شرق/ متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
سپهر خرمي: «من آن گلبرگ مغرورم که ميميرم ز بيآبي ولي با منت و خواري پي شبنم نميگردم». اين شعري است از محسن نظري که تقريبا هر فوتبالدوستي را به ياد ناصر حجازي مياندازد. او اين بيت از شعر محسن نظري را در برنامهاي تلويزيوني خواند و ماندگار شد. دوم خرداد سالگرد درگذشت يکي از اسطورههاي فوتبال ايران است که با توجه به سبک زندگي و رفتاري که در قبال مردم و مسائل اجتماعي و سياسي کشور داشت، محبوبيت خاصي پيدا کرده بود.
دهه 50 آغاز مسير متفاوت حجازي
حجازي در سال ۱۳۵۰ وارد مدرسه عالي ترجمه شد و در سال ۱۳۵۶ ليسانس زبان انگليسي خود را دريافت کرد؛ اتفاقي که در آن روزگار در مورد خيلي از همدورهايهاي او صدق نميکرد. دروازهباني که بعدها سنگربان تيم ملي ايران شد، چه از لحاظ زندگي شخصي و چه زندگي ورزشي متفاوت از سايرين رفتار ميکرد. حجازي سه مسابقه در جام جهاني 1978 را درون دروازه تجربه کرد، اما بعد از انقلاب اسلامي با طرح عجيب ممنوعيت بازيکنان بالاي 29 سال در تيم ملي روبهرو شد و ازهمينرو مجبور شد خداحافظي زودهنگامي با پيراهن تيم ملي داشته باشد. «مهاجرت» براي او خيلي زود اتفاق افتاده بود و تصميم گرفت به بنگلادش برود تا در آن کشور تجربياتش را در اختيار علاقهمندان به فوتبال قرار دهد. اگر يک تيم فوتبال از بنگلادش در خاطر ايرانيهاست، بهخاطر حضور ناصر حجازي است. دليل مهاجرت او به بنگلادش اما چه بود؟ وقتي از استقلال هم کنار گذاشته شد، تصميم گرفت فوتبالش را در خارج از کشور ادامه دهد و در 35 سالگي با علم به اينکه ميتواند حداقل دو، سه سال ديگر دروازهباني کند، همزمان مربي و بازيکن تيم محمدان اين کشور شد. روزهاي پرفروغي با اين تيم داشت. بعدها بار ديگر به استقلال برگشت و نايبقهرماني جام باشگاههاي آسيا با شکست در فينال مقابل جوبيلو ايواتاي ژاپن رقم خورد. بعدها برکناري از اين تيم با شايعه کودتاي بازيکنان استقلال عليه حجازي در بازي با سايپا رخ داد که بارها اين مسئله بازگو شده است.
ثبتنام در انتخابات 1384 و کنايه به سياسيون
«ناصر حجازي از همدورهايهاي خود متفاوت است». اين صحبتي است که بسياري از فوتبالدوستان در مورد حجازي در قياس با ساير پيشکسوتان مطرح ميکنند. از اوايل انقلاب و حتي پيش از انقلاب، حجازي از سياسيون براي بالارفتن و پستگرفتن استفاده نکرد، بلکه بارها افرادي که پست و مقام داشتند توسط او نقد شدند. او در سال 1384 تلاش کرد با ثبتنام در انتخابات رياستجمهوري چند مسئله مهم را به جامعه معرفي کند. او هميشه عقيده داشت سياسيون نبايد براي کسب شهرت و اعتبار وارد ورزش شوند و وقتي سياسيون ميتوانند وارد ورزش شوند چرا ورزشيها وارد سياست نشوند. او در اولين مصاحبه خود با خبر ورزشي پيش از ثبتنام در وزارت کشور عقيده داشت که او را تأييد صلاحيت نميکنند، اما تلاشش را در اين زمينه ميکند: «من ميروم ثبتنام ميکنم تا همه متعجب شوند و ببينند حضور يک ورزشي در يک مقام سياسي چقدر عجيب است، بلکه بفهمند حضور آنها هم در ورزش عجيب و نگرانکننده است. اگر تأييد صلاحيتم کردند که بعيد است و رأي آوردم، براي هر وزارتخانه بهترين گزينه را پيدا ميکنم، اما اجازه نميدهند تا آن مرحله جلو بروم و اصلا تأييد صلاحيت نميکنند، اما حداقل اينجوري حرفم را که ورزش جاي آنها نيست زدهام». ناصر حجازي اعلام کرده بود اگر تأييد صلاحيت شود، 30 ميليون رأي خواهد داشت و به همين واسطه بهترين نفرات را در کابينه خود انتخاب ميکند. طبق انتظار اما او با توجه به اينکه «رجل سياسي» نبود، ردصلاحيت شد و کنار رفت. بخشي از مصاحبه او با خبر ورزشي بعد از ردصلاحيتشدنش جالب است؛ جايي که باز کم سياسيون از نيش زبان حجازي در امان نماندند: «به اين دليل وارد اين کارزار شدم که سياسيها متعجب و ناراحت شوند و حالا هم بدون تعارف ميگويم همانطور که سياسيها دوست ندارند ما ورزشيها سمت منصب و کار و تخصص آنها برويم، ما ورزشيها هم دوست نداريم آنها وارد فوتبال شوند، چون تخصص لازم را ندارند».
اصر حجازي نظرش را درباره دوران پساانتخابات 88 اينگونه بيان کرد: «در هر خانوادهاي اختلاف عقيده وجود دارد و اميدوارم با تعامل هر دو جناح، دست به دست هم ايراني آباد و مترقي بسازيم».
انتقاد از طرح هدفمندي يارانهها
ناصر حجازي که هميشه نسبت به مسائل اجتماعي و اقتصادي کشور موضع خود را به صورت شفاف بيان ميکرد، اينبار در ۳۱ فروردين سال ۱۳۹۰ و حدود يک ماه پيش از اينکه آسماني شود، در مصاحبهاي که با پرتال شخصي خود انجام داد، ضمن اعتراض به وضعيت اقتصادي، نسبت به برخي برنامهها از جمله هدفمندي يارانهها، شديدا اعتراض کرد و شرايط بيمارياش را ناشي از آن دانست: «آخر يک کارگر که ماهي 300، 400 هزار تومان حقوق ميگيرد و کرايه خانه، خرج زندگي و... دارد و حال بايد سهبرابر مبلغي که دولت ميدهد، به آنها برگرداند، چطور زندگي کند؟ نتيجهاش ميشود فقر و فقر يعني فساد، فحشا، طلاق و... . از کدام کارشناس صحبت ميکنيد؟ کارشناسي فقط بازي با آمار و ارقام و زندگي در برج نيست. کارشناسي يعني زندگي با مردم و لمسکردن درد و مشکلات آنها از نزديک». حجازي در بخش ديگري از صحبتهاي خود اختصاص يارانه 45 هزارتوماني دولت احمدينژاد را توهين به شعور مردم و افزايش گداپروري دانست: «اينکه وضعيت جسمانيام شرايط امروزي را دارد، به دليل شرايطي است که ميبينم و نميتوانم در قبال اين مسائل و مشکلات مردم بيتفاوت باشم. به من ميگويند عصباني نشوم، مگر بيغيرتم وقتي درد و مشکلات مردم را به چشم ميبينم، با بيتفاوتي از کنار آن بگذرم. آمدهاند و يارانهها را قالب کردهاند. زندگي مردم بهتر نشده که بدتر هم شده است. خدمت به مردم يعني فراهمکردن رفاه و آسايش آنها، اما متأسفانه شاهد نداري و سختي زندگي مردم هستيم. دولت ميگويد 40 هزار تومان در ماه به مردم کمک ميکنيم، مگر مردم گدا هستند؟ مردم ايران روي گنج خوابيدهاند، نفت، گاز و... دولت حق ندارد به مردم کمک کند، دولت بايد کار کند، خدمت کند و زحمت و دسترنج مردم را دودستي تقديم آنها کند». انتقاد به طرح هدفمندي يارانهها و مشکلات اقتصادي مردم در اوايل دهه 90 شمسي از آخرين صحبتهاي ناصر حجازي پيش از فوت بود.
مراسم خاکسپاري و شعارهاي سياسي
دوم خرداد 1390 ناصر حجازي به دليل وخامت حال خود ناشي از سرطان ريه در بيمارستان کسري تهران درگذشت. مراسم خاکسپاري او نيز حواشي زيادي داشت. اخبار شبکه سه سيما در ابتدا اعلام کرد که خاکسپاري ناصر حجازي در ورزشگاه تختي برگزار ميشود و بعد مشخص شد که خاکسپاري در ورزشگاه آزادي است. اين ناهماهنگي باعث شد تا هواداران و البته کساني که قصد داشتند با اسطوره فوتبال براي آخرينبار خداحافظي کنند به صورت پراکنده در دو ورزشگاه حضور پيدا کنند. ورزشگاه آزادي شاهد حضور زنان و مرداني بود که شاهد آخرين بدرقه سنگربان سابق تيم ملي ايران بودند. در مراسم تشييع حجازي، حدود 20 هزار نفر با تشويق او از يک عمر تلاش در جهت منافع فوتباليها و البته بيان دغدغههاي مردم با استفاده از تريبوني که در اختيار حجازي بود، از او قدرداني کردند. مراسم خاکسپاري حجازي در بهشت زهرا اما در روزهاي پرتلاطم سياسي برگزار شد که شعارهاي سياسي، باعث شد تا مراسم خاکسپاري با حاشيه زيادي برگزار شود و به پايان برسد؛ مراسمي که با حضور لباسشخصيها و نيروهاي يگان ويژه حواشي زيادي را ايجاد کرد.
غيبت ناصر حجازي حالا 9ساله شده است، اما بعد از گذشت سالها ميتوان درک کرد منظور از «مکتب حجازي» چيست که هنوز اين رويکرد مختص کسي است که به اجبار در 29 سالگي از تيم ملي کنار رفت، در 35 سالگي مجبور به مهاجرت شد و در انتخابات رياستجمهوري 1384 ردصلاحيت شد.
بازار