نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

دموکرات ها و وسوسه بلومبرگ!

منبع
فرارو
بروزرسانی
دموکرات ها و وسوسه بلومبرگ!
فرارو/ متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ناظران بر اين باورند که اگر چه مايکل بلومبرگ ممکن است با توجه به وضعيت نامزد‌هاي دموکرات، در نهايت به عنوان نماينده اصلي اين حزب در برابر دونالد ترامپ قرار گيرد، اما با توجه به خاستگاه و پيشينه وي، قدرت کشور در دست طبقه ثروتمند قرار خواهد گرفت. اين امر نه تنها خاطره ترامپ را از بين نخواهد برد بلکه ممکن است فضايي بدتر از آن را براي ايالات متحده رقم بزند.
هنگامي که براي اولين بار سخن از نامزدي «مايکل بلومبرگ» براي انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۲۰ به ميان آمد، کمتر کسي اين موضوع را جدي گرفت. اما شرايط مبارزات انتخاباتي در آمريکا به گونه‌اي پيش رفت که به نظر مي‌رسد برخي دموکرات‌ها از ترس انتخاب مجدد دونالد ترامپ، حاضرند از گزينه‌هايي همچون بلومبرگ نيز حمايت کنند. «راس دوثات» کارشناس نيويورک تايمز، در گزارشي به بررسي ماجراي مطرح شدن مايکل بلومبرگ به عنوان گزينه دموکرات ها در انتخابات رياست جمهوري آمريکا پرداخته است. به گزارش نيويورک تايمز، مايکل بلومبرگ، مديرعامل، سهامدار اصلي و يکي از بنيان‌گذاران «بلومبرگ ال. پي» است. ثروت خالص او در نوامبر ۲۰۱۹، ۵۸ ميليارد دلار تخمين زده شد که او را به نهمين فرد ثروتمند در آمريکا و چهاردهمين فرد ثروتمند در جهان تبديل مي‌کند. در واقع او يک نامزد غير معمول در برابر رقيبي غير معمول (دونالد ترامپ) در نظر گرفته شده است. در واقع مطرح شدن جدي نام بلومبرگ به عنوان نامزد اصلي دموکرت ها، به نوعي شکل گيري ايده «يک مرد ثروتمند» در ميان مردم آمريکا تلقي شده که تنها فردي است که مي‌تواند کشور را از وضع موجود خارج کند. اين امر به ويژه در روز‌هايي که بلومبرگ علاقه خود را به نامزدي حزبي ثالث تبليغ مي‌کرد صادق بود. احزاب ثالث عموماً بر اساس ايده‌هايي بنا مي‌شوند که نخبگان از آن غفلت مي‌کنند، مانند ترکيبي از پوپوليسم اقتصادي، محافظه کاري اجتماعي و اولويت سياست خارجي آمريکا که اولين بار دونالد ترامپ را به سوي قدرت سوق داد. اما «بلومبرگيسم» به طور کامل عصاره تفکر نخبگان درباره ليبراليسم اجتماعي و تکنوکراسي، انترناسيوناليسم توسعه گرا و تجارت دوستدار محيط زيست به علاوه يک مقدار اقتدارگرايي براي ايجاد امنيت در خيابان‌ها است. اما با وجود يک پوپوليست در کاخ سفيد، پيروزي‌هاي اوليه يک سوسياليست و راي دهندگان دموکرات که نااميد از پيروزي کانديداي خود هستند، به نظر مي‌رسد که بلومبرگ به عنوان کانديداي رياست جمهوري، شانسي بالاتر از آنچه تاکنون تصور مي‌شد دارد؛ بنابراين اگر چه موفقيت بلومبرگ هنوز غيرممکن به نظر مي‌رسد، اما کاملاً غيرقابل تصور نيست، پس ارزش آن را دارد که او را به عنوان يک رقيب جدي در ميان کانديدا‌هاي دموکرات و در برابر دونالد ترامپ، مورد بررسي قرار دهيم. در درون حزب دموکرات، پيروزي بلومبرگ باعث ايجاد وقفه شديد در دو گرايش عمده ليبراليسم پس از اوباما مي‌شود: نخست بيداري بزرگ در خصوص نژاد، جنس و فرهنگ و دوم، چرخش بر ضد تکنوکراسي در سياست گذاري اقتصادي. بله، بلومبرگ نظرات سياسي و اجتماعي خود را متناسب با تفکر ليبرال‌هاي امروزي تطبيق داده است، اما وي سابقه کسري درآمد و سياست خارجي خشن، تفکرات تمرکزگراي وال استريت و همچنين رفتار‌هاي نژادي و مذهبي و جنسي را دارد. به عبارت بهتر نامزدي او بيش از هر مدعي ديگر، حزب دموکرات را به سمت جايي که قبل از ظهور برني سندرز و بلک لايست ماتر بود، عقب مي‌کشاند و ليبراليسم را بار ديگر به نفع طبقه حرفه‌اي و ذهنيت واشنگتن-وال استريت مي‌کشاند. اين دلايل بسيار خوبي است براي تجدد خواهان و سوسياليست‌هاي اجتماعي که بلومبرگ را هدف انتقادات شديد خود قرار دهند و او را شايسته نشستن بر کرسي رياست جمهوري ندانند. اما اگر بلومبرگ بتواند خود را به عنوان يک پاسخ غير معمول در برابر يک رئيس جمهور غير معمول-دونالد ترامپ- بنماياند، شکست منتقدان حتمي خواهد بود چرا که ترکيب ترس دموکرات‌ها از انتخاب مجدد دونالد ترامپ و ثروت هنگفت بلومبرگ که مي‌تواند او را در تبليغات انتخاباتي ياري دهد، مي‌توانند نقشي بي بديل در اين شکست ايفا کنند. اما دموکرات‌ها با توجه به اين وضعيت بايد کاملاً به اين درک برسند که منظور از رياست جمهوري بلومبرگ چيست. بلومبرگ رفتار‌هاي نامتعارف ترامپ (اگرچه ادعا شده برخي از رفتار‌هاي بلومبرگ با زنان بسيار نامناسب بوده است) و يا بي اعتنايي او به هنجار‌ها و قوانين را ندارد؛ بنابراين در دوره رياست جمهوري بلومبرگ، قانون اساسي و هنجار‌هاي معمول، احتمالا شاهد تهديد کمتري نسبت به دوران ترامپ خواهد بود و علاوه بر آن احتمالا حداقل شاهد برخي از تغييرات سياسي خواهيم بود که ليبرال‌ها و دموکرات‌ها مي‌خواهند. با اين حال همه اين احساسات مي‌توانند فريب دهنده باشند. گرايش‌هاي استبدادي ترامپ را به طور کامل و آشکار مي‌توان در صفحه توييتر او مشاهده کرد، اما غرايز امپرياليستي بلومبرگ و بي تفاوتي به محدود کردن قدرتش، از ويژگي‌هاي بارز حرفه او است. ترامپ شايد به شوخي از نامزد شدن خود براي دوره سوم سخن مي‌گويد، اما بلومبرگ در واقع آن را از طريق تغييرات قانون اساسي لازم مي‌داند. ترامپ در کشمکش با F.B.I. است که آزادي‌هاي مدني را محدود کرده اند و تلاش دارد تا از اختيارات آن بکاهد، اما بلومبرگ با يک شبکه مانيتورينگ نيويورک را اداره و بر آن نظارت کرد. ترامپ حزب جمهوري خواه را با حرف‌ها و چهره مشهور خود به دست آورد، اما بلومبرگ فعاليت سياسي خود را صرف خريد سازمان‌ها و سياستمداران کرده است که در غير اين صورت ممکن است مانع وي شوند. ترامپ به مطبوعات مي‌تازد و آن‌ها را به سخره مي‌گيرد، اما بلومبرگ به معناي واقعي کلمه صاحب يک سازمان رسانه‌اي بزرگ است. ترامپ حسادت پوتين را دارد و بلومبرگ قلب شي جي‌پينگ. اما حرفه بلومبرگ، فراتر از ترامپ، نشان مي‌دهد که به عنوان رئيس جمهور، اين وسوسه کمتر از يک رويکرد پيش فرض نخواهد بود. شهردار پيشين، بر خلاف ستاره سابق “Apprentice”، با اين جهان بيني «بزرگ و خوب»، از واشنگتن تا دره سيليکون، مطابق است. اين بدان معني است که او فضاي بيشتري براي رفتار غيرعادي و بدون مواجهه با مقاومت فعالان و روزنامه نگاران و قضات خواهد داشت. بنابراين، انتخاب بلومبرگ به عنوان جايگزين ترامپ، به نوعي شرط بندي بر سر اين است که يک پوپوليست هرج و مرج طلب و فاسد، که خطر بزرگي براي باقي مانده جمهوري و ليبراليسم آمريکا است، برکنار و يک ميلياردر صالح و داراي سابقه کار‌هاي اجرايي، به جاي وي در مرکز قدرت بنشيند. به نظر مي‌رسد اين شرط بسيار غير منطقي است. دموکرات‌هايي که مي‌خواهند از عدم محبوبيت ترامپ براي سوق دادن آمريکا به سمت چپ استفاده کنند، بايد از برني سندرز پشتيباني کنند. دموکرات‌هايي که ترجيح مي‌دهند آمريکا به دوران عادي خود بازگردد، بايد پشت يک سياستمدار عادي مانند «امي کلوبوچار» متحد شوند. اما کساني که بلومبرگ را انتخاب مي‌کنند، بايد بدانند که چه چيزي را فرا مي‌خوانند: جايگزيني کمدي سياه ترامپ با مشت مخملي طبقه ثروت مندان! ناظران بر اين باورند که اگر چه مايکل بلومبرگ ممکن است با توجه به وضعيت نامزد‌هاي دموکرات، در نهايت به عنوان نماينده اصلي اين حزب در برابر دونالد ترامپ قرار گيرد، اما با توجه به خاستگاه و پيشينه وي، قدرت کشور در دست طبقه ثروتمند قرار خواهد گرفت. اين امر نه تنها خاطره ترامپ را از بين نخواهد برد بلکه ممکن است فضايي بدتر از آن را براي ايالات متحده رقم بزند.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد