آرمان ملي/ متن پيش رو در آرمان ملي منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
همچنان که دولت در يکسال پاياني خود قرار دارد هجمهها عليه آن هم شدت ميگيرند و هيچ اشارهاي هم به مشکلاتي که روحاني ناخواسته با آنها دست به گريبان بود، نميکنند. اين در حالي است که برخي مسائل مثل فشار تحريمها يا ساز مخالفان و داخلي و خارجي آسيب بزرگي به دولت وارد کرد.
محمدرضا خباز فعال سياسي اصلاحطلب در اين باره معتقد است: «همه ما شاهد شرايطي که دولت روحاني داشت بوديم و همه ميدانستيم او براي تحقق بخشيدن به اهدافش با چه موانعي روبهروست. بسياري از افرادي که به مجلس يازدهم وارد شدند از مخالفان دولت بوده و هستند. همين افراد باعث تشديد تحريمها شدند اما به هدف خود نرسيدند اما از پا نميافتند و مسير ناکجاآباد خود را از مسيرهاي ديگري پيش ميبرند». او در همين رابطه و مشکلاتي که دولت روحاني را از رسيدن به اهدافش متوقف کردند با «آرمان ملي» به گفتوگو پرداخته که در ادامه ميخوانيد.
با اين وجود که در بازه يکسال پاياني دولت روحاني قرار داريم، هجمهها عليه او همچنان وجود دارند و هرروز هم شدت ميگيرند. علت را چه ميدانيد؟
دلايل هجمه عليه دولت متفاوت است، به چند نمونه از آنها اشاره ميکنم که اولين آنها حسادت است. در انتخابات رياست جمهوري در سال 1392 زماني که روحاني کابينه خود را به مجلس معرفي کرد در همان جلسه اول که هنوز دولت او شروع به کار نکرده بود اما از او ميپرسيدند علت بيکاري گراني و تورم چيست؟ چطور دولتي که شروع به کار نکرده از کابينه او متوقع باشيم؟ اين عوامل نشان دادند در خصوص روحاني فرار به جلو رخ داد و دولت او را مقصر بحرانهاي دولت قبل دانستند. تمام بحرانهاي دولت احمدينژاد به گردن روحاني افتاد و حتي زماني شروع به تخريب کابينه و دولت روحاني کردند که آنها بهطور جدي شروع به کار نکرده بودند. بنابراين به راحتي ميتوان نتيجه گرفت چه ميزان حسادت در برخي رفتارها عليه روحاني موثر بوده است. حسادت به اين معنا که کساني که روحاني را تخريب کردند بهدنبال کانديداي ديگري بودند و زماني که آن شخص راي نياورد آرزوها و آمال آنها بهم ريخت در نهايت هم تمام سعي خود را براي اينکه دولت روحاني را تخريب کنند انجام دادند و امروز هم به عقده گشايي مشغول هستند.
با اين وجود برخي از مخالفين روحاني سنگ اندازيهاي درون کشور و موانعي که براي او وجود داشت را ناديده ميگيرند و همچنان مباحثي مثل استيضاح روحاني مطرح ميشود.
برخي از مخالفين دولت ناآگاه هستند و اساتيد آنها مطالبي را يادشان ميدهند و افراد هم تکرار ميکنند. به آنها ميگويند چه بگويند و چه نگويند و اين معيار بارز ناآگاهي است. از کساني حرف ميزنم که نه اهل انديشه هستند و نه تحليل. فقط و فقط حرفهايي که به آنها ديکته ميشود را تکرار ميکنند در نتيجه بايد صراحتا بگويم عده ديگري اين تندروها را اداره ميکنند و خودشان در حرفهايي که ميزنند نقشي ندارند و فقط طوطيوار مخالفت ميکنند. برخي تندروها را اداره ميکنند و آنها هم اربابان زر و زور هستند، نميتوان مخالفتي با مواضعشان داشت. مثلث شريعتي که شامل زر و زور و تزوير ميشود، عواملي دارند که ناآگاه يا مزدبگير هستند اما تلاش اين گروهها تضعيف دولت و ايجاد جو رواني در جامعه عليه آن است. گروه سوم که خطرناکتر است، کساني هستند که حرفهايي را ميزنند که گاه دشمنان آنها را بيان ميکنند. يعني حرفهاي برخي دشمنان داخلي را از زبان راديو فردا، راديو اسرائيل و آمريکا ميشنويم و اين سخنان با برخي مواضع خيلي تند داخلي شباهت دارد. همصدايي در دشمني در داخل و خارج نشاندهنده دستهايي است که وجود دارند و حتي آينده ايران براي آنها فاقد اهميت است.
چه ميزان احتمال دارد شعارهايي مثل تحت فشار قراردادن شخص رئيس جمهور را در مجلس يازدهم شاهد باشيم؟
در انتخابات سال گذشته در اسفندماه، شاهد بوديم که برخي نمايندگان و افراد راديکال به چه روشهايي متوسل ميشدند تا دولت را تخريب کنند. آنها حتي پيش از ورود به مجلس ويدئو ميگرفتند پيام ميدادند و صراحتا اعلام ميکردند هرکسي ميخواهد به مجلس وارد شود خود را براي استيضاح روحاني آماده کند. اگر اين موضوع نشاندهنده اين نيست که سر اين افراد در جاي ديگري است، پس چيست؟ آنها در جايگاههاي مختلف عليه روحاني ميتازند. اشخاصي هم حتي قبل از انتخابات دولت را تخريب ميکردند تکليف آنها واضح است چون همه ما شاهد شرايطي که دولت روحاني داشت، بوديم و همه ميدانستيم او براي تحقق بخشيدن به اهدافش با چه موانعي روبهروست. شرط ورود بسياري از افراد به مجلس يازدهم فشار حداکثري عليه دولت بود و اين موضوع را هم از مدتها پيش تعيين کرده بودند. همين افراد تحريم را به ما تحميل کردند اما به هدف خود نرسيدند ولي مسير ناکجاآباد خود را از مسيرهاي ديگري پيش ميبرند. اصلاحطلبان بايد در اصلاحات با محوريت رئيس دولت اصلاحات بازنگري کنند و از اصلاحطلبان در سراسر کشور براي ايجاد پارلمان اصلاحات دعوت کنند يا شوراي جديدي تشکيل بدهند که مورد تاييد همه باشد علاوه بر آن براي اداره کشور برنامه داشته باشند و روند آنها فقط معرفي افراد نباشد پس از آن هم فردي را انتخاب کنند که بتواند برنامههاي آنها را اجرا کند و به آنها هم متعهد باشد. اصلاحات اگر اين مسير را برود حرفي براي گفتن دارد و مردم هم باز به آنها اقبال نشان ميدهد. اصلاحطلبان بايد بدانند روشهاي سابق در شرايط امروز کشور جوابگو نيست و آنها بايد براي اقبال جامعه دست به اصلاحات اساسي در رويکردهاي خود بزنند.
بازار