فرارو/ متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
پروفسور «مارسلو گليزر»، برنده جايزه علمي Templeton در سال ۲۰۱۹ و نويسنده کتاب «جزيره دانش: محدوديتهاي علوم و جستجوي معنا»، طي مقالهاي که در خبرگزاري سي ان ان آمريکا منتشر شد، به اين مسئله پرداخته که در شرايط اپيدمي کروناويروس، بشر بايد به عنوان يک «گونه» و نه در غالب «کشور» و يا «ملت» عمل کند.
بيش از چند ماه است که کروناويروس جديد مهمان ناخوانده جامعه بشري شده و اکنون با آلوده کردن بيش از نيم ميليون نفر و کشتن بيش از ۲۳ هزار نفر، به بزرگترين تهديد براي گونه بشر تبديل شده است. اين ويروس در روزهاي اخير بسياري از کشورهاي جهان را درنورديده و با اينکه نهادهاي بين المللي همچون سازمان بهداشت جهاني و سازمان ملل خواستار همگرايي جهاني در مبارزه با اين اپيدمي شده اند، برخي از سران کشورها در حال متهم کردن يکديگر به عنوان عامل انتشار اين ويروس هستند. پروفسور «مارسلو گليزر»، برنده جايزه علمي Templeton در سال ۲۰۱۹ و نويسنده کتاب «جزيره دانش: محدوديتهاي علوم و جستجوي معنا»، طي مقالهاي که در خبرگزاري سي ان ان آمريکا منتشر شد، به اين مسئله پرداخته که در شرايط اپيدمي کروناويروس، بشر بايد به عنوان يک «گونه» و نه در غالب «کشور» و يا «ملت» عمل کند.
هفته گذشته ۶۱ ساله شدم و اکنون به همراه ميليونها نفر ديگر در سراسر جهان، جزو گروههاي پر خطر در برابر بيماري Covid-۱۹ قرار دارم. پيش از اين وقايع، نسل ما بود که به همراه ميلياردها نفر از جوانترها و افرادي اندکي پيرتر از من، از بروز يک بحران بزرگ جهاني جلوگيري کردند. اگر چه برخلاف مادربزرگها و پدربزرگ هايمان، با مصيبت زندگي در دو جنگ جهاني روبرو نبوديم، اما ما از جنگ هستهاي در بحران موشکي کوبا در سال ۱۹۶۲ و جنگ سرد جلوگيري کرديم و حالا، شانس ما تمام شده است.
در ميانه جنگ همه جانبه با اپيدمي Covid-۱۹ در سراسر جهان، به راحتي ميتوان با بي تفاوتي به تعداد فزاينده مرگ و ميرها خيره شد. اما اپيدمي اينجاست و به نظر ميرسد قبل از بهتر شدن، اوضاع بدتر هم خواهد شد. چقدر بدتر، به همه ما بستگي دارد و اينجاست که خبرهاي خوب به وجود ميآيد. سال ۲۰۲۰ به عنوان نقطه عطفي در تاريخ بشريت در يادها خواهد ماند. نه فقط به اين دليل که بسياري خواهند مرد، بلکه به اين دليل که بيماري همه گير Covid-۱۹ فرصتي براي تجديد نظر در خودمان را در اختيار ما قرار ميدهد.
جنگ، شهروندان يک کشور را وادار به پاسخگويي به عنوان يک ملت ميکند. وقتي شهروندان يک کشور مورد حمله قرار ميگيرند، آنها براي مقابله با دشمن مشترک بسيج ميشوند. پس از پيوستن ايالات متحده به جنگ جهاني دوم، در شهرهاي مختلف نردههاي آهني را از هم جدا کرده و ضايعات فلزي را براي ساخت مخازن و خودروهاي زرهي جمع آوري کردند. با هدف مبارزه با دشمن، مردم در جمع آوري اين ضايعات با يکديگر به رقابت پرداختند.
اکنون با يک دشمن جهاني روبرو هستيم که اهداف خود را بر اساس مشخصههاي مذهبي، نژادي، جنسيتي يا سياسي مشخص نميکند. يک ويروس که به نقشهها و مرزها اهميت نميدهد. در واقع براي اين ويروس مهم اين است که همه ما ميزباني بالقوه هستيم، صرف نظر از اينکه چه کسي باشيم و يا در کجا زندگي ميکنيم. در زير لنزهاي سرد «انتخاب طبيعي» (از مفاهيم اصلي نظريه تکامل)، نمايشنامه زندگي بدون هيچ قضاوت اخلاقي در جريان است و همه به زندگي و توليد مثل ميپردازند.
انحراف يک بيماري همه گير خطرناک به معناي اين است که ميزبان مبتلا، اين بيماري را تکثير کند و باعث تسريع از بين رفتن اعضاي گونههاي خود ميشود. به عبارت سادهتر پس از آلوده شدن ما ميتوانيم همه کساني را که ناخواسته در مسير ما قرار ميگيرند، از جمله خانواده و دوستان خود را به کشتن بدهيم.
Covid-۱۹ ما (نسل بشر) را به عنوان يک گونه تغيير خواهد داد. ما بايد نه فقط به عنوان ملتهايي که با دشمن ميجنگند، بلکه به عنوان گونهاي که براي بقاي خود ميجنگد، واکنش نشان دهيم. بي شک اين ويروس نسل ما را از بين نميبرد، اما باعث ايجاد دردها و ضررهاي غيرقابل تصوري خواهد شد. اين ويروس بازارهاي جهاني را بي ثبات کرده و زندگي روزمره ما را تبديل به يک منظره رويايي و سورئال کرده است. ميزان آسيب پذيري و همبستگي بشر، آشکارا در معرض ديد ماست.
طبيعت به تکبر و غرور ما اهميتي نميدهد. هنگامي که به همراه اعضاي خانواده، براي در امان ماندن از بيماري در خانه مانده ايم و در فکر اين هستيم که آينده چه خواهد شد، يک ارگانيسم کوچک ما را وادار ميکند تا در ارزش ها، تقسيم بنديها و انتخاب هايمان بازنگري کنيم. ميتوانيم اضطراب را در دهانمان مزمزه کنيم و تصور کنيم اگر اتصال به اينترنت را از دست دهيم يا از مواد غذايي و کالاهاي ضروري محروم شويم يا بدتر از آن به ويروس مبتلا شويم، چه خواهد شد.
در اين شرايط بسيار احمقانه خواهد بود که پيام اصلي اين مخمصه را درک نکنيم: اينکه ما بايد براي زنده ماندن و بقا، درکنار هم جمع شويم، اينکه ما عليرغم توانايي آفريدن و نابود کردن، هنوز بسيار شکننده هستيم، اينکه تقسيم بنديهاي قومي که انتخابهاي اخلاقي ما را در هزارههاي گذشته تعريف کرده اند، بايد به خاطر منافعمان کنار گذاشته شوند.
ما در حال ورود به عصر کنار زدن انگارههاي قبيلهاي هستيم، زماني که گونههاي ما (بشر) به عنوان يک واحد و همچون يک کندوي انساني شروع به فعاليت ميکند و به عنوان عضوي از يک جامعه زنده از گونهها و نه به عنوان يک انگل مخرب، در سراسر سياره زمين عمل ميکند. اين نشانههاي بيداري را ميتوان از هم اکنون ديد. در ايتاليا، کشوري که تقريباً با اين اپيدمي ويران شده است، مردم از بالکنهاي خود با هم آواز ميخوانند و زندگي و اجتماع خود را جشن ميگيرند. اينترنت نيز، حتي اگر از نظر اجتماعي از يکديگر فاصله بگيريم، ياري رسان است. با اين حال فرزندان ما از مدرسه، دوستان و معلمانشان دور ميشوند و ما نيز از محل کار، زندگي شبانه، بستگان و در کنار دوستان خود بودن، محروم ميشويم.
وابستگي جهاني ما به يکديگر، براي بقا و ثبات جامعه از نظر عاطفي و عملي ضروري است. چگونه ميتوانيم بدون ارائه دهندگان مراقبتهاي بهداشتي و کساني که خانههاي ما را با تأمين انرژي، گرم ميکنند، زندگي کنيم. چه کسي قفسههاي سوپر مارکتها را پر از کالاهاي مورد نياز ما ميکند و چه کسي خيابانها را براي ما امن نگه ميدارد؟
ما بايد به صورت جمعي به عنوان عضوي از يک کندوي انساني فکر کنيم که هرکدام از ما نقش اساسي را در آن ايفا ميکند. اولين قدمها ساده است: در مقابل آنچه نميدانيم فروتن باشيم، به طبيعت و قدرتهاي آن احترام بگذاريم و با هم همکاري کنيم تا نه تنها زندگي خود و زندگي عزيزانمان را حفظ کنيم بلکه زندگي همه اعضاي اين کندو، جوان و پير را حراست کنيم و در کنار هم هديه زنده بودن را جشن بگيريم.
بازار