نماد آخرین خبر

سرمقاله ایران/ از 13 آبان تا تولد قانون اساسی در سامانه انتخابات و رفراندوم «همه باهم»

منبع
ايران
بروزرسانی
سرمقاله ایران/ از 13 آبان تا تولد قانون اساسی در سامانه انتخابات و رفراندوم «همه باهم»
ايران/ « از 13 آبان تا تولد قانون اساسي در سامانه انتخابات و رفراندوم «همه باهم» » عنوان ستون "دولت نامه" روزنامه ايران به قلم علي ربيعي است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: يک ويژگي بسيار مهم انقلاب اسلامي و رهبري امام خميني پيوندي است که او از همان ابتداي شکل‌گيري نهضت ميان قانون و انقلاب برقرار کرد. در حالي که تا آن زمان وضعيت استثنايي انقلابي همواره در تقابل با امر حقوقي و قانوني تلقي مي‌شد، امام خميني با برافراشتن پرچم «حکومت قانوني» در مقابل «حکومت غيرقانوني» شاه آن تقابل را به سود قانون و به سود حقوق ملت در تأسيس نهاد‌هاي دموکراتيک رفع کرد.براين اساس امام خميني شور انقلابي ملت را در همان نخستين روزهاي پيروزي انقلاب خرج رفراندوم جمهوري اسلامي کرد و شور انقلابي در مقطع 13 آبان 58 را به فاصله‌اي کمتر از يک ماه به مصرف رفراندوم قانون اساسي در 12 آذر58 رساند. داريوش همايون از مقامات نظريه‌پرداز رژيم شاه در خاطرات خود مي‌گويد در حالي که عمليات براندازانه گروه‌هاي معارض در ايام قبل از 13 آبان چشم‌انداز يک سرنگوني قريب‌الوقوع را ترسيم مي‌کرد، همه آن جريان‌ها در لحظه 13 آبان به يک اجماع شگفت‌آور در حمايت از نظام انقلابي مي‌رسند و به اين ترتيب: «تنها فرصت واقعي براي برانداختن رژيم (امام)خميني بعد از تظاهرات مستانه چپگرايان در پي ديوارهاي سفارت امريکا و اشغال آن بود که به هدر رفت…» اما آنچه که داريوش همايون نمي‌توانست ببيند شيوه تبديل شور انقلابي به شعور انتخاباتي بود. يعني نديدن اين واقعيت که آن جنبش «مستانه» به سرعت تمام و در فاصله يک ماه تبديل به ادب دموکراتيک مي‌شود و طيف متنوعي از جريان‌ها چپ و ملي و دموکرات را در کنار توده ملت به پاي صندوق‌هاي رفراندوم قانون اساسي 12 آذر مي‌کشاند. در چنين مستي مراعات ادب-خود نباشد ور بود باشد عجب با وجود اين درست در همان ايامي که امام خميني سعي در‌ گذار از وضعيت اضطراري به وضعيت قانوني و «ثبات قانون اساسي بنياد» داشت، کساني مي‌کوشيدند بر امواج 13 آبان سوار شده و به‌نام «تعميق انقلاب»، قانون اساسي و حاکميت قانون را به محاقي طولاني ببرند.نشريه «مجاهد» يک هفته قبل از 13 آبان در نفي ضرورت تدوين قانون اساسي مي‌نوشت:«اصولاً چگونه مي‌شد در شرايطي که هنوز امپرياليسم و پايگاه داخلي‌اش ريشه‌کن نشده‌اند، به تدوين قانون اساسي اسلامي دست يازيد. مگر نه اين است که در فضاي موجود هنوز هم بقاياي نظام وابسته آريامهري با انحاي مختلف موج مي‌زند؟»(مجاهد، 7 آبان 58) رجوي بر مبناي چنين بينشي آنچه را که «ريشه‌کن کردن امپرياليسم و پايگاه داخلي‌اش» مي‌ناميد بر قانون اساسي مقدم مي‌شمرد. مبارزه با امريکا از ديد او مبارزه با آن چيزي بود که در عرف انقلابيون تحجرگراي چپ آن دوران «پايگاه داخلي امريکا» ناميده مي‌شد. اين درک دگماتيستي و جزم‌گرايانه از انقلاب بريک سوء‌ظن عميق در قبال جامعه استوار شده بود. يک بار نماينده سازمان رجوي در مناظره دانشگاه شريف با شهيد بهشتي گفت به‌دليل «وجود رگه‌هاي شرک‌آلود و ضد توحيدي در جامعه» امثال بهشتي بر صدر مي‌نشينند و مورد اعتماد واقع مي‌شوند. ترور شخصيتي بهشتي که نهايتاً به ترور فيزيکي و شهادت او منجرشد از دل همين عمليات ريشه‌کن‌سازي نفوذ امريکا و «پايگاه‌هاي داخلي‌اش» درآمد. امام خميني بر مبناي يک درک متفاوت از 13 آبان، در گوهر شور انقلابي آن لحظه، يک فرصت طلايي براي رفراندوم قانون اساسي مي‌ديد.اين فرصت‌شناسي در همان ايام از ديد گزارشگر ويژه لوموند و ادوارد سعيد پنهان نماند: «براي امام خميني اين يک امر قطعي است که هرچه زودتر اين قانون اساسي مورد منازعه به مرحله اجرا درآيد. بسياري به ايشان گفته‌اند که تا پايان تجربه منازعه با امريکا و دست‌وپنجه نرم کردن با اين کشور همه‌پرسي را به تأخير بيندازد. گفته شده است که کشور در حال انقلاب است و براي مدت طولاني مي‌تواند بخوبي دوران‌ گذار و انتقال را تحمل نمايد. اما اين اعتراضات و اندرزها و پيشنهادات را امام يکباره به کنار مي‌گذارد. تناقض شگفت‌آور آنکه اين مرجع، اين قمي پدرسالار را بخوبي نمي‌شناسند. تصور نمي‌کنند او يک قانونمدار موشکاف است. او تأکيد دارد که قدرتش مي‌بايست بر مبناي قانون استوار باشد...» «(ادوارد سعيد، اسلام رسانه‌ها) درهمان ايام درک ديگري از مفهوم انقلاب وجود داشت که نه تنها اولويتي براي قانون اساسي قائل نبود بلکه برگزاري هر نوع انتخابات را بدون امحاي پايگاه‌ها نفوذ بيگانه در جاي‌جاي جامعه امري انحرافي مي‌دانست. چنين درکي از انقلاب اگرچه در مقام شعار امريکا را «ببر کاغذي» معرفي مي‌کرد اما در مقام عمل چنان عظمتي براي امريکا و توان اغواگري و نفوذ او قائل بود که کل جامعه را به منزله يک سفارت امريکاي بزرگ يا شعبه‌اي از سفارت امريکا مي‌ديد: «به‌نظر ما اگر کسي بگويد تا پايان موفقيت‌آميز مرحله بعدي انقلاب، يعني تا محو کليه آثار ستم امپرياليستي و وابستگي‌هاي استعماري در همه سطوح نظامي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي و غيره، نيازي به مؤسسان و قانون اساسي جديد نداريم، استدلال درستي است. چرا که اول بايد همه پايگاه‌هاي نفوذ استعمار را در ميان مردم از بين برد و آنگاه فارغ از هر فرد و گروه وابسته به استعمار و عاري از هر تمايل ارتجاعي به تصميم‌گيري در مورد ضوابط اساسي حاکم بر حيات مردم پرداخت»(نشريه مجاهدين خلق) بعد‌ها سازمان رجوي تلاش کرد از طريق موج سواري بر امواج 13 آبان نظريه «جامعه در معرض نفوذ امريکا» را بسط بدهد:«نبايد فراموش کرد سفارت امريکا تنها راه نفوذ امپرياليسم نيست، هر نهاد وابسته در ساختمان جامعه‌مان مي‌تواند روزنه نفوذي باشد.»([1]) از اين قرار درکي از مفهوم انقلاب که با الگو‌برداري از انقلاب‌هاي کمونيستي و غيرکمونيستي معاصر آن را با تعليق حقوق شهروندي و محاق قانون همبسته مي‌کرد، در مقابل درک امام خميني از انقلاب به‌ منزله منشأ و زمينه‌ساز انتخابات آزاد براي مجلس قانون اساسي و مجلس شوراي اسلامي صف‌آرايي کرد.اين ديدگاه منحصر به جريان موسوم به «مجاهدين خلق» نبود، در حقيقت دانشي که در آن ايام درباره مبارزه ضدامپرياليستي رواج داشت مزايا و مواهب بي‌حد و حصر و معجزه‌آسايي براي اين مبارزه قائل بود. هيأت دبيران کانون نويسندگان که به نوعي نقطه ثقل روشنفکري سکولار در آن عصر محسوب مي‌شد در بيانيه‌اي تاريخي ضمن حمايت پرشور از «روح ضد امپرياليستي مبارزه مقدس» دانشجويان خط امام آرزو مي‌کرد:«آزادي و دموکراسي مبتني بر حاکميت توده ما که سنگ بناي شکوفايي انديشه و تفکر و اعتلاي فرهنگ جامعه است در پرتو رهايي کامل ملت ما از سلطه امپرياليسم خون‌خوار هرچه زودتر در سرزمين ما تحقق پيدا کند.» آزادي و دموکراسي و حاکميت توده‌ها که جز بر شاخسار نهاد‌هاي دموکراتيک نمي‌رويد چگونه مي‌توانست از دل مبارزه ضدامپرياليستي سربرآورد؟ حل مسأله نان و گوشت و مسکن و حتي مسأله ترافيک و هر مسأله اقتصادي مشابه را چگونه مي‌شد از دل مبارزه با امريکا استخراج کرد؟ «محال است مسأله ترافيک، گوشت، مسکن و... خارج از چارچوب مسأله امپرياليزم حل شود.همه مسائل به تضاد اصلي جامعه مربوط است...تنها با مبارزه عليه امپرياليزم و نفي آن و اثبات نظام واقعاً مردمي و ضدامپرياليستي است که بسياري از اين مسائل قابل حل خواهد بود.»(رجوي، تبيين جهان، ص 328) رجوي حتي تا آنجا پيش رفت که در نشريه خود نوشت «حل مسائل صنفي دانش‌آموزان فقط در چارجوب مبارزه ضدامپرياليستي امکانپذير است» (نشريه مجاهد شماره 10 آبان 58) اين ديدگاه حل‌المسائلي به مبارزه ضدامپرياليستي خواهان دامن زدن به شور 13 آبان تا مرحله کشاندن امريکا به مداخله نظامي بود.امروزه اما ما حل مسائل معيشتي را در گرو «مبارزه ضد امپرياليستي» به روايت مذکور نمي‌دانيم، در گرو مقاومتي مي‌دانيم که جامعه بر بنياد تاب‌آوري خود در مقابل تحريم‌ها آن را ممکن کرده است و در گرو فضايي که در امتداد همين مقاومت ملي فراروي ديپلماسي و مذاکره و تعامل هرچه گسترده‌تر با جهان و با همسايگان گشوده است. در امتداد راهي که 13 آبان به سوي صندوق‌هاي رفراندوم تاريخ‌ساز 12 آذر گشود و در آستانه چهلمين سالگرد تولد قانون اساسي در سامانه انتخابات آزاد و رفراندوم «همه باهم»، بايد پيوندي تازه ميان معيشت، کرامت و حقوق شهروندي و تاريخ انقلاب برقرار کرد. [1]. نشريه مجاهد؛ شماره 10، 21 آبان 58، ص 7.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد