نماد آخرین خبر

اعتماد مطرح کرد: مسیحی شدن پناهجویان

منبع
اعتماد
بروزرسانی
اعتماد مطرح کرد: مسیحی شدن پناهجویان
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست سعيد عابدپور توضيح سردبير: احکام فقهي و حقوقي مربوط به ارتداد يا تغيير دين با فقها و حقوقدانان است، اما رسانه وظيفه دارد معضلات جامعه را ببيند، عنداللزوم آلارم‌ها را به صدا درآورد و جامعه و مسوولان را نسبت به معضلات و مشکلات فرهنگي آگاه کند. ما خود را متعهد مي‌دانيم که از پديده تغيير دين بين پناهجويان ايراني روبرنگردانيم و بر بلاهايي که بر سر پناهجويان مي‌آيد چشم نبنديم. اميدواريم با طرح درست و دلسوزانه معضلات فرهنگي بتوانيم مسوولان فکري جامعه را به تحرک بيشتر واداريم و هرچه سريع‌تر جلوي رشد و گسترش «بي‌هويتي» گروه‌هايي از پناهجو‌يان را بگيريم. يادداشت همکارمان آقاي عابدپور از اين موضع نوشته شده و از خوانندگان خواهش مي‌کنم از همين منظر بخوانند. محمد و همسرش آتوسا، آخرين ايرانياني نيستند که به مسيحيت مي‌گروند. اين زن و شوهر ايراني ساکن اردوگاه پناهندگان باني کويلاچي در صربستان، اوايل سال جاري ميلادي در کليساي لوزينکا به مسيحيت ارتدوکس گرويدند و نام خود را ميهاييل و تئودور انتخاب کردند. اين زوج ايراني هنرمند نقاش و قلمزن در آثار هنري خويش از شعر و ادب و مينياتور ايراني استفاده مي‌کنند. محمد يا تئودور در مصاحبه‌اي با شبکه تلويزيوني دولتي صربستان ابراز کرده هدف او تقويت رابطه فرهنگي بين ايران و صربستان است. اين زوج ايراني در انتظار اخذ پناهندگي از صربستان‌اند و تصميم به اقامت در اين کشور دارند. راديو دولتي آلمان چندي قبل در گزارشي از ازدحام ايراني‌ها و افغاني‌ها براي مسيحي شدن سخن مي‌گويد. گوتفريد مارتينز، کشيش يکي از بزرگ‌ترين کليساهايي که نوکيشان را در آلمان غسل تعميد مي‌دهد، مي‌گويد: «من به افرادي گواهي رسمي مي‌دهم که خودم شخصا کاملا نسبت به اعتقاد آنها متقاعد شده باشم و در آن دقيقا توضيح مي‌دهم که چرا؛ و اين امري است که البته بازپرس اداره پناهندگي با توجه به موقعيتي که دارد نمي‌تواند آن را درک کند.» اين کليسا که در برلين قرار دارد فعاليت‌هاي تبليغي دارد و بيش از ۱۰۰۰ نفر از افرادي که در آن فعال هستند ايراني و افغانستاني هستند. اخبار مربوط به مسيحي شدن برخي از ايراني‌ها در يونان، آلمان و ساير کشورهاي اروپايي بارها در رسانه‌هاي داخلي و خارجي مطرح شده است. چندي قبل روزنامه جمهوري اسلامي از فعاليت ميسيونرهاي مسيحي و گرايش به مسيحيت تعدادي از ايراني‌ها نوشت. برخي مسيحي شدن ايراني‌ها را تلاشي براي کسب فرصت پناهندگي سياسي عنوان مي‌کنند و برخي ديگر آن را ابراز تمايل واقعي براي تغيير دين مي‌دانند. برخي پناهندگان مي‌گويند، تصميم‌شان به خاطر اين اعتقاد است که از ابتدا وقتي در کشورشان بودند مي‌خواستند مسيحي شوند، اما آسوشيتدپرس به نقل از يک دختر ايراني گزارش داد که عمده پناهندگان به مسيحيت گرويدند تا شانس خود را براي باقي ماندن و پذيرش درخواست پناهندگي سياسي‌شان در آلمان افزايش دهند. با افزايش مهاجرت‌ها، تعداد متقاضيان مسيحي شدن در آلمان نيز افزايش يافته است. برخي کشورها مانند اسلووني و کرواسي اعلام کرده‌اند در صورت مسيحي شدن مهاجرين به آنها پناهندگي سياسي اعطا مي‌کنند. در فرانسه، آلمان، قبرس، چک، اسلواکي و لهستان کشورهايي با اکثريت کاتوليک مقام‌هاي اين کشور در حد معاون يا شهردار از مزاياي مسيحي شدن مهاجران سخن گفته‌اند. در مقابل مهاجران بسياري وجود دارند که حاضرند براي عبور از اين وضعيت تن به هر خواسته‌اي بدهند. خانواده‌هاي مهاجر به خصوص جوانان افغاني، پاکستاني، ايراني، سوري، ليبيايي، سوداني و غيره براي زندگي بهتر، اشتغال و بهبود شرايط و منزلت اجتماعي خود به سفر پرمخاطره مهاجرت دست مي‌زنند اما گرفتار مشکلات و معضلاتي مي‌شوند که هرگز به آنها فکر نکرده بودند. نمي‌توان از بي‌هويتي بخشي از جوانان مهاجر غافل بود. آنها دچار چالش‌هاي بزرگ هويتي مي‌شوند و برابر خود افق‌هاي روشني نمي‌بينند. ضمن اينکه آنها بنيه‌هاي فکري و عقيدتي مستحکمي ندارند و خيلي زود دچار استيصال فکري و فرهنگي مي‌شوند. براي همين پاي تغيير دين که پيش مي‌‌آيد خيلي زود تسليم خواسته ميزبانان خود مي‌شوند. پديده مهاجرت البته پديده جديدي نيست و ايراني‌ها در پس رخدادهاي سياسي و اجتماعي يا حضور در کشورهاي توسعه‌يافته در پنجاه، شصت سال اخير در دوره‌هايي به مهاجرت روي آورده‌اند. ولي در کنار اين مهاجرت‌ها، پديده مسيحي شدن کمابيش با اين حجم اقتضا مي‌کند که علامت سوالي براي متوليان فرهنگي و سياسي کشورمان باشد و براي حل آن به فکر چاره بيفتند. ارتداد جداي از مباحث فقهي و عقيدتي نشانه يک بحران فکري و نشانه بي‌هويتي در بخشي از جوانان است که به هر دليل رنج مهاجرت را به جان خريده‌اند. بدون فضاي فرهنگي بازتر، شاداب‌تر، جامعه دچار رخوت مي‌شود. از سويي شکاف‌هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي از عوامل تشديد اين نوع رويکرد است. بايد نگران بود. بايد نگران ترويج بي‌فرهنگي، رشد تبعيض اقتصادي و رواج پديده لاکچري‌بازي باشيم و از آن طرف به فرهنگ و تقويت محصولات باکيفيت فرهنگي بها دهيم و به جاي اين که به شيوه‌هاي منفعلانه پناه ببريم و جلوي رشد و گسترش هنر را بگيريم، در عرصه منازعات فرهنگي حضوري فعالانه پيدا کنيم و به دور از کج‌سليقگي و کوتاه‌فکري مباني فکري- عقيدتي شيعه را در ذيل آزادي بيان ترويج دهيم.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد