شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.
صالح نقرهکار، وکيل دادگستري/ 1. ويروس کرونا شوخيبردار نيست. اين پرده نمايش ممکن است آبستن يک تراژدي بزرگتر هم باشد. کرونا بيمحابا قدرت برتر خود را بدون مرز و ترس و تبعيض به رخ ميکشد. جهانيان در برابر اين جاني غدار دو سلاح دارند: نخست پيشگيري حسابشده و دوم درمان علمي؛ اولي در دسترس و دومي موکول به تلاشهاي دانشمندان و حواله به آيندهاي نامعلوم است. براي پيشگيري بايد نقش حکمراني متناسب با وضع موجود و خواندن دست کرونا در افق آينده بازخواني شود. جهان حقوق نيز در حال پردهبرداري يک جهش در حکمراني ناظر بر قدرت انطباق با وضعيت اضطرار است. هر قدر حکمراني اطمينانبخشتر، کنترلشدهتر و کمهزينهتر پيش رود و قدرت اداره منسجمتري قوام پيدا کند، در نماگر ارزيابي صدرنشينتر است.
2. ارسطو کارکرد حکومت را در نفع و مصلحت عمومي خلاصه ميکند و در اين برهه تعريف او سخت بهکار ميآيد. شهروندان از حکمراني انتظار دارند هرگز از اقدام لازم براي حفظ جان، سلامتي و ايمني همگاني دريغ نورزيده و در هنگامههاي خطر سعادت ملت را در اولويت قرار دهد. نظم حقوقي بايد چنان انعطافي داشته باشد که در وضع فوريت و اضطرار، قاعدهگذاري موضوعه متناسب خلق کرده و ابتکار عمل در اعمال قدرت سيستماتيک را به نفع خير عمومي شهروندان تجويز کند. کندي و کرختي يا تشخيص ديرهنگام يا سيستم ناگيرا و درمانده نميتواند به اين هدف جامه عمل بپوشاند. دولت با درک مراتب اضطرار ابزار اعمال اقتدار را بهصورت سازمانمند در دست خود ميگيرد. با اقتباس از مفهوم کانتي دولت بهمثابه اجتماع نظاميافته بايد از وحدت قصد جمعي براي کنترل کابوس کرونا استفادهاي هدفمند کنيم.
3. حقوق عمومي اين قدرت را به قوه مجريه داده است که روابط بين شهروندان و دولت را تنظيم کند. اينجا قدرت به نام مردم و حق حيات وارد عمل شده و قواعدي در وضعيت اضطرار کرونايي وضع ميکند. قدرت با اعمال زور سيستماتيک به شهروندان امر و نهي ميکند. آنگاه که حق سلامت جمعي در بين باشد و حيات شهروندان دستخوش شبح کرونا شود قرنطيه و مقررات منع آمدوشد وضع ميکند. نظام بيمه و تأمين اجتماعي و ماليات را تغيير ميدهد. در سازوکار عرضه و تقاضا دست ميبرد تا موقعيت برتر کنترلکنندگي خود را ابراز کرده باشد.
4. در اين بين گاهي از حقوق جزا بهرهمند ميشود. حقوق جزا که شاخهاي از حقوق عمومي است، مرزهاي رفتار قابل قبول را تعيين ميکند. فردي که قانون کيفري را زير پا ميگذارد، بهعنوان جرمي عليه جامعه بهمنزله يک کل قلمرو صلاح و صرفه شهروندان را نقض ميکند. اينجا قدرت از آستين پارلمان براي ناقضان حق سلامت شهروندان قواعد خاصي وضع ميکند. اين اختيارات همه در قانون پيشبيني شده و مرز آن با سوءاستفاده از قانون و حکومت بهوسيله قانون متمايز است؛ از احتکار و سوداگري گرفته تا گرانفروشي و اختلال در بازار عرضه و تقاضا تا ايجاد شايعه و نشر اکاذيب عليه امنيت رواني مردم تا فروش کالاهاي پرخطر يا بياثر، همگي جلوههايي از اين جرائم يا تخلفات اطلاق ميشود. گاهي ترک فعلهاي ناقض اصل انتظار مشروع شهروندان از حکمروايي مصداق اين جرم تلقي ميشود. مثل تصميمگيرياي که بايد شهري را در هنگامهاي خاص قرنطينه ميکرده يا بودجهاي را اختصاص ميداده و اين اتفاق رخ نداده باشد.
5. گاهي شهروندان بيمسئوليتي هستند که به مقررات وضعيت فوقالعاده توجهي نميکنند و جان ديگران را به خطر مياندازند. شهرونداني هستند که در آغاز تصميم گرفتند زندگي را به روال عادي ادامه دهند و به اين وضع جديد اهميتي ندادند. اين بخش کوچک شهروندان حق حيات جمعي را مختل کرده و انتظار اين است که اولا با فضاي سنگين فرهنگي خود مردم و خودملامتي و دوم با اعمال اقتدار قانوني، بهصورت بازدارنده و مدني و آموزنده منکوب شوند.
6. لازم است در مدت عبور از بحران کرونا فهرستي از مناسبات، حقوق و تکاليف بازبيني شود. دورکاريها، کنترل مرزها، محتواي بيمهنامهها، الگوهاي آموزشي، رفتوآمدهاي روزانه به محيط کار، استارتاپها، خدمات قضائي، خدمات اجتماعي و... نيز دستخوش بازنگري نظام حقوقي قرار گيرد. قوانين بهداشت شهري و فردي ارتقا يابد و بيشتر به خريد اينترنتي روي آوريم و تعاملات فردي روزانه تغييرات جديدي را تجربه کند. نظام حقوقي ما نيز بايد با درک مراتب و شعاع تغييرات قواعدي متناسب و اثربخش با کمترين هزينه وضع کند.
با اين تأکيد که محروميتها، به ويژه براي مشاغل روزانه و آسيبپذير، گاهي برگشتناپذير است و نظام تأمينگرانه و سياستهاي حمايتگرانه در بستههاي معيشتي و سامانه کوپني ميتواند اين وضعيت گذار را قابل تحملتر کند.
7. در دوران سخت انتقال و عبور از خط قرمز، همياري و همبستگي و مشارکت اجتماعي و فعاليتهاي مردم نهادها و اشتراکگذاي ايدههاي کنشگران مدني اجتماعي همه لازم است. اين تجربه تلخ را دستمايه رشد و توسعه حکمراني و شهروندان قرار دهيم. آموزش و آموزش و آموزش پايه شهروندي است. تصاوير مسافرتهاي برخي شهروندان و بيتوجهي به توصيهها تابلوي نظام آموزشي ماست که انسجام و همبستگي شهروندي براي اهداف واحد را خوب جا نينداختهايم. انعطافپذيري و قدرت پذيرش شرايط و انطباق با مقتضيات را بايد به مردم آموزش داد و اين فرصت بازنگري در نظام آموزشي هم هست؛ چنانکه خيلي از بخشهاي حکمراني و مردم و سرانهها و مردمنهادها محتاج توسعهمندي بيشتر با درک مراتب تغييرات روزافزون جهاني هستند. ميتوانيم شهروندي بهتر و باکيفيتتري رقم بزنيم و حکمراني تواناتر و سزاوارتري را بسازيم. جهان نشان ميدهد اين خواستهها يافتني نيست، ساختني است. به اصول پايبند باشيم و تجربهها بياموزيم. پادزهر خواب آشفته و کابوس پريشان کرونا دانايي و توانايي سيستماتيک حکمروايي و دانستن بهتر و بيشتر يکايک شهروندان است که «ايران همه قلب و خون من است/ گرفته ز جان در وجود من است».
بازار