاديه بتواند اميدي را که ناسيوناليست‌ها قول مي‌دهند، انجام دهد. او مي‌گويد: «من به‌راستي اعتقاد دارم که يک تهديد واقعي براي نابودي ساختار اتحاديه اروپا وجود دارد.» براي برخي در اروپا، اتفاق تکان‌دهنده‌اي به اين زودي رخ نخواهد داد. روبه‌رو شدن با رکود اقتصادي، مهاجرت کنترل نشده و رقابت شديد در بازار کار، بسياري را به اين باور رسانده است که رهبران اتحاديه اروپا بي‌توجه به هزينه‌ها، تنها به‌دنبال اين هستند که اتحاديه اروپا را سرپا نگه دارند. روي کاغذ نظرسنجي‌هايي که خود اتحاديه اروپا برگزار کرده نشان مي‌دهد که در ۳۵ سال اخير اتحاديه اروپا از بالاترين حمايت برخوردار است. در واقعيت اما، اين حمايت چندان قابل اتکا به‌نظر نمي‌رسد. از ايتاليا تا اتريش، ميليون‌ها نفر به پوپوليست‌ها و ناسيوناليست‌هايي راي دادند که اصول اساسي اتحاديه اروپا را مورد حمله قرار داده و به‌دنبال تغيير شکل اتحاديه از درون آن هستند.براي طرفداران اتحاديه اروپا اين مساله مطرح است که چگونه مي‌توان با انگيزه‌هاي ناسيوناليست‌ها شاخ به شاخ شد؛ درحالي‌که اتحاديه اروپا براي مبارزه با آن انگيزه‌ها شکل گرفته است. فرانس تيمرمانز، يک سياستمدار که ديدگاه‌هاي چپ ميانه‌رو دارد و معاون اول کميسيون اتحاديه اروپا به‌حساب مي‌آيد، مي‌گويد: «شياطين ما در اروپا هميشه جايي در زيرزمين پنهان شده‌اند.» او مي‌افزايد: «به‌منظور انزواي آنها، اتحاديه اروپا بايد نشان دهد که خير مشترک اروپا در عمل کردن به ارزش‌هايش با يکديگر است.» اگر اين امر مبهم به نظر مي‌رسد، بسياري در اروپا مي‌گويند که مشکل همين است. براي آنها بروکسل، يک بوروکراسي بزرگ است که تلاش مي‌کند در هر جنبه‌اي از زندگي اروپايي‌ها دخالت کند؛ درحالي‌که خود دور از واقعيت‌هاي زندگي آنان نشسته‌اند. شکاف‌هاي درآمدي در اروپا بسيار عميق شده است؛ درحالي‌که اروپا به کندي درحال بازسازي خود پس از بحران اقتصادي است. در سال ۲۰۱۷، سازمان توسعه و همکاري اقتصادي در پاريس هشدار داد که نابرابري‌ها درحال افزايش است و در نهايت مي‌تواند منجر به خوشنامي طرفداران حمايت‌گرايي و پوپوليسم شود. به‌دست آوردن راي راي‌دهندگان پشيمان و عصباني تنها در شرايطي براي رهبران اتحاديه اروپا ميسر مي‌شود که به آنها نشان دهند مي‌توانند فرصت‌هاي مشخصي فراهم کنند. پوتيه مي‌گويد: «اين انتخابات آخرين فرصت است. اگر راي‌دهندگان احساس کنند که ما چيزي براي عرضه نداريم، در سال ۲۰۲۴ چگونه مي‌توانيم راي آنها را به‌دست آوريم؟» براي سال‌هاي سال طرفداران اتحاديه اروپا به اين موضوع واقف بودند که مخالفان آنها به سختي متحد مي‌شوند؛ چراکه احزاب دست‌راستي اتحاديه اروپا و ناسيوناليست‌ها تنها در موضوعاتي مانند مهاجران غيرقانوني و گروه‌هاي راديکال اسلام‌گرا اتفاق نظر داشته‌اند. لوپن و همتايانش تاکنون قادر به اين نبوده‌اند که براي تشکيل يک بلوک راي‌گيري ائتلاف کنند و به‌خاطر مسائلي مانند تحريم‌هاي روسيه و خط‌مشي‌هاي سياسي با يکديگر برخورد تلخي داشتند. اين امر مي‌تواند در ماه مه تغيير کند، اگر نيروهاي آنها به يکديگر ملحق شوند. در هشتم آوريل، سالويني يک نشست در ميلان برگزار کرد که در آن رهبران دست راستي از اتريش گرفته تا مجارستان، به همراه مارين لوپن حضور داشتند تا ۱۸ ماه مه يک بلوک براي انتخابات پارلماني اتحاديه اروپا تشکيل دهند. خرابکاران اتحاديه اروپا تلاش مي‌کنند تا بزرگان را با چرب‌زباني متقاعد کنند که تنها به پاداش بزرگ‌تر فکر کنند: از نو ساختن اتحاديه اروپا. اين پيغام بنن بود، پس از آنکه تصميم گرفت بعد از اخراج از کاخ سفيد خود را وقف کارزارهاي انتخاباتي اتحاديه اروپا کند. با الهام از کارزارهاي انتخاباتي ترامپ در سال ۲۰۱۶، سالويني ايتاليايي که دوبار هم با بنن ملاقات داشته است، رو به شعارهاي ضدمهاجرتي آورد و با شعار «اول ايتاليا» (با الهام از شعار اول آمريکاي دونالد ترامپ) در نظرسنجي‌ها در رده‌هاي بالا ايستاد. در ماه جولاي، بنن براي ديدار با سياستمدار دست‌راستي بلژيکي به نام ميسکاييل مدري‌کامن به لندن سفر کرد. در طول ناهار کاري در هتل براون سوانسکي آن دو توافق کردند که سازماني تاسيس کنند و آن را جنبش بخوانند و به موجب آن رهبران ناسيوناليست را در سراسر اروپا براي انتخابات سال ۲۰۱۹ زير يک پرچم گرد آورند. بنن بعد راهي اروپا شد و با ويکتور اروبان و ساير رهبران دست راستي ديدار کرد تا آنها را زير يک پرچم قرار دهد. بنن در مصاحبه‌اي که پاييز گذشته با تايم داشت، پيشنهاد بر آمدن احزاب ملي‌گرا و پيروزي آنها در انتخابات پارلماني اتحاديه اروپا را از طريق شيوه‌هايي همچون تجزيه‌وتحليل داده‌ها و نظرسنجي‌ها در جريان مبارزات انتخاباتي داد که در دوران کارزار انتخاباتي ترامپ نيز به همين شيوه عمل شده بود. بنن در تابستان سال گذشته در مرکز مطالعات مديري‌کامن در بروکسل گفت: اروپا درحال‌حاضر در تب و تاب جنبش‌هاي پوپوليستي قرار دارد.او بعد از آن روز براي صرف يک صبحانه کاري نزد لوپن به پاريس رفت تا در مورد راهبردهاي انتخاباتي براي انتخابات پارلماني اتحاديه اروپا با وي تبادل‌نظر کند. بنن به لوپن گفت: ميانه‌روها ديگر انرژي لازم را ندارند. آنها ديگر جوانان را ندارند، آنها فاقد ايده و انديشه هستند. آنها مانند گذشته تواني ندارند. سياستمداران اروپايي به سختي از يک غريبه براي سياست‌هاي اتحاديه اروپا خط‌مشي مي‌گيرند. اما راهبرد بنن، براي دگرگون‌سازي اتحاديه اروپا به جاي تخريبش با عقايد ناسيوناليست‌هاي اروپايي همخواني بيشتري دارد. براي مثال، سالويني و ياروسلاو کاچيسنکي، رهبر حزب حاکم لهستان بر سر اينکه چگونه در اروپا با يکديگر کار کنند، بحث و تبادل نظر داشتند. در مصاحبه‌اي که سالويني در پاييز سال گذشته با تايم داشت، گفت: هدف آنها بازسازي روح اروپايي است که توسط حاکمان فعلي‌اش به آن خيانت شده است. به گفته وي آنها خواستار تاکيد بر رويکرد ضدمهاجرتي و ريشه مسيحي-يهودي اروپا هستند. براي ايجاد تفاوت در بروکسل، احزاب ضد اروپايي نياز دارند تا دست‌کم يک سوم آرا را به‌دست آورند، چيزي که به نظر مي‌رسد با نظرسنجي‌هاي به‌دست آمده، براي اولين‌بار امکان‌پذير باشد. در اين ميان يک «اگر بزرگ» وجود دارد. اگر احزاب (ضد اروپايي) بتوانند با يکديگر هماهنگ شوند، مي‌توانند مانع انتصابات کليدي و لغو برخي تصميم‌ها شوند. اين تاکتيکي است که بنن به تايم گفت: «فرماندهي از طريق تضادها.» آنها مي‌توانند از اين طريق افراطي‌هاي خود را براي مناصب کليدي نامزد کنند، به‌ويژه مناصبي که در ارتباط با مسائل مهاجرتي و تجارت آزاد است. اين دو، جزو موضوعات مهمي هستند که در سياست اروپا با بحران مالي قاره در سال ۲۰۰۸ مطرح شدند. رکود يونان را در گرفت، ايرلند، پرتغال و اسپانيا تقريبا ورشکست شدند و کاملا به کمک‌هاي مالي صندوق بين‌المللي پول و اتحاديه اروپا و اقتصاد قدرتمند آلمان وابسته شدند. وام‌ها اغلب به اقدامات شديد رياضت اقتصادي منجر شد و به موجب آن زندگي شهروندان تحت تاثير قرار گرفت و خدمات عمومي کاهش و احساس نگراني افزايش پيدا کرد. جوديت سارجنتيني، يکي از اعضاي هلندي پارلمان اروپا که جزو احزاب چپ سبزگرا است مي‌گويد: «اين روح کل‌گرايي در اروپا که همه با هم در چيزي شريک هستيم، با شروع بحران فرو ريخت.» اين درحالي است که درست در آن لحظاتي که اروپا درحال بازسازي است، ميليون‌ها نفر از سوريه، افغانستان و ساير نقاط آفريقا به‌دليل بالا گرفتن خشونت‌ها به سمت اروپا سرازير مي‌شوند. در سال ۲۰۱۵، ۳/ ۱ ميليون نفر از آنها خطرات عبور از درياي مديترانه را به‌جاي مسيرهاي هموار به جان مي‌خرند تا در اروپا پناهجو شوند و اين به بزرگ‌ترين مهاجرت پس از جنگ جهاني دوم تبديل مي‌شود. موضوع پناهجويان يک لحظه مهم براي چرخش در اروپا به‌حساب مي‌آيد و پايه‌گذار تفرقه‌هاي آينده در اين قاره مي‌شود. درحالي‌که رهبران اروپايي بر چگونگي سکونت پناهجويان مبارزه مي‌کردند، پوپوليست‌ها و ناسيوناليست‌ها، سوار بر موضوع شدند و آن را به‌عنوان بزرگ‌ترين فرصت خود براي گريز يافتند. در آلمان، جايي که آنگلا مرکل يک ميليون پناهجو را پذيراشده بود، موجب شد که راست‌افراطي‌هاي آلماني پس از جنگ جهاني دوم براي نخستين‌بار راهي بوندستاگ (پارلمان آلمان) شوند. در سوي ديگر، بريتانيايي‌ها، بيش از پيش نگران ارسال پناهجويان از کشورهاي فقيرتر اروپايي به کشور خودشان شدند. زماني که اتحاديه اروپا به ۱۰ کشور مرکزي و شرقي متصل شد، بريتانيا يکي از سه کشوري بود که بلافاصله مرزهاي خود را به روي کارگران کشورهاي عضو جديد باز کرد. در آن سال‌ها تا پيش از رفراندوم سال ۲۰۱۶، بسياري از شهروندان کشورهاي تازه عضو شده در اروپا به بريتانيا سرازير شدند و همين سوخت تندروهاي برگزيتي شد تا عليه جابه‌جايي آزادانه انتقاد کنند. بريتانيا همواره يکي از شرکاي با اما و اگر اتحاديه اروپا بود که حاضر نشد يورو را جايگزين پوند کند يا عضو شنگن شود تا کنترل خود را بر مرزهاي کشورش از دست دهد؛ با اين حال برخي از مقامات کشورهاي اتحاديه اروپا از برگزيت به‌شدت شوکه شده‌اند. اين تفرقه‌ها به دور از بايدها و نبايدها به خوبي پيش مي‌رود. اين همچنين جنگ بين دو جهان‌بيني است: آنهايي که ليبرال غربي هستند، آنهايي که بازار مشترک را در دهه ۱۹۵۰ پايه گذاشتند و کشورهاي تازه عضو شده در اتحاديه اروپا که عمدتا پيشتر عضو اتحاد جماهير شوروي بودند، جايي که نظرات ناسيوناليستي غالب است. در اين معنا، دو ديدگاه طي دوران جنگ سرد هنوز برقرار است، با اين تفاوت که هر دو در يک اتحاديه قرار دارند. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد