روزنامه شهروند/ متن پيش رو در شهروند منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
نوشين اسدي| اوو مورالس بعد از گذراندن سه دوره رياستجمهوري در بوليوي در نهايت از قدرت کنار گذاشته شد. برخي ميگويند عليه او کودتا شده است و برخي نيز معتقدند او در نتيجه اعتراضات سراسري مجبور شد قدرت را ترک کند. او در گفتوگو با اشپيگل از کودتا سخن گفته و مدعي شده است تنها به اين دليل کنار گذاشته شد چون ميخواست صداي رساي طبقه فقير باشد.
آقاي مورالس! عنوان شما چيست؟ بايد چه صدايتان کنيم؟ آقاي رئيسجمهوري سابق؟
بعد از استعفاي من، ديگر نميتوانيد رئيسجمهوري خطابم کنيد. از سوي ديگر پارلمان هنوز استعفاي مرا نپذيرفته است. حاميان من در پارلمان بوليوي هنوز از من حمايت ميکنند.
مخالفان شما ميگويند به خواست خودتان از قدرت کنار رفتيد.
کودتا عليه من از مدتها پيش برنامهريزي شده بود. اين کودتا زماني شروع شد که آنها شروع به سوزاندن عروسکهايي کردند که شبيه به من بود. سپس آنها اسناد انتخابات را از بين بردند و خانههاي برخي از حاميان من و روساي اتحاديهها را به آتش کشيدند. سپس پليس اقدامات غيرقانوني انجام داد و نيروهاي نظامي عليه قانون اساسي شورش کردند و خواستار استعفاي من شدند. آيا ميشود نام اين را استعفاي خودخواسته گذاشت؟ من استعفا کردم تا جان تعداد بيشتري از مردم بوليوي به خطر نيفتد.
سازمان کشورهاي آمريکايي شما را متهم کرده است که در نتيجه انتخابات دست بردهايد.
اتفاقا به همين دليل است که گروههاي چپگرا و دولتهاي ميانهروي آمريکاي جنوبي به اين سازمان بياعتماد هستند. اين سازمان حامي منافع اهالي قدرت و ثروت است. اشتباه من اين بود که به ناظران انتخابات اعتماد کردم. آنها با کساني که پشت کودتاي بوليوي بودند، ائتلاف کردند.
اما ناظران انتخابات اسنادي را از دستکاري انتخابات منتشر کردهاند.
اين گزارش اوليه است. در گزارش نوشته شده موارد تخلف از قانون و مشکلاتي وجود داشته است، اما در اين گزارش به هيچوجه تصريح نشده که من در انتخابات تقلب کردهام. از ميان ٣٥هزار صندوق در سراسر کشور، ناظران انتخاباتي ٧٢ صندوق را بررسي کردهاند و حالا اعلام ميکنند من در مقايسه با انتخابات قبلي رأي بيشتري به دست آوردهام، اما اين صندوقهايي بود که به مناطق روستايي و غير برخوردار تعلق داشت؛ جايي که بهطور کامل به من رأي ميدهند. من از لوئيس آلماگرو، دبير کل سازمان کشورهاي آمريکايي خواستم چند روز صبر کنند و بعد گزارش خود را اعلام کنند، چراکه ممکن است اين گزارش موجب شود برخي در کشور کشته شوند، اما او درخواستم را رد کرد. اين تصميم کاملا سياسي بود و به هيچ وجه نميتوان آن را قانوني دانست.
براي اينکه انتخابات به دور دوم نرود، شما بايد ١٠درصد بيشتر از رقيب خود کارلوس مزا رأي ميآورديد. وقتي نتايج اوليه اعلام شد به نظر ميرسيد شما رأي لازم را بهدست نياوردهايد. سپس شمارش آرا ناگهان متوقف شد و وقتي دوباره آغاز شد همه چيز تغيير کرد و وضعيت شما بهتر شد.
موارد تخلفي که سازمان کشورهاي آمريکايي گزارش کرد به اپوزيسيون آسيب زد. شمارش رسمي آرا هرگز متوقف نشد. شمارش رسمي بهصورت عمومي و علني در جريان بود و نمايندگان همه احزاب در آن نقش داشتند. به اين نتايج هرگز اعتراض نشد و نتيجه نهايي نيز براساس همين شمارش است. به همين دليل، من خواستار شمارش جديد و صندوق به صندوق و رأي به رأي شدم. ميدانستم ممکن است اشتباهات طبيعي رخ داده باشد. اين اشتباهات در هر انتخاباتي ممکن است رخ دهد، اما نميشود اسم اين اشتباهات را تقلب گذاشت. انسان اشتباه ميکند. تنها کاري که بايد بکند اين است که به اشتباه خود اعتراف و آن را تصحيح کند.
چرا در شمارش وقفه ايجاد شد؟
در نخستين دور اعلام نتايج، هفتدرصد از رقيب خود جلوتر بودم. بنابراين گفتم با در نظر گرفتن رأي مناطق روستايي ما برنده خواهيم بود.
ژنرالي که خود شما منصوب کرده بوديد، خواستار استعفاي شما شد. نقش ارتش در استعفاي شما چه بود؟
هميشه با نيروهاي نظامي رابطه خوبي داشتم. تنها رئيسجمهوري در تاريخ بوليوي هستم که خدمت نظامي خود را بهطور کامل انجام داده است. هميشه رفتار خوبي با نيروهاي نظامي داشتم و آنها را با بالگرد و هواپيما تجهيز کردهام، اما حالا مجبورم در تلويزيون ببينم آنها سلاحهايشان را عليه مردم به کار ميگيرند. از همه بدتر رفتار پليس بود. اگر آنها عليه من شورش نکرده بودند، ميتوانستيم کودتا را خنثي کنيم.
از زمان استعفا، بيش از ٣٠ نفر از حاميان شما در رويارويي با نيروهاي دولتي کشته شدهاند. آيا بوليوي در آستانه جنگ داخلي است؟
آنهايي که کودتا را به راه انداختند مسئول اين مرگها هستند. تا قبل از اينکه استعفا کنم، پليس و نيروهاي ارتش حتي به سمت يک نفر هم شليک نکرده بودند، اما در تلويزيون ديدم بعد از استعفاي من آنها از بالگرد به سمت معترضان شليک ميکردند. اين صحنهها خيلي مرا غمگين کرد. آنها برادران و خواهران فقير مرا ميکشند. اين افراد تنها کشاورزاني ساده هستند.
حاميان شما خواستار به راه افتادن جنگ داخلي شدهاند و برخي از شهرها و روستاها را در اختيار خود گرفتهاند. آيا شما نميتوانيد آنها را کنترل کنيد؟
من خشونت را محکوم ميکنم؛ اين را بارها گفتهام. اما با در نظر گرفتن تحقير فقرا در بوليوي، اين سطح از خشونت واکنشي طبيعي محسوب ميشود.
چه کسي مسئول اين آشوب است؟
همه آنهايي که نتيجه انتخابات را به رسميت نميشناسند مسئول اين آشوب هستند. کارلوس مزا، رهبر اپوزيسيون و لوئيس فرناندو کاماچو، رئيس کميته مدني سانتا کروز مسئول اين آشوبها هستند. کاماچو خانوادهاي بسيار نژادپرست دارد. پدرش حامي ديکتاتوري ژنرال هوگو بنزر بود و از اين راه ثروت زيادي به جيب زد. ادعاي تقلب در انتخابات بهانه اين افراد براي سرنگوني من بود.
شما همچنين گفتهايد دولت آمريکا مسئول اين اتفاقات است.
وقتي براي اولينبار رئيسجمهوري شدم، کارگران معدن که در زمان ديکتاتوري نظامي رنج بسياري متحمل شدند، به من هشدار دادند مراقب سفارت آمريکا در بوليوي باشم. در سال ٢٠٠٨، ما سفير آمريکا را از کشور اخراج کرديم چون عليه دولت بوليوي توطئه ميکرد. در طول همين انتخاباتي هم که برگزار شد به معاون سفير آمريکا در بوليوي زنگ زدم، چراکه سفارت آمريکا در نواحي روستايي عليه من تبليغ ميکرد. آمريکا اولين کشوري بود که کودتاگران را در بوليوي به رسميت شناخت.
جانين آنز، رئيس مجلس سناي بوليوي خود را رئيسجمهوري دولت موقت خوانده است. آيا شما او را به رسميت ميشناسيد؟
او مشروعيت خود را از کجا به دست آورده است؟ او خود را رئيسجمهوري خوانده و ارتش هم از او حمايت کرده است. اين دولت انتقالي نيست؛ اين ديکتاتوري است.
شما خواستار گفتوگوي ملي شدهايد. آيا اين گفتوگوي ملي شامل جانين آنز هم ميشود؟
ما از جامعه جهاني خواستهايم اين گفتوگو را تسهيل کند. ما سه شرط داريم. نخست اينکه قبل از آغاز مذاکرات، کميسيوني شکل بگيرد و نام افرادي را که مسئول مرگ مردم و حاميان من هستند، اعلام کند. اين حملات جنايت عليه بشريت است و مجرمان نبايد بيمجازات رها شوند. دوم اينکه اگر کسي به دادگاه کشانده شد، دادگاهها بايد دقيقا براساس قانون اساسي تشکيل شود. درحال حاضر، افرادي محاکمه ميشوند که تنها جرمشان اين است که عضو دولت من بودهاند. احساس گناه ميکنم، چون وزراي کابينه من به دادگاه فراخوانده شدهاند. سوم اينکه کشتارها بايد متوقف شود.
بر اساس قانون اساسي بوليوي، رئيسجمهوري جديد بايد تا ماه ژانويه انتخابات جديد را برگزار کند. فکر ميکنيد اين اتفاق بيفتد؟
مهلت براي اين کار تا ٢٢ ژانويه است. نميدانم کودتاگران چه خواهند کرد.
آيا شما کانديدا خواهيد شد؟
به لحاظ قانوني ميتوانم در انتخابات شرکت کنم، اما اگر کانديدا نشدن من به برقراري صلح در کشور کمک کند، کانديدا نخواهم شد.
شما پيش از اين سه دوره پياپي رئيسجمهوري بوديد. چرا تصميم گرفتيد براي چهارمينبار کانديدا شويد؛ با توجه به اينکه بيشتر مردم بوليوي در رفراندومي به اين ايده شما نه گفتند؟
من به قدرت نچسبيدهام. دادگاه قانون اساسي نامزدي مرا تأييد کرد. من از خانوادهاي بهشدت فقير ميآيم و وقتي هشت سالم بود کار کردن را شروع کردم. من حتي قصد نداشتم رئيس اتحاديههاي کارگري شوم، اما کشاورزان کوکا مرا وادار به پذيرش اين پست کردند. اين روند ادامه يافت تا اينکه امکان رئيسجمهوري شدن من به وجود آمد. رئيسجمهوري شدن روياي من نبود. هيچ برنامهاي برايش نداشتم، اما قبولش کردم چون ديگر نميتوانستم سرکوب و بيعدالتي را تحمل کنم.
اما اينطور به نظر ميرسيد که شما به قدرت چسبيدهايد و قصد رها کردنش را نداريد. مخالفان شما را متهم ميکنند که قصد داشتيد ديکتاتوري سوسياليست مثل ونزوئلا در بوليوي بسازيد.
بدون عدالت اجتماعي، هيچ صلح و آرامشي وجود نخواهد داشت. ما با برنامههاي اجتماعي خود توانستيم فقر مطلق را از ١٥درصد به هشتدرصد برسانيم. من از مدلي اقتصادي حمايت کردم که رشد اقتصادي برايمان به ارمغان ميآورد، بدون اينکه به صندوق بينالمللي پول وابسته شويم. اخيرا رشد اقتصادي ما حتي از شيلي هم بالاتر بود. ما برخلاف توصيههاي صندوق بينالمللي پول بخش انرژي را ملي اعلام کرديم، اما واقعيت اين است که همه از مدل و ضد امپرياليستي ما خشمگين شدند.
اما شما قوه قضائيه را کنترل ميکرديد و همين باعث ميشد قدرت بي حد و حصر داشته باشيد.
هميشه به قانون احترام گذاشتهام. اگر روزي قرار باشد براي سوءاستفاده از قدرت محاکمه شوم تنها به اين دليل خواهد بود که احتمالا وکيل خوبي نداشتهام. رئيس نشدم که به ثروت و قدرت برسم. رئيسجمهوري شدم چون کشورم را دوست داشتم.
بوليوي منابع معدني زيادي دارد؛ براي مثال معادن ليتيوم؛ مادهاي که در باتري خودروهاي الکتريکي استفاده ميشود. مدعي شدهايد يکي از دلايل سرنگوني شما وجود اين معادن بوده است. چرا؟
ما قرارداد خيلي خوبي با آلمان داشتيم که به اين کشور اجازه ميداد کارخانه ليتيوم را در بوليوي راهاندازي کند، اما اين قرارداد درنهايت عملي نشد. بعضيها دوست ندارند بوليوي مواد خام خود را فرآوري کند.
اما گفته ميشود شما مانع انجام اين پروژه شديد.
من براي انجام اين کار استراتژي داشتيم، اما از آنجايي که ديگر رئيسجمهوري نيستم نفوذي در پروژههاي بزرگ ندارم. مطمئن هستم کودتاگران اين پروژه را تعليق خواهند کرد.
جانين آنز، رئيس دولت موقت اعلام کرده است اگر به بوليوي برگرديد، شما را به جرم فساد و تقلب در انتخابات محاکمه خواهد کرد.
من مسئول برگزاري انتخابات نيستم. قبلا هم به قتل و تجارت مواد مخدر متهم شدهام. همه شواهد تقلبي از کار درآمد. بنابراين خوب ميدانم چه راهي در پيش گرفتهاند. هيچ ترسي هم ندارم، چون نه فاسد هستم، نه در انتخابات تقلب کردهام.
جانين آنز مدعي است درگيريها در بوليوي از خارج از کشور کنترل ميشود و مأموراني از ونزوئلا و کوبا جنبش شما را هدايت ميکنند. آيا درست است؟
واقعيت اين است که بسياري از اتباع ونزوئلا به بوليوي آمدند تا عليه من تبليغ کنند. ما بيش از يکهزار نفرشان را ديپورت کرديم چون به لحاظ سياسي فعال بودند. تا آنجا که به کوبا مربوط ميشود، احترام زيادي براي فيدل کاسترو قائل هستم. او به ما کمک کرد تا نظام سلامت را در بوليوي راهاندازي کنيم. پزشکان کوبايي بيش از ٧٠٠ عمل جراحي مجاني در بوليوي انجام دادند. من اسم اين را اتحاد ميان فقرا ميگذارم.
آمريکاي لاتين حالا بيش از هر زماني بعد از جنگ سرد از لحاظ ايدئولوژيکي دچار شکاف و اختلاف شده است. به نظر ميرسد دليلش اتفاقاتي است که در ونزوئلا افتاده است.
براي ونزوئلا احترام زيادي قائلم. چاوز و حالا مادورو توانستهاند در مقابل دخالت آمريکا در ونزوئلا بايستند و کودتا را خنثي کنند. او محاصره اقتصادي را نيز پشت سر خواهد گذاشت.
مادورو اقدامات خشني عليه مخالفانش انجام داد و روزنامهنگاران و چهرههاي سياسي را به زندان انداخت. آيا واقعا به او بهعنوان الگو نگاه ميکنيد؟
چندسال است خانم مرکل در آلمان در رأس قدرت است؟ مدعي نميشوم او ديکتاتور و تماميتخواه است، به اين دليل که ١٦سال است قدرت را در دست دارد.
اين مقايسه اشتباه است. آلمان نظام پارلماني دارد و پارلمان ميتواند دولت را در هر زماني تغيير دهد. در نظام رياستي نظير ونزوئلا اين کار امکان ندارد. چه زماني قصد داريد به بوليوي بازگرديد؟
هر وقت ممکن باشد. دلم براي کشورم و کارم تنگ شده است. هر روز از ساعت ٥ صبح تا ١٠ شب کار ميکردم.
بازار