شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مهدي نصيري، مديرمسئول سابق روزنامه کيهان با انتشار نامهاي از مقام معظم رهبري، روند انتصاب حسين شريعتمداري به عنوان مديرمسئول در اين روزنامه را تشريح کرد. نصيري در کانال تلگرامي خود نوشت: «انتصاب آقاي سيدمحمد اصغري به نمايندگي رهبري در مؤسسه کيهان پس از استعفاي آقاي سيدمحمد خاتمي، در حالي صورت گرفته بود که قبل از آن (سال ۶۹) من به دستور و حکم رهبري به عنوان مديرمسئول روزنامه منصوب و قرار بر اين شده بود که در کار روزنامه دخالتي توسط مقام بالاتر مؤسسه صورت نگيرد.
آقاي اصغري که سرپرست مؤسسه کيهان و قائممقام آقاي خاتمي بود، با پذيرش استقلال من در روزنامه حکم نمايندگي رهبري را پذيرفت و تا سال ۷۲ اين روند با پيچ و تابهايي ادامه يافت اما در نهايت آقاي اصغري با نگارش نامهاي به رهبري از وضعيت موجود اعلام نارضايتي کرده و خواستار کنارهگيري من يا استعفاي خود شد که بعد از مذاکراتي با استعفاي وي موافقت شد. از سوي دفتر رهبري، آقاي حسين شريعتمداري به عنوان نماينده جديد مطرح شد که با استقبال من و همکارانم مواجه شد. آقاي شريعتمداري با روزنامه کيهان همکاري قلمي داشت و بعضا مقالاتي از وي به چاپ ميرسيد. پيش از صدور حکم نمايندگي آقاي شريعتمداري، طي نامهاي به دفتر رهبري اعلام کردم که مصلحت آن است نماينده جديد، مديرمسئول روزنامه نيز باشد چراکه تفکيک بين اين دو سمت مانند گذشته منشأ اختلاف خواهد شد. البته انگيزه ديگر من از نگارش اين نامه، زمينهسازي براي رهاکردن کار روزنامه بود که پس از حدود هفت سال کار سنگين و فشرده احساس خستگي شديد ميکردم.اما رهبري اين پيشنهاد را نپذيرفتند و بر ماندن من به عنوان مديرمسئول اصرار کردند. من استدلال کردم که براي اداره روزنامه که هر روز بايد در مورد اخبار و مطالب تصميمگيري کرد، تفاهم در کليات بين نماينده رهبري و مديرمسئول کفايت نميکند و علاوه بر آن بايد سليقهها نيز به هم نزديک باشد و من از اين جهت اطمينان به چنين وحدت سليقهاي با آقاي شريعتمداري ندارم و احتمال بروز اختلاف را قوي ميدانم. اصرار من منجر به اين شد که بنده به عنوان مديرمسئول، همکاري با آقاي شريعتمداري را ادامه بدهم و چنانچه در عمل به مشکل برخورد کرد و هر دو نفر ما به اين نتيجه رسيديم که روند کنوني قابل تداوم نيست، مديرمسئولي روزنامه به نماينده رهبري منتقل شود. پس از گذشت شش ماه با بروز اختلافهايي در نحوه مديريت، همين اتفاق افتاد و در نامه مشترکي که من و آقاي شريعتمداري امضا کرديم، از مقام رهبري خواستار انتقال مديريت مسئول روزنامه به نماينده رهبري و سرپرست مؤسسه شديم.
رهبري در پاسخ به اين نامه چنين نوشتند: «پيشنهاد مشترک شما برادران عزيز را که انتقال مديريت مسئول به نماينده رهبري است ميپذيرم. لازم ميدانم بيآنکه درباره اصل پيشنهاد اظهارنظر کنم از رفتار خردمندانه و صميمانه شما دو برادر متعهد و بااخلاص در حل آنچه به نظر شما مشکلي در اداره روزنامه کيهان محسوب ميشد، عميقا تشکر کنم. همچنين لازم ميدانم از خدمات باارزش آقاي نصيري و ديگر همکارانشان در دوران مديريت مسئول مکررا سپاسگزاري کنم. چه بسيار مواردي را که در آن مدت پيش آمد که ايشان با روشنبيني و شجاعت از حق غريب و مظلومي دفاع کردند و به باطل مسلط و گستاخي در عرصه فرهنگ تاختند. انتظار دارم که در مسئوليت سردبيري و اداره تحريريه کيهان که پيشنهاد آقاي شريعتمداري است، همچنان به خدمات خود ادامه دهند که البته با مديريت چهره صميمي و مخلصي چون آقاي شريعتمداري اين امر کاملا ميسر و مترقب است. خداوند شما برادران و ديگر کارکنان عزيز کيهان را مشمول فضل و رحمت خود قرار دهد».
عليرغم ترديد جدي در امکان ادامه کار با آقاي شريعتمداري، توصيه رهبري به همکاري در سمت سردبيري روزنامه را عجالتا پذيرفتم اما با گذشت دو ماه و بروز اختلافاتي ديگر در حالي که آقاي حسين صفارهرندي به شوراي سردبيري روزنامه اضافه شده بود و رفتن من منجر به خلائي در کار روزنامه نميشد، از سردبيري نيز استعفا دادم و مؤسسه کيهان را ترک کردم».
بازار