نود/
متن پيش رو در نود منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
چهرههاي ليگ برتر در فصلي که گذشت چه کساني بودند؟ هر روز داستان يکي از آنها را مرور ميکنيم.
وقتي يک هافبک دفاعي آلماني مربي شده است، از او انتظار مشخصي ميرود. تيمي داشته باشد يکدست، منظم با خط مشي معلوم و ثابت و اوضاعي که کنترلش در دستانش باشد. کدام يک از اين خصوصيات را در استقلال ديديد؟ تيمي که روي نيمکتش يک هافبک دفاعي آلماني نشسته بود.
شفر در استقلال عالي شروع کرد، خوب ادامه داد اما فصل را هم به پايان نرساند. يکي از جذابترين مربيان ليگ که در دربي، دنبال صدرنشيني ميگشت و چند هفته بعد، دنبال يک شغل جديد بود. کارنامه شفر ميگويد ميتوان از لقب موفق براي او استفاده کرد اما توصيف عملکرد او با هيچ کدام از کلماتي که گفتيم امکانپذير نيست. موفق نبود. نظم و يکدستي و کنترل اوضاع که اصلا حرفش را نزنيد. يک برهه به جوانها بازي ميداد و بعد به سمت باتجربهها ميچرخيد. يا هجومي بازي ميکرد يا به لاک دفاعي فرو ميرفت. چند بازيکن فيکس ميشدند و بعد يا به نيمکت يا سکو يا به ناکجاآباد منتقل ميشدند. او شايد مربي موفقي بود و شايد هم نبود اما هر چه بود يک مربي آلماني نبود! احتمالا گشت و گذار در آلمان و کامرون و کشورهاي حاشيه خليجفارس و آمريکاي مرکزي اين خصوصيت نژادي را از او گرفته بود.
شفر ملغمهاي بود از همه جاهايي که در آن کار کرده و هيچکدام از آنها هم نبود. او حتي کنترل پنالتيزن تيمش را هم در اختيار نداشت. چند هفته ميتوانست هواداران را از داشتن تيمي که او ساخته مدهوش کرده تا براي حريف سنتي و سرمربي کرواتش کري بخوانند و چند هفته ديگر ميتوانست کاري کند که آنها سکوت را به هر حرفي ترجيح بدهند. اگر در يک بازي او را بالا مياندازند و چند بازي بعد او را اخراج ميکنند شايد اين بيثباتي واکنشي است به اتفاقاتي که در اين يک فصل و نيم وجود داشته است. از ثباتي که نداشت نه در رفتارش نه در نتيجههايش. استقلال با شفر يک جام حذفي گرفت و در مقاطعي هم نتايج خوبي بدست آورد اما او مربياي نيست که کسي بخواهد در آينده از او ياد کند. شايد اين روزها کمي باورش سخت باشد اما شفر با کسب ميانگين 1.96 امتياز در 40 بازي بالاتر از تمام مربيان تاريخ استقلال قرار ميگيرد. قبل از امير قلعهنويي با ميانگين 1.88 امتياز که البته در 214 بازي بدست آورده است.با اين حال با گذشت زمان کسي از او ياد خواهد کرد؟ با حسرت که کاش برگردد و يا کاش نميرفت و يا با خوشحالي که خوب شد رفت؟
ميگويند به آلمان که برويد خانههاي بسيار قديمي ميبينيد با ساکناني که حتي تصور تعويض خانههايشان را هم ندارند. آلمانيها سخت دست به تعويض خانه و معماري خانههايشان ميزنند. شفر از آنهايي نبود که خانهشان را عوض نميکردند. او يک جهانگرد بود و ايران، نميتوانست مقصدي طولاني برايش باشد.
بازار