ايران/
متن پيش رو در ايران منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
محمد علي دستمالي| در دو روز اخير، انتشار خبر تصميم جديد امريکا براي خروج از مناطق کردنشين شرق فرات در شمال سوريه و جدي شدن تهديدات رئيس جمهوري ترکيه براي حمله به کردها در اين مناطق، بازتاب وسيعي در رسانههاي منطقه و جهان پيدا کرده است. يکي از بسامدهايي که در نوشتههاي اغلب کارشناسان اين حوزه به چشم ميخورد، اين است که امريکا در اوج بدعهدي و بيوفايي، کردها را رها کرده است.
فارغ از اينکه به کاربردن صفات بيوفايي و بدعهدي از منظر ترمينولوژي روابط بينالملل تا چه اندازه منطبق با واقعيت است، بايد به اين مسأله توجه کرد که تحليل انگيزههاي ورود ترکيه به آن منطقه در چارچوب دوقطبي ترکي – کردي، خطاست و اساساً، اهداف ترکيه فراتر از تلاش براي سرکوب تحرکات پ.ک.ک است. چندي پيش در گفتوگو با صالح مسلم رهبر سابق حزب اتحاد دموکراتيک کردهاي سوريه (پ.ي.د) در مورد ميزان اطمينان او و رفقايش به حمايت امريکا، سؤال کردم. پاسخ او شفاف و دقيق بود: «اساساً ما زماني در آن مناطق سلاح به دست گرفتيم و در برابر تروريستها از ديارمان دفاع کرديم که امريکاييها حضور نداشتند.» امريکاييها، در جنگ با داعش، کردها را با تجهيزات رصد اطلاعاتي ياري دادند اما واقعيت اين است که نه تيم اوباما و نه تيم ترامپ، به کردها چک سفيد امضا ندادند و کردها در شرايط خاصي قرار گرفتند که ناچار شدند از امريکاييها کمک بگيرند اما قطعاً ميزان اين حمايت، خيلي کمتر از آن چيزي است که سران ترکيه ادعا ميکنند.
اردوغان و معاونين او اعلام کردهاند، واشنگتن بيست تا سي هزار تريلي، سلاح و مهمات در اختيار کردها گذاشته است! حتي اگر براي ميزان بار يک تريلي رقم ناچيز 10 تُن را در نظر بگيريم، بر اساس ادعاي آنکارا، محموله عظيمي به وزن دويست تا سيصد ميليون کيلوگرم، در اختيار کردها قرار گرفته است! اين در حالي است که آمار کل نيروهاي شبه نظامي تحت امر پ.ک.ک، شامل واحدهاي مدافع خلق يا ي.پ.گ و «قسد» يا قوات سوريه دموکراتيک، حتي به عدد هفتاد هزار نفر هم نميرسد. پس چرا ترکيه چنين رقمي را مطرح ميکند؟ پاسخ، چندان پيچيده نيست. هدف اين است که با بزرگنمايي در مورد تهديدات نهادهاي اقماري پ.ک.ک و تسليحات آنها، راه براي توجيه حمله ترکيه به شرق فرات، فراهم شود و اردوغان به اهداف بزرگتري دست پيدا کند. اگر نه شواهد نشان ميدهد که در چند سال اخير، کردهاي تحت امر پ.ک.ک در سوريه، هيچگاه تهديد امنيتي جدي عليه ترکيه انجام ندادهاند و اين فقط، ادبيات، منش، روابط و تحرکات آنان بوده که اصطلاحاً گزک به دست ترکيه داده است.
هدف اصلي ترکيه چيست؟
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: اجتماع نمايندگاني از دويست نيروي مسلح مخالف بشار اسد در شهر مرزي اورفاي ترکيه و ادغام کل اين نيروها در سازمان جديد «ارتش ملي سوريه»، مطلقاً واقعه کماهميتي نيست. در شرايطي که تنها دو هفته از آغاز فعاليت کميته تدوين قانون اساسي سوريه گذشته و جناب ظريف، بر ضرورت عاديسازي روابط آنکارا – دمشق و بازگشت به توافقنامه امنيتي آدانا تأکيد ميکند، تيم اردوغان، کل مخالفين مسلح اسد را به کمک چندين ژنرال و افسر فراري ارتش سوريه سازماندهي ميکنند و در مراسم ادغام اين گروهها، نخستوزير خودخوانده دولت موقت خارج از کشور سوريه نيز حضور پيدا ميکند و پرچم مخالفين اسد و ترکيه در کادر عکسها در کنار هم قرار ميگيرند. بنابراين شواهد نشان ميدهد که ترکيه اگر چه به شکل آشکارا دم از ضرورت براندازي دولت اسد نميزند اما براي سازماندهي و حمايت از مخالفين قسمخورده دمشق، از هيچ تلاشي دريغ نميورزد.
ترکيه در تحرکات جديد خود در شرق فرات، در نظر دارد که ميدان وسيعي را در اختيار داشته باشد و با استفاده از دو کارت مهم، اهداف خود را پيش ببرد: ۱.نزديک به ۴ ميليون آواره سوري که ميتوان با اسکان آنان در برخي از مناطق، حوزه نفوذ جديد و مهمي دست و پا کرد. ۲.استفاده از نيروي مسلح صدهزار نفري مخالفين اسد و همچنين جناح سياسي مخالفين.
خطاهاي پ.ک.ک در شمال سوريه
کردهاي تحت امر پ.ک.ک در شمال سوريه و در جنگ با النصره، داعش و ديگر گروههاي تروريست، شجاعانه جنگيدند. اما در ميدان سياست، مرتکب خطاهاي جدي شدند. برخي از اين خطاها را ميتوان چنين دستهبندي کرد: ۱.سرنوشت کردهاي سوريه و جايگاه امروز و فرداي آنان را به فرجام درگيري چهل ساله ترکيه و پ.ک.ک گره زدند و ترکيه را بهعنوان يک دشمن بزرگ معرفي کردند. اين در حالي است که قبلاً، آزادانه به ترکيه سفر ميکردند و در حال داد و ستد سياسي و تجاري و فرهنگي بودند.۲.کليه احزاب و نهادهاي سياسي خارج از چتر فکري پ.ک.ک و اوجالان و گروههاي نزديک به بارزاني را از منطقه بيرون راندند و آنان را ناچار کردند که در اربيل و سليمانيه ساکن شوند. ۳.نتوانستند رابطه با دمشق را به شکل هوشمندانه و بر اساس استراتژي روشن و هدفمند، مديريت کنند. ۴.در مورد آينده کردها در سوريه، شتابزده و دور از واقعيت انديشيدند و با تصوراتي اغراقآميز، تلاش کردند بر اساس تجارب کسب شده از جنگ با داعش در کوباني، در ترکيه نيز شهرهاي پايلوت خودگردان ايجاد کرده و در کوچه و خيابانهاي برخي شهرهاي کردستان ترکيه، کانال و خندق حفر کرده و با نظاميان جنگيدند و ميز مذاکره را واژگون کردند.
در پايان بايد به اين نکته اشاره کرد که در هر حال، هيچکدام از خطاهاي کردها در تحولات شمال سوريه، نميتواند يک توجيه حقوقي و سياسي قابل قبول براي حمله ترکيه به شرق فرات به دست دهد بلکه آن چه که در اين ميان اهميت دارد، ضرورت پرهيز دمشق و دولت اسد از مواضع مبتني بر لجاجت است. چرا که دمشق در ماههاي اخير، درهاي گفتوگو با کردها را بسته و جديداً نيز در نامه به سازمان ملل، تمام شبهنظاميان کرد شمال سوريه را تروريست خوانده است. اين در حالي است که اين افراد، بر اساس توافق نانوشته با خود بشار اسد، براي دفاع از مناطق شمالي، در برابر مهاجمين سلاح به دست گرفتند و اگر در موقعيت کنوني، دمشق در مورد کردها، رويکردي عملگرايانه در پيش بگيرد و از اقدامات ترکيه غافل بماند، تحولات پيش رو، قطعاً به ضرر دولت مرکزي و کردها خواهد بود.
بازار