مشرق/ متن پيش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
در حال حاضر سياست آمريکا در امور و درگيريهاي داخلي عربستان شبيه به سياست انگليس در کودتاي سال ۱۹۶۴ سعودي است که در آن «فيصل بن عبدالعزيز» وليعهد وقت عربستان٬ «ملک سعود» برادرش را از تخت پايين کشيد.
«محمد بن سلمان» وليعهد عربستان در راه رسيدن به پادشاهي در انتظار دو اتفاق مهم است: اول مرگ پدرش که پادشاه کنوني است و دوم انتخابات آمريکا که سرنوشت «دونالد ترامپ» رئيس جمهور ايالات متحده را مشخص ميکند. بن سلمان در اين مسير شروع به کنار زدن هرگونه رقيب و مخالفي از سر راهش کرده و اتفاقاتي که در قصر پادشاهي و ميان شاهزادگان ميافتد موجب حساسيت همپيمانان رياض شده است.
براي نخستينبار در تاريخ عربستان درگيري ميان طرفهاي داخلي از مسير سنتي خود خارج شده و از رقابت داخل قصر پادشاهي ميان شاهزادگان خانواده سعودي به جنگ قدرت با حضور متحد سنتي عربستان يعني آمريکا کشيده شده؛ جايي که ملک سلمان و پسرش محمد در طي ۵ سال گذشته توانستند همه مراکز نفوذ براي هرگونه کشمکش داخلي را با حمايت واشنگتن ببندند.
البته فروکش کردن درگيريهاي نامتوازن ميان طرف خانواده سلمان از يک سو و طيف گستردهاي از شاهزادهها و جريانهاي ديني و اقتصادي سعودي از سوي ديگر طولاني نبود و برخي از مسئولان و نخبگان موسسات آمريکايي نيز وارد اين درگيري شده و به حمايت از بن سلمان پرداختند.
در اين زمان مخالفان ترامپ نه تنها خواستار برکناري بنسلمان شدند؛ بلکه اقدام به ترسيم روند جديدي براي مناسبات آينده ميان دوکشور به ويژه پس از جنايت قتل «جمال خاشقجي» روزنامهنگار مخالف سعودي و نيز انتشار جنايتهاي عربستان در جنگ يمن کردند.
شاهزاده احمد بن عبدالعزيز يک سال قبل با ضمانت مسئولان آمريکايي و اروپايي به عربستان بازگشت. اما او پس از بازگشت با بنسلمان به عنوان وليعهد بيعت نکرد و اين دراقع يک هشدار آمريکايي-اروپايي براي بنسلمان بود که در ديدار شاهزاده احمد با شاهزادگان ديگر در «بيعت هيئت» با هدف ايجاد تغيير در نظام وليعهدي٬ خود را نشان ميداد. همانطور که خبرگزاري رويترز به نقل از منابع خود گزارش داده بود که چنين تحرکاتي صورت گرفته است.
همچنين اطلاعات نشان ميدهد که ماموريت شاهزاده احمد اين بود که ملک سلمان را قانع کند تا درباره نظام داخلي پادشاهي تجديد نظر کرده و پسرش را از حکمراني بر کشور کنار بگذارد.
اطلاعات حاکي از آن است که شاهزاده احمدبن عبدالعزيز در صدد راه اندازي يک کودتا با همراهي آمريکا و اروپا بود؛ اما اقدام بنسلمان در دستگيري وي به همراه «محمد بن نايف» وليعهد سابق عربستان و گروهي ديگر از شاهزادگان مانع آن شد.
از طرف ديگر برخي کارشناسان اعتقاد دارند، آمريکا و غرب در شرايط فعلي رضايت کامل از بن سلمان دارند تا حدي که حاضرند مهره خود را کنار بگذارند. و بن سلمان با اطلاع غربي ها و با دادن باج بزرگي، احمد بن عبدالعزيز را دستگير کرده است.
محمد بن سلمان ميداند که تضمينهاي خارجي براي هيچکس در داخل عربستان کارساز نيست. اما در حال حاضر و با توجه به زمان بندي بازداشت شاهزادگان سعودي توسط بن سلمان٬ اين اقدام نميتواند از ترس يک کودتاي نظامي داخلي صورت گرفته باشد؛ بلکه اين اتفاق دو موضوع را در عرصه داخلي و خارجي دنبال ميکرد.
مورد اول مربوط به مرگ پادشاه است که طبيعتا پس از او اين سمت به فرزندانش ميرسد و بنسلمان در پي تصاحب آن است٬ مورد دوم مربوط به انتخابات رياستجمهوري آمريکاست که در صورت پيروزي ترامپ٬ محمد بن سلمان همچنان در عرصه رقابت براي پادشاهي ميماند؛ درحالي که شکست دونالد ترامپ در اين انتخابات به معناي پايان بن سلمان آمريکايي است.
اما مرگ ملک سلمان که همراه با فشار فزاينده بر واشنگتن و يا تحرکات احتمالي داخلي در عربستان خواهد بود٬ ترامپ را مجبور ميکند تا براي محافظت از منافع کشورش٬ از حمايت محمد بن سلمان دست بکشد.
معادله «ثبات در برابر تاج و تخت» که وليعهد سعودي ترسيم و تاکيد کرده بود که هيچ چيز جز مرگ نميتواند مانع او شود٬ چيزي جز باجخواهي ترامپ از او نيست. رئيس جمهور آمريکا بارها تکرار کرده که در عربستان چيزي به جز پول وجود ندارد؛ اين به معناي آن است که وقتي ديگر پولي نباشد٬ حمايتي نيز از جانب آمريکا براي سعوديها نخواهد بود.
علاوه بر آن آمريکا در حال حاضر دو سلاح براي باجخواهي از عربستان در اختيار دارد: قانون «جاستا» که به عنوان يک اهرم فشار براي آمريکا ضد عربستان بوده و به آن اجازه مي دهد تا هرزمان دررابطه با قربانيان حملات ۱۱ سپتامبر عليه رژيم سعودي شکايت کند٬ و دوم قانون «ماگتينسکي» که کنگره درحال انجام تحرکاتي براي استفاده از آن در مجازات قاتلان «جمال خاشقجي» روزنامهنگار مخالف سعودي است.
در حال حاضر سياست افراطي و درگير شدن آمريکا در امور و درگيريهاي داخلي عربستان شبيه به سياست انگليس در کودتاي سال ۱۹۶۴ سعودي است که در آن «فيصل بن عبدالعزيز» وليعهد وقت عربستان٬ «ملک سعود» برادرش را از تخت پايين کشيد.
مرحله کنوني عربستان را ميتوان مرحله ترس از فروپاشي سلطنت سعودي در پي سوءمديريت پادشاه ناميد. اما اين بار دولت آمريکا که دست بالا در به قدرت رساندن بن سلمان داشت٬ ديگر عربستان را يک نياز ضروري براي خود نميبيند؛ بلکه از نظر واشنگتن٬ رياض درحال حاضر براي آن يک هم پيمان است که بايد در جهت منافعش از آن استفاده کند.
بازار