نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

خیز ترکیه برای نفت دیرالزور به جای شکست ادلب

منبع
مشرق
بروزرسانی
خیز ترکیه برای نفت دیرالزور به جای شکست ادلب
مشرق/ متن پيش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست اردوغان که دريافته در ادلب جايي براي تحقق خواب و خيال هايش وجود ندارد، حال روياي ديرالزور را در سر مي پروراند، منطقه اي که در روايات از آن به عنوان ميدان نبرد آخرالزماني قرقيسيا ياد شده است.  کساني که تحولات جاري در منطقه را از سال ۲۰۱۱ ميلادي و کليد خوردن آشوب ها و هرج و مرج منطقه اي موسوم به «انقلاب هاي عربي» يا همان «بهار عربي» را دنبال مي کنند، به خوبي به ياد مي آورند، وقتي پانزدهم ماه مارس ۲۰۱۱ ميلادي با شعار نويسي چند دانش آموز نوجوان روي ديوارهاي چند مدرسه شهر «درعا» بحران سوريه يا به عبارت دقيق تر جنگ جهاني عليه سوريه کليد زده شد، «رجب طيب اردوغان»، رئيس جمهوري ترکيه، با کوله بار سنگيني از « آرزوها» پاي به بحران سوريه گذاشت. اردوغان محاسبات متحدان آمريکايي – صهيونيستي – وهابي – غربيش در براندازي نظام در سوريه را دقيق و بي نقص مي ديد که ششم سپتامبر همان سال، تقريبا ۶ ماه بعد از آغاز بحران در سوريه، طي سخناني در اجتماع عمومي حزب حاکم «عدالت و توسعه» با حمله شديد به نظام در سوريه، آن را نظامي تروريستي خواند و مدعي شد، به زودي در «مسجد جامع اموي» دمشق نماز پيروزي را خواهد خواهند. اردوغان که براي ديدارهاي خود از دمشق پس از سرنگوني نظام در سوريه برنامه ريزي کرده، گفته بود: بعد از خواندن فاتحه بر مزار صلاح الدين به صحن بزرگ مسجد اموي مي رويم تا در آنجا نماز بخوانيم و از آنجا به زيارت قبر بلال حبشي، ابن عربي، دانشکده سليمانيه و ايستگاه حجاز مي رويم! اجازه دهيد کمي به عقب برگرديم وقتي هنوز خبري از بحران در سوريه نبود و طمع ورزي هاي اردوغان از پرده بيرون نيفتاده بود، از دور اينگونه به نظر مي رسيد، هيچ حکومتي مانند دولت اردوغان نتوانسته، خود را به آينده پرتاب کند. کشور اردوغان چشم ‌اندازي از رشته ‌کوه‌ هاي زيبا در امتداد درياي سياه بود که در دامنه هاي آن، مردم برگ چاي مي ‌چينند و تنها براي خواندن نماز، دست از کار مي ‌کشند. اردوغان آنها را «مردمان خود» مي‌ نامد و مسجد عثماني را براي خوشايند آنان در بالاي يکي از بلندترين قله‌ ها ساخته است. مسير دسترسي به مسجد عثماني، کوهستاني، زمانبر و پر خطر است، اما مردمان ترکيه، آن را طي مي ‌کنند تا به خدا و رئيس ‌جمهور محبوبشان، نزديکتر باشند. چون اردوغان را از خودشان مي ‌دانند، فردي ساده و خداپرست که با سخت‌۶کوشي به جايگاهي بالا رسيده است. همه چيز وفق مراد اردوغان است، در واقع بهتر از اين مگر مي شود. بحران سوريه که از سال ها قبل برايش برنامه ريزي و ميوه هاي پيروزي در آن بين دشمنان دمشق تقسيم شده بود، اشتهاي رئيس جمهوري ترکيه را باز مي کند و از همان ابتدا خواستار سرنگوني نظام در سوريه و «بشار اسد»، رئيس جمهوري سوريه مي شود. اردوغان نه مثل انگليسي ها مکار و حيله گر بود و نه مثل آمريکايي ها مصمم و پر تلاش، به موضع سرنگوني نظام و اسد در سوريه، حمايت از گروه هاي تروريستي را اضافه مي کند و «حلب»، پايتخت اقتصادي سوريه به عرصه غارت و چپاول اردوغان تبديل مي شود. مي خواست، بالاترين رشد اقتصادي در تاريخ ترکيه را رقم بزند. لذا منطقه و کارگاهي صنعتي در حلب نماند که دستگاه هاي توليدي و صنعتي و مواد اوليه اش غارت نشود و به ترکيه انتقال نيابد. نظام در سوريه، به شدت تضعيف شده بود و گروه هاي تروريستي در اوج قدرت، اشتهاي اردوغان بيشتر شد. نه تنها «داعش» را ناديده گرفت، بلکه دست در دستش گذاشت. اردوغان، اهداف جاه ‌طلبانه ‌اي داشت. مي ‌خواست درگيري کردها را حل کند و به اقتصاد رونق بخشد. قصد داشت، کشورش را مدرن کند و به اروپا نزديک تر شود و خيلي هم ناموفق نبود. ترکيه عضو ناتو شده بود و به سمت کانديدا شدن براي پيوستن به اتحاديه اروپا گام برمي داشت. اما سال ۲۰۱۴ ناگهان ورق برگشت، تا اردوغان خود را در آستانه «پنبه شدن هرآنچه رشته کرده بود» ببيند. محور مقاومت به رهبري ايران و سپس روسيه به عرصه ميداني سوريه، تمام محاسبات ترکيه و متحدانش را بر هم زده بود. هر روز که مي گذشت، تبعات موضع گيري هاي اردوغان بيشتر خود را نشان مي داد. حالا گستره بحران سوريه به داخل ترکيه کشيده شده بود. اردوغان وارد نبرد در چندين جبهه شده بود: حمايت از گروه هاي تروريستي براي براندازي نظام در سوريه، مبارزه با کردها، بحران اقتصادي، شکست در پيوستن به اتحاديه اروپا و افزايش نارضايتي هاي داخلي که اوج آن اعتراض هاي «پارک قِزي» استانبول در سال ۲۰۱۳ بود. واکنش اردوغان به اعتراضات پارک قِزي از اردوغان، چهره مردي تشنه قدرت و يک مستبد پارانوييد ترسيم کرد و به گفته شبکه خبري «بي ‌سي‌ سي» باعث شد، بسياري از مردم ترکيه متوجه شوند، همه چيز در کشورشان در «اردوغان» و حزب حاکم «عدالت و توسعه» خلاصه مي شود. شايد بتوان گفت، اعتراضات پارک قِزي پايان اردوغان در داخل ترکيه را رقم زد و جو عمومي داخلي را به گونه ‌اي تغيير داد که ديگر کسي هرچه را دولت مي ‌گفت، باور نمي کرد. آن سوي مرزها، در سوريه هم اوضاع اصلا بر وفق مراد اردوغان نبود. تروريست ها هر روز ضعيف تر مي شدند و از منطقه اي عقب نشيني مي کردند و بر محکوميت هاي بين المللي اردوغان به خاطر حمايت از گروه هاي تروريستي افزوده مي شد و نه تنها ديگر مثل قبل خبري از حمايت هاي آمريکا و غرب و رژيم هاي مرتجع عربي از اردوغان نبود، بلکه بي خردي و طمع ورزي هاي بي پايان جناب رئيس جمهور، هر روز او را وارد درگيري جديدي با متحدين ديروز مي کرد. حوادث شب ۱۵ ژوئيه ۲۰۱۶ و موضع گيري کاخ سفيد، تير خلاص براي اردوغان بود. حالا نه اميدي نه به ترامپ داشت و نه به اتحاديه اروپا؛ توهم خواندن نماز در مسجد اموي دمشق، جاي خود را به حقيقت شرکت در مذاکرات آستانه داد و هر بار از زير بار توافقات شانه خالي کرد و با شاخ و شانه کشيدن و عربده کشي و تهديد و تجاوز نظامي سعي کرد، به خواسته هايش برسد، اما هر بار ناکامي تلخ تر و شکستي بزرگ تر را رقم مي زد که اوج آن آزادسازي حلب بود. حالا از سوريه و آن روياها و خواب و خيال هايش براي اردوغان يک «ادلب» مانده بود که اگر آن هم از دست برود، در تاريخ نام او به عنوان بزرگ ترين و احمق ترين بازنده پرونده سوريه ثبت خواهد شد. اردوغان براي حفظ ادلب هرچه داشت، را رو کرد. حتي حماقت هايش او را به رويارويي نظامي مستقيم با روسيه کشاند، به اين خيال که مثل دفعات قبل روسيه و محور مقاومت چشم به روي تجاوزهايش مي بندد، غافل از اينکه سرنوشت ادلب رقم خورده بود و هيچ چيز نمي توانست آن را تغيير دهد، چه اگر غير از اين بود، آمريکا و ناتو خود را عقب نمي کشيدند و در حمايت از اردوغان وارد ميدان مي شدند. ديدار با «ولاديمير پوتين» آب پاکي بود که روي دست اردوغان ريخته شد، تا دست از ادلب بشويد و مطمئن شود، نه نظام سوريه و نه محور مقاومت و نه ايران و نه روسيه از يک وجب از خاک ادلب نمي گذرند و از يک بند توافقات صورت گرفته عدول نخواهند کرد. اگرچه اردوغان پيام ها را دريافت کرده و کاملا متوجه مضمون و مفهوم آنها شده بود، اما سوريه چيزي نيست که بتواند، از آن به اين راحتي چشم بپوشد، چون نمي خواهد، نامش در تاريخ به عنوان بزرگ ترين بازنده و احمق پرونده سوريه ثبت شود. لذا اين بار نگاهش را از غرب به نقطه مقابل (شرق) مي دوزد، تا از يک طرف ارتش سوريه و نيروهاي متحدين و ارتش روسيه کار تروريست ها را در ادلب يکسره کنند و هم اينکه اردوغان نبودش در ادلب و عدم حمايتش از تروريست ها توجيه پذير باشد. ميادين نفتي ديرالزور
اردوغان اعلام کرد که به پوتين اداره مشترک ميدان ‌هاي نفتي «ديرالزور»، در شرق سوريه را پيشنهاد داده و همتاي روسي اش درحال بررسي اين پيشنهاد است. از زمان آغاز بحران سوريه منابع نفتي شرق اين کشور، توسط داعش و آمريکايي ها استخراج و فروخته مي شد. با شکست داعش طي ماه دسامبر ۲۰۱۷ ميلادي آمريکايي ها جايگزين تروريست ها شده و کنترل ميادين نفتي ديرالزور و رقه را به دست گرفتند. به دنبال سخنان اردوغان، «جيمز جفري» فرستاده ويژه آمريکا در امور سوريه نيز اعلام کرد که واشنگتن با همکاري همپيمانان خود در ناتو همه راه هاي ممکن براي کمک به ترکيه در سوريه را بررسي مي کند و تمامي گزينه ها روي ميز است. اظهارات جفري را بايد چراغ سبز آمريکا به اردوغان در شرق سوريه ارزيابي کرد. چراکه «دونالد ترامپ» در آستانه انتخابات رياست جمهوري آمريکا براي کسب آراي بيشتر نياز به اين دارد که وعده خروج نظاميان آمريکايي از سوريه را عملي کند و در اين بين چه کسي بهتر از اردوغان مي تواند، جاي آمريکايي ها در ميدان هاي نفتي شرق سوريه را پر کند. به همين دليل بايد شاهد چرخش رويکرد کاخ سفيد در قبال آنکارا نيز باشيم. موضوعي که اردوغان در بخشي از سخنان خود نيز به آن اشاره کرد و گفت که آمريکا موضع نرم تري در مورد سامانه‌ هاي دفاعي پاتريوت اتخاذ کرده و از آنکارا خواسته، تضمين دهد، سامانه ‌هاي دفاعي اس -۴۰۰ روسيه را فعال نمي‌ کند. در پرونده پناهجويان نيز آمريکا دست اردوغان را باز گذاشته، تا از آن به عنوان اهرم فشار عليه اروپايي ها استفاده کند و در عين حال در سخناني از اروپايي ها خواسته، به مسئوليت هاي خود در قبال پناهجويان عمل کنند که حمايتي ضمني از سياست اردوغان در اين پرونده است.
#باهم_شکستش_مي‌دهيم ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد