نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

پیامد تحولات اخیر خلیج‌ فارس بر اقتصاد ایران

منبع
بروزرسانی
پیامد تحولات اخیر خلیج‌ فارس بر اقتصاد ایران
تجارت فردا/ متن پيش رو در تجارت فردا منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست مهرداد عمادي مي‌گويد: ترکيه به دليل داشتن مرز خاکي مشترک با ايران و عراق از يک‌سو و کشورهاي خارج از خليج‌فارس (واقع در شرق تنگه هرمز) نظير عمان بيشترين منفعت را خواهند برد. با بالا گرفتن تنش‌ها در خليج‌فارس و تشديد تهديدهاي لفظي مقامات ايالات متحده آمريکا، نگراني‌ها در خصوص آينده اقتصادي کشور و همچنين معادلات تعاملات اقتصادي در حوزه خليج‌فارس افزايش يافته است. بالا رفتن قيمت نفت و همچنين نرخ بيمه نفتکش‌ها و تهديد ايالات متحده بر تحريم بيشتر افراد و نهادهاي ايراني تنها بخشي از تلاطم‌هايي است که فضاي سياسي و اقتصادي منطقه را مشوش کرده است. از همين‌رو به منظور بررسي تاثير اين تنش‌ها و ناامن ‌شدن تنگه هرمز بر اقتصاد ايران و جهان، گفت‌وگويي را با مهرداد عمادي، اقتصاددان و تحليلگر مسائل اقتصادي انجام داديم. او معتقد است تشديد تنش‌ها در خليج‌فارس يک بازي دوسر باخت براي بازيگران منطقه به حساب مي‌آيد و چشم‌انداز اقتصادي اين منطقه را تيره خواهد کرد. او همچنين ترکيه، روسيه و کشورهاي مجاور درياي خزر را برندگان اصلي ناامني تنگه هرمز مي‌داند چراکه معتقد است اين کشورها مي‌توانند بازاري را که کشورهاي حاشيه خليج‌فارس از طريق ترانزيت دريايي در اختيار داشتند به خود اختصاص دهند. عمادي همچنين در خصوص چشم‌انداز اقتصادي ايران مي‌گويد در صورت تشديد تنش‌ها نمي‌توان آينده مثبتي براي اقتصاد کشور متصور بود به صورتي که بيکاري و تورم به شدت افزايش يافته و رشد اقتصادي در بهترين حالت زير يک درصد خواهد بود. پس از حوادث مرتبط با کشتي‌هاي نفتکش در تنگه هرمز، گزارش‌هايي از افزايش نرخ حق بيمه نفتکش‌ها منتشر شده است که مي‌تواند نشان‌دهنده، افزايش هزينه مبادله نفت باشد، از سوي ديگر ترامپ مي‌گويد با جهش توليد نفت آمريکا، خاورميانه ديگر اهميت سابق را براي اين کشور ندارد. با توجه به اين موضوع، تشديد تنش‌ها ميان ايران و آمريکا چه تبعاتي براي اقتصاد دو طرف خواهد داشت؟ در خصوص حوادث اخير بايد عرض کنم که بدون شک اين موضوع بر قيمت نفت اثرگذار خواهد بود اما اين تغيير قيمت تنها مختص نفت نخواهد بود و اجناس ديگر که تردد دريايي دارند نيز تحت ‌تاثير قرار مي‌گيرند. اگرچه توليد نفت آمريکا افزايش يافته و در سال 2018 اين کشور به صادرکننده نفت شيل تبديل شده است، اما هنوز هم خاورميانه از اهميت بسياري براي ايالات متحده برخوردار است ولي اين اهميت کمي دچار تزلزل شده است که اين موضوع ناشي از دو دليل است. نخست اينکه در خود خاورميانه ديگر همانند قبل شاهد همسويي و هماهنگي ميان کشورهاي حوزه جنوبي خليج‌فارس نيستيم و در حال حاضر شاهد هستيم که قطر، عمان و حتي کويت با کشورهاي ديگر نظير عربستان و امارات متحده عربي تفاوت ديدگاه دارند. به نظر من تشديد تنش‌ها ميان آمريکا و ايران اثر منفي چنداني بر اقتصاد ايالات متحده نخواهد داشت و حتي به نظر من اثر مثبتي نيز مي‌تواند داشته باشد. چراکه در حال حاضر وابستگي آمريکا به بازارهاي خليج‌فارس به حداقل خود رسيده است و تنها بازار مهمي که در منطقه براي آمريکا حائز اهميت است، بازار اسلحه است که اتفاقاً حجم معاملات در اين بازارها با افزايش تنها روندي رو به رشد خواهند داشت. علاوه بر اين، از آنجا که افزايش تنش‌ها در منطقه و بحراني شدن امنيت خليج‌فارس، تجارت کشورهاي ديگري را که با اين منطقه سروکار دارند (نظير هند و چين) تحت تاثير قرار خواهد داد، اين موضوع نيز مي‌تواند به صورت غيرمستقيم به اقتصاد آمريکا کمک کند. از نظر من اين تنش‌ها بر اقتصاد ايران سه اثر خواهد گذاشت. نخست جنبه رواني است که در حال حاضر شاهد آن نيز هستيم و موجب شده تا نااطميناني از آينده اقتصاد کشور افزايش پيدا کرده و احتمال سرمايه‌گذاري و هرگونه برنامه‌ريزي بلندمدت را در کشور بسيار کاهش مي‌دهد. اثر دوم، افزايش انتقال سرمايه غيررسمي در اقتصاد کشور خواهد بود که به صورت خروج سرمايه از مرزهاي ايران به کشورهاي همسايه شاهد آن هستيم. اثر سوم نيز شوک منفي بسيار جدي بر بخش‌هاي کليدي اقتصاد نظير خودروسازي، نفت و گاز و پتروشيمي است که در حال حاضر نيز با رشد منفي مواجه هستند که اثرات منفي اين بخش‌ها بر ساير بخش‌هاي اقتصاد نيز سرريز کرده است. در مجموع اين تنش‌ها براي هيچ‌کدام از دو کشور بردي به ارمغان نخواهد آورد و اگر هم چنين باشد، اين منفعت بسيار کوتاه‌مدت خواهد بود. اما اگر اين تنش به درگيري تبديل شود مطمئناً هزينه‌هاي بسيار سنگيني بر دوش دولت‌ها خواهد گذاشت. اقتصاد جهاني تا چه حد تحت تاثير قرار خواهد گرفت؟ آمارهاي موجود از سال 1971 تا به امروز نشان مي‌دهد که برخوردهاي منطقه‌اي اين‌چنيني که امکان گسترش آن به بقيه مناطق جهان بسيار اندک است، اثر کوچکي نيز بر اقتصاد جهاني خواهند گذاشت. اما تاثيري که اين اتفاقات مي‌تواند داشته باشد ايجاد نوسانات بزرگ روي چند کالاي اساسي سرمايه‌اي نظير طلا، دلار و... خواهد بود. که اين موضوع نيز بيشتر جنبه رواني خواهد داشت. در نتيجه مي‌توان اين‌گونه گفت که تشديد اين تنش‌ها در درجه اول بر اقتصاد ايران اثر منفي خواهد گذاشت و انتظار مي‌رود اقتصادهاي منطقه نظير عربستان، امارات، کويت و عراق نيز اثرات منفي بزرگي را متحمل شوند. اگر تنگه هرمز ناامن شود، تبعات آن براي اقتصادهاي نفتي دنيا چه خواهد بود؟ کشورهايي که بيشترين اثر منفي را از ناامني تنگه هرمز مي‌گيرند، کشورهاي داراي منابع و ذخاير نفت و گاز هستند. اين کشورها مجبور خواهند شد که فروش نفت خود را در کوتاه‌مدت افزايش داده و پس‌اندازهاي ارزي خود را مصرف کنند که تبعات آن ورود کشورهاي منطقه به دوره رشد منفي اقتصادي، اشتغال و سرمايه‌گذاري خواهد بود و شکوفايي اقتصادي حوزه خليج‌فارس دست‌کم براي مدتي با نوسانات زياد مواجه خواهد شد. به طور کلي ناامني تنگه هرمز، بر اقتصادهاي نفتي منطقه اثر منفي و بر اقتصادهاي نفتي خارج از منطقه اثري مثبت خواهد داشت. در راس اين کشورها شاهد آن خواهيم بود که اين موضوع اثري مثبت بر بازاريابي نفتي کشورهايي نظير ونزوئلا، روسيه و الجزاير بگذارد. از آنجا که اقتصادهاي بزرگ دنيا (به جز هند و چين) وابستگي خود را به نفت به شدت کاهش داده‌اند، بنابراين نمي‌توان متصور بود که چنين رخدادي همانند جنگ‌هاي گذشته نظير جنگ اعراب و رژيم صهيونيستي که موجب چهار برابر شدن قيمت نفت شد، تاثير شگرفي بر بازارهاي جهاني بگذارد. بدون شک اگر اين تهديدها به برخورد نظامي تبديل شود رشد اقتصاد جهاني با کاهش مواجه خواهد شد اما اين افت بسيار کوچک خواهد بود. آيا مي‌توان گفت اين تهديدها و اقدامات متقابل در واقع به نوعي محک زدن قدرت نظامي و منطقه‌اي حريف است؟ تحليلگران نظامي معتقدند، اين تهديدها، تهديدهايي توخالي نيستند که اين موضوع با توجه به تمرکز ادوات نظامي آمريکا در منطقه، مشهود است. از سوي ديگر فرستادن نيروهاي ويژه بريتانيا به منطقه نيز اين تحليل‌ها را کمي جدي‌تر مي‌کند. با وجود اين تحليل‌ها، به نظر مي‌رسد گزينه آمريکا همچنان مذاکره است. که در اين مسير دو گزينه پيش رو دارد، گفت‌وگو بدون هيچ‌گونه پيش‌شرطي از سوي طرفين و گزينه دوم افزايش فشار اقتصادي از سوي آمريکا و دشوار کردن تنفس اقتصادي ايران و تبديل کردن اقتصاد کشور به يک اقتصاد نيمه‌جنگي. شرايطي که توليد در کشور دچار مشکل شده و حل کردن بحران‌هاي اقتصادي بسيار مشکل مي‌شود. چيزي که در مورد عراق نيز شاهد آن بوديم که اقتصاد به طور تدريجي وارد بحران باتلاقي شود. بحراني که در آن به صورت هفتگي و ماهانه نيازهاي جامعه فراهم مي‌شود و فرصتي براي باقي موارد نظير سرمايه‌گذاري‌هاي زيرساختي نخواهد بود. بدون شک در چنين شرايطي اقتصاد به قهقرا خواهد رفت. البته بعيد به نظر مي‌رسد چنين پيشنهادي از سوي ايران مورد پذيرش قرار بگيرد. در خبرها آمده است، اروپا دور جديدي از ديپلماسي را مجدداً فعال کرده است، آيا اين بدان معناست که خطر تبديل ناامني و تنش به درگيري واقعي براي اقتصاد اروپا نگران‌کننده خواهد بود؟ اگر اروپا را جدي‌ترين خواهان عدم وقوع جنگ در منطقه ندانيم، بدون شک يکي از عناصر جدي کشيده نشدن ايران به درگيري در منطقه است. اين موضوع دلايل مختلفي دارد. نخست اينکه اتحاديه اروپا همواره به عنوان ميزبان اول و ناخواسته مهاجران و پناهجويان کشورهاي جنگ‌زده بوده که هزينه‌هاي اجتماعي بسياري را به کشورهاي اروپايي تحميل کرده است. دوم اينکه، منطقه ايران، عراق و ترکيه از اهميت اقتصادي، انرژي و راهبردي بسياري براي اروپا برخوردار است و در صورت وقوع جنگ در اين منطقه، برنده اصلي اين جنگ روسيه خواهد بود که بازارهاي گاز و نفت اروپا را به چنگ خواهد آورد. در نتيجه اگر عربستان و ايران و عراق نتوانند از طريق دريا به اروپا گاز منتقل کنند، شرکت‌هاي روسي برنده بزرگ لقب خواهند گرفت. دليل سوم هم اين است که اروپا اين اميد را داشت که ايران به عنوان شريک و کارگاه صنعتي شرکت‌هاي اروپايي براي بقيه آسيا تبديل شود (همانند کاري که کره براي ژاپن و آمريکا انجام داد و پس از مدتي اقتصادشان به قدري شکوفا شد که به رقيب آنها تبديل شد) اگرچه از تمايل اروپا به اين موضوع کاسته شده اما به هر حال اين پتانسيل همچنان وجود دارد. پس از ساقط شدن پهپاد آمريکايي نيز، برخي از هواپيمايي‌ها مسير حرکت خود را تغيير دادند، اين موضوع چه اثري بر حمل‌ونقل مسافري دنيا خواهد گذاشت؟ تغيير مسير بسياري از شرکت‌هاي هواپيمايي مهم را به نوعي مي‌توان ابزاري براي سنجش ريسک در منطقه دانست. وقتي اين موضوع را کنار افزايش بيمه نفتکش‌ها و کشتي‌هاي بازرگاني ديگر در نظر بگيريم متوجه مي‌شويم که ايران و خليج‌فارس در حال تبديل شدن به يک منطقه پرهزينه براي کار بازرگاني تبديل هستند. اين موضوع از اين جهت نگران‌کننده است که اگر مسير خطوط هوايي به طور کامل تغيير پيدا کند حتي با ثبات منطقه سرعت بازگشت به مسيرهاي قبلي بسيار کند خواهد بود و از سوي ديگر هماهنگي چند شرکت هواپيمايي نشان مي‌دهد که اين تصميم، تصميم لحظه‌اي نبود. متاسفانه اين شاخص‌ها نشان مي‌دهد که جهان بيرون نسبت به منطقه خليج‌فارس چشم‌انداز مثبتي از نظر بحران ندارد. از سوي ديگر ناامني در منطقه و به‌خصوص تنگه هرمز، چه تاثيري بر ترانزيت دريايي خواهد گذاشت؟ طبيعتاً تنگه هرمز يکي از مهم‌ترين گذرگاه‌هاي دريايي آسيا و جهان به حساب مي‌آيد و اينکه شاهد ناامني در اين منطقه باشيم، هزينه کوتاه‌مدتي براي ما و ديگر کشورهاي منطقه خواهد داشت و آن افزايش هزينه بازرگاني کالاهاي مورد نياز خواهد بود. از اين‌رو رفاه مصرف‌کنندگان در اين راستا روندي نزولي در پيش خواهد گرفت. اثر مهم‌تري که اين موضوع بر ايران خواهد گذاشت، اين است که به جايي خواهيم رسيد که بايد براي صادرات و واردات از طريق بنادر خليج‌فارس به دنبال جايگزين باشيم که خارج از منطقه خليج‌فارس باشد يا اينکه بنادري که در شرق تنگه هرمز و در درياي عمان داشته باشد که اين موضوع در درجه اول بر ايران و عراق و در مرحله دوم بر کويت و عربستان تاثير منفي شديدي خواهد گذاشت. به نظر من اگر چنين شرايطي محقق شود، همه بازيگران منطقه در حوزه خليج‌فارس بازنده خواهند بود و خليج‌فارس از نظر اقتصادي به برکه‌اي تبديل خواهد شد که در بهترين حالت پتانسيل رشد اقتصادي کشورهاي منطقه را حداقل تا 30 درصد کاهش خواهد داد. چه اقتصادهايي از بالا گرفتن اين تنش‌ها سود خواهند برد؟ به نظر من تمام اقتصادهاي حوزه خليج‌فارس، عراق و ايران در شمال و عربستان، امارات، عمان و بحرين در جنوب از اين موضوع ضرر خواهند کرد. اگرچه ميزان اثرات منفي براي هرکدام از اين کشورها متغير خواهد بود. در حال حاضر به دليل تحريم‌ها و اينکه يکي از دو طرف تنش ايران است، اثر آن بر ايران بيشتر از همه خواهد بود. در صورت بسته شدن يا بلااستفاده ماندن تنگه هرمز، تمامي اين کشورها زيان خواهند ديد. از آنجا که تمامي اين کشورها براي بقاي خود به تجارت نياز دارند بايد ديد که کدام کشور مي‌تواند از راهي غير از مسير خليج‌فارس نيازهاي اين ضررديدگان را تامين کند. ترکيه به دليل داشتن مرز خاکي مشترک با ايران و عراق از يک‌سو و کشورهاي خارج از خليج‌فارس (واقع در شرق تنگه هرمز) نظير عمان بيشترين منفعت را خواهند برد. از نظر بازار نفت و گاز نيز بزرگ‌ترين برنده اين تنش روسيه خواهد بود. چراکه اين کشور مي‌تواند با هزينه نزديک به صفر نفت ما را در اروپا و کشورهاي ديگر جايگزين کند و از سوي ديگر مشتري‌هاي اروپايي گاز ايران را نيز از آن خود کند. البته از نظر من، کشورهاي همسايه درياي خزر نيز يکي ديگر از برندگان اين تنش خواهند بود. با توجه به ناامن شدن خليج‌فارس نگاه کشورهاي نفتي غرب، روسيه و چين بيشتر بر حوزه‌هاي توسعه‌نيافته انرژي درياي خزر معطوف خواهد شد و اين در حالي است که ما در اين مدت نتوانسته‌ايم از پتانسيل‌هايي که در درياي خزر وجود دارد استفاده کنيم. اقتصادهايي نظير جمهوري آذربايجان به دليل پيشرو بودن در جذب سرمايه‌گذاري خارجي به يکي از بزرگ‌ترين منتفعان تبديل خواهد شد. به نظر شما چشم‌انداز اقتصادي ايران با توجه به تنش‌هاي اخير به چه سمت خواهد رفت؟ شايد پاسخ اشتباه به اين پرسش کار سختي باشد. چشم‌انداز ايران از نظر رشد اقتصادي و سرمايه‌گذاري منفي خواهد بود. اگر اين تنش‌ها بالا رود و به يک برخورد نظامي تبديل نشود، بيکاري افزايش خواهد يافت و اگر به برخورد نظامي منتهي شود، با افزايش بي‌سابقه بيکاري مواجه خواهيم شد. اين در حالي است که در حال حاضر ما ذخاير ارزي‌اي را که در زمان جنگ با عراق داشتيم، نداريم. به همين دليل توان مالي و اقتصادي ايران پايين‌تر خواهد بود. از نظر من، اگر چنين تنشي در منطقه پابرجا بماند، تا زماني که اين تنش به صورت کارشناسانه و همه‌جانبه مديريت و حل و فصل نشود، رشد اقتصادي کشور در بهترين سناريو زير يک درصد خواهد بود. چراکه ميزان فروش نفت ايران به شدت کاهش يافته، منابع پتروشيمي ايران بلوکه شده و سرمايه‌گذاران خارجي تقريباً از ايران خارج خواهند شد. در مجموع تصور من اين است که همانند ديگر کشورهايي که در دوره‌اي با تنش دست‌وپنجه نرم کرده‌اند با دوره جديدي از کاهش ارزش ريال مواجه خواهيم بود و همراه با آن شاهد افزايش تورم و بيکاري (رکود تورمي) خواهيم بود. در نهايت، انتظار مي‌رود شاهد افزايش خروج سرمايه و پس‌اندازهاي مردمي از ايران باشيم. چيزي که اخيراً شاهد افزايش چنين موضوعي بوده‌ايم که اين موضوع نشان‌دهنده کمبود منابع سرمايه‌گذاري در کشور است. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد