نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

چه کسی نجفی را شهردار تهران کرد؟

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
چه کسی نجفی را شهردار تهران کرد؟
فرهيختگان/ متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست حانيه موحدين| اول: تيرهايي که از اسلحه محمدعلي نجفي شليک شد تشت رسوايي عملکرد اصلاح‌طلبان را خيلي پرسروصداتر از تصورشان بر زمين انداخته است. از اين رو هريک از طيف‌هاي اصلاح‌طلب سعي دارند دامن خود را از اين رسوايي پاک کنند يا حداقل سهم کمتري از اين تير‌گي بر کارنامه خود ثبت کنند. در همين راستا دبيرکل حزب کارگزاران از همان روز اولي که جنايت در ساختمان 2701 برج آرميتاي سعادت‌آباد رخ داد در اظهارنظرهاي مختلف تير پيکان انتقادها را به سمت ديگر دوستان اصلاح‌طلبش گرفت. کرباسچي اصرار دارد که بگويد آنها در کارگزاران، امروز نجفي را از همان روزهاي سال 96 مي‌ديدند و ديگر طيف‌هاي اصلاح‌طلب با انحصارطلبي، حرف‌ها‌يشان را نشنيده‌اند؛ حرف‌هايي که مستندات نهادهاي امنيتي را هم ضميمه داشته و درون خانواده اصلاحات گوش شنوايي برايش نبوده است. در مقابل طيف ديگر اصلاح‌طلبان -که بيشتر بايد مشارکتي‌هاي سابق و اتحادملتي‌هاي امروزي خوانده شوند- اظهارات کارگزاراني‌ها را گزاف مي‌خوانند و از طرف ديگر سعي دارند با نسبت دادن اتهامات مختلف به استاد مقتول سعادت‌آباد، نجفي را تطهير کرده و انتخاب خود را براي گزينه شهرداري پايتخت، انتخابي بي‌اشتباه بخوانند. آتش اين رويه تا آنجا داغ شد که برخي چون محسن آرمين در اين اوضاع بلبشو نيز سريال قهرمان‌سازي از نجفي را ادامه داده و مدعي شدند «شهرداري نجفي همان زمان مناسب (براي مديريت و ورود ميترا استاد به زندگي نجفي) بود تا نجفي بفهمد در کشوري زندگي مي‌کند که شرط حضور موثر در عرصه‌هاي سياسي و مديريت چيزهاي ديگري جز پاکدستي و توانمندي است!» البته ادعاي امثال آرمين درون خانواده اصلاحات و در توصيف عملکردشان بي‌راه نيست. امروز اگرچه انتخاب نجفي به‌عنوان شهردار پايتخت ميان اصلاح‌طلبان مخالفاني دارد که مدعي هستند از روز اول مخالف بودند ولي نکته قابل‌تامل راي قاطع به شهرداري نجفي است. حتي اگر از اين بگذريم که در پس‌پرده و به‌دور از چشم مردم چه گذشته و سمت‌وسوي سهم‌خواهي‌هاي درون‌خانوادگي اصلاحات براي انتخاب شهردار به کدام سمت رفته بوده، 21 راي موافق يعني همه اعضاي شورا از رئيس محبوب کارگزاراني‌اش تا ياران تند اتحاد ملت و ميانه‌هايي چون منتسبين به اعتماد ملي‌ و ندايي‌ها درنهايت محمدعلي نجفي را براي شهرداري مناسب ديدند. در اين ميان چه بر سر مردم مي‌آيد هم که لابد فداي سر جريان! از اين رو طيف‌هاي اصلاح‌طلبي که داعيه نقد درون‌خانوادگي دارند و مي‌گويند امروز چوب انحصارطلبي برخي ديگر از طيف‌هاي اصلاح‌طلب را خورديم که نسخه شهرداري نجفي را تجويز کردند، بهتر است پاسخگوي راي قاطع و بدون مخالف خود در جلسه غيرعلني 19 مرداد و جلسه علني و رسمي اول شهريور 96 شوراي شهر باشند. دوم: همان روزهايي که زمزمه‌هاي انتخاب نجفي براي کرسي مديريت بهشت از پستوهاي جلسات شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان و هم‌انديشي اعضاي شورا به گوش مي‌رسيد، همزمان زمزمه‌هاي عدم‌تاييد صلاحيتش هم به دلايل مختلف مطرح بود؛ آنقدر که محرز شده بود شهردار انتخابي اصلاح‌طلبان از سوي نهادهاي مختلف با اما و اگرهاي بسياري مواجه است؛ اما و اگرهايي که اين روزها امثال کرباسچي از آن به‌عنوان مستنداتي دقيق نام مي‌برند. از طرف ديگر دعوا و ضرورت اعلام برائت از رسوايي نجفي تا آنجا رسيده که هريک سعي دارند پرده از عملکرد ديگري بردارند، از اين رو کارگزاراني‌ها ابايي ندارند که بگويند گزارش و استعلام منفي نهادهاي امنيتي درخصوص نجفي با فشار و پيگيري بزرگان اصلاحات ناديده گرفته شده است. در اين ميان پرسش قابل‌تامل اين است که چه کسي در ميان اين لابي‌ها، منافع ملي را فداي منافع جرياني کرده است؟ براي پاسخ به اين سوال بايد بار ديگر اظهارات دبيرکل کارگزاران را مرور کرد؛ تماس و فشارهاي پياپي در بالاترين سطوح اصلاحات باعث شد به وزير کشور دستور داده شود حکم شهرداري نجفي را امضا کند! اظهاراتي که نشان مي‌دهد حتي وزارت کشور نيز مخالفت خود را با انتخاب محمدعلي نجفي به‌عنوان شهردار اعلام کرده بود. کرباسچي از طرف ديگر اشاره دارد اين پافشاري‌ها باعث شد معاون اول رئيس‌جمهوري نيز مستندات را بررسي نکند؛ اظهاراتي که به بياني ديگر با همين مضمون از طرف شکوري‌راد، دبيرکل اتحاد ملت هم گفته شد. شکوري‌راد هم تاکيد دارد حکم شهرداري نجفي توسط جهانگيري تاييد شده است. از اين رو ناگفته پيداست که پاسخ سوال مطرح‌شده کسي جز اسحاق جهانگيري نيست؛ کسي که پيش‌تر رياست شوراي مرکزي حزب کارگزاران را برعهده داشت. البته آقاي معاون اول روحاني، صرفا وابسته به کارگزاراني‌ها نيست و در ميان ديگر احزاب و چهره‌هاي اصلاح‌طلب جايگاه ويژه‌اي دارد تا آنجا که حتي گفته شد به توصيه رئيس دولت اصلاحات، در قالب کانديداي پوششي در حمايت از روحاني وارد ميدان رقابت انتخابات سال 96 شده است. بغض‌هاي جهانگيري در انتخابات را مردم ايران يادشان هست. بگذريم که ايفاي نقش جهانگيري در آن روزها همچون هر درام ديگري امروز و با گذر زمان به کمدي تبديل شده است. اصلاح‌طلبان البته صرفا براي رضايت روحاني، اسحاق‌شان را به او نبخشيدند و در اين ميان طمع انتخابات 1400 نيز چنين ضربه‌گيري را تجويز ‌کرد. در اين ميان اصلاح‌طلبان با رنگ باختن علني حناي عملکرد دولت، در مقاطع مختلف گاهي جهانگيري را خيلي دور و گاهي خيلي نزديک به دولت توصيف کردند. در همين راستا گاهي سوءمديريت‌ها را به کمرنگ‌شدن جايگاه آقاي معاون اول نسبت مي‌دهند و گاهي ديگر کليد حل مشکلات را به دست او مي‌خوانند. از اين رو به‌عنوان مثال در ماجراي تصميم دلار 4200 توماني کارگزاراني‌ها در ارگان رسمي خود لباس سوپرمن بر تن جهانگيري کرده و طيف‌هاي ديگر نيز از ورود اسحاق به ميدان رفع مشکلات خبر دادند. چندي بعد هم که طبل ناکارآمدي اين تصميم صدايش درآمد، لباس سوپرمن را آويزان کردند و با نسبت دادن اين تصميم به ديگران، مجبور به اعتراف شدند که دلار جهانگيري عظيم‌ترين رانت تاريخ را رقم زده است. اين رويه در رفتار آقاي معاون اول دولت هم مشهود است؛ از اين رو گاهي مي‌گويد اختيار تغيير منشي خود را هم ندارد و گاهي خود را باز‌کننده گره FATF و آشفته‌بازار خودرو و... مي‌خواند. بي‌شک اين پارادوکس حمايت و برائت را استراتژي فرار از مسئوليت رقم زده است، غافل از اينکه مردم ايران يادشان هست. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره