نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

به امید پایان پس‌لرزه‌ها نباشید

منبع
اعتماد
بروزرسانی
به امید پایان پس‌لرزه‌ها نباشید
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست مهدي زارع/ پس‌لرزه‌هاي ناشي از يک زلزله با بزرگاي 5 معمولا تا يک ماه و کمي بيش از آن براي زلزله بامداد 19 ارديبهشت 1399 در شمال دماوند رخ مي‌دهند و طبيعي هم هست که رخ دهند، ولي مساله آن است که کسي نمي‌تواند اطمينان بدهد که روند پس‌لرزه‌ها در نهايت به آرامش کامل اين محدوده مي‌انجامد. اگر زلزله‌اي بزرگ‌تر رخ دهد آن وقت تمام اين زلزله‌ها که در اين مدت رخ داده‌اند پيش‌لرزه آن زمين‌لرزه بزرگ‌تر تلقي خواهند شد. به بيان ديگر اين اتفاقات به عنوان گسيختگي روي شکستگي‌هاي کوچک در سطح گسل مي‌توانند باشند که قبل از وقوع يک گسيختگي بزرگ رخ مي‌دهند. تاکنون جواب‌هايي که در مقابل اعلام لزوم انجام پايش‌هاي دقيق در محدوده گسل مشا در شمال دماوند ارايه مي‌شود همچنان از جنس «نبود بودجه و وجود اولويت‌هاي ديگر» است، ولي باور نگارنده بر آن است که اساسا مساله‌اي حس نمي‌شود تا به آن بودجه اختصاص دهند. به نحوي که هر گونه صرف سرمايه درباره هر نوع کار‌هاي پايشي و علمي براي تشخيص ميزان واقعي خطر و ابعاد رخداد بزرگ‌تري که هر آن ممکن است به صورت يک زلزله شديد رخ دهد، به صورتي تصور مي‌شود که از دست دادن بيهوده منابع است و طبيعي است که «چرا پول‌مان را دور بريزيم؟» يک راه آن است که با همکاري‌هاي بين‌المللي کمبودهاي مطالعاتي را جبران کنيم، اما ما تحت تحريم‌هاي شديد امريکا هستيم و اگر کشورهاي ديگر خواسته باشند با ما کار کنند، حتي در کشور‌هاي دوست‌مان نيز ملاحظاتي براي همکاري با ايران به دليل احتمال تحريم‌هاي امريکا در نظر مي‌گيرند و اين نشان مي‌دهد که اکنون بايد به توان و امکانات داخلي توجه دوچندان بکنيم. 
به باور نگارنده بايد براي سناريو‌هايي پيچيده و آنکه مردم در شهر بزرگي مثل تهران، دقيقا هنگام زلزله شديد چه کار بکنند يا مسوولان بخش‌هاي مختلف، بر اساس چه دستورالعمل‌هايي اقدام کنند، بايد کارهاي دقيقي براي توليد محتوا صورت گيرد که البته مستلزم داشتن و صرف بودجه است. زلزله بزرگ در تهران به احتمال زياد يک‌سري پيامدهاي زنجيره‌اي مانند آتش‌سوزي، ناامني، متلاشي شدن شيرازه امور، خرابي‌هاي و آسيب‌هاي ثانويه ناشي از پس‌لرزه‌ها خواهد داشت. همچنين مشکلات مضاعفي از بخش‌هاي آسيب‌پذيرتر شهر براي ساير بخش‌ها ايجاد خواهد شد. مثلا مناطق مرکزي و جنوب تهران در صورت وقوع زلزله بزرگ، خرابي بيشتري متحمل مي‌شوند و اين مشکل‌هاي ناحيه‌اي مي‌تواند منشا مشکل براي ساير مناطق شهر شود. همچنين مناطق حاشيه‌نشين در صورتي که از زلزله دچار آسيب شوند، مي‌توانند براي محله‌هاي داخل شهرها مساله امنيتي درست کنند. اکثر مراکز درماني تهران، تقريبا در يک محور و کريدور شمالي- جنوبي توزيع شده‌اند، ولي تهران با توسعه نامتوازن در حدود 50 ساله اخيرش به شهري با کشيدگي شرقي- غربي تبديل شده است. اگر در مناطق غربي و شرقي پايتخت خرابي‌هاي ناشي از زلزله رخ دهد، بايد بيماران و آسيب‌ديدگان را به مراکز درماني واقع در محور شمالي – جنوبي مرکز شهر بياوريد. همين مساله، بر بار مشکلات اضافه مي‌کند. اگر در روز زلزله رخ دهد، چهار ميليون جمعيت اضافه هم که براي کار به تهران مي‌آيند و جمعيت روزانه تهران را به حدود 13 و نيم ميليون در روز مي‌رسانند به مشکلات ناشي از زلزله اضافه مي‌کنند. اگر شب زلزله رخ دهد، جمعيتي که خواب هستند، آسيب مي‌بينند، و اين موضوع نوع ديگري از احتمال آسيب را ايجاد مي‌کند. البته وضعيت تهران و اطراف آن در حوزه تعداد ايستگاه‌هاي لرزه‌نگاري بهتر از ساير نقاط کشور است. اما با اين حال اگر بخواهيم به اين سوال پاسخ دهيم که آيا همه داده‌هاي زلزله‌ها متناسب ثبت و ضبط شده و مي‌شوند؟ بايد بگوييم نه. دلايل اين اتفاق کم بودن تعداد ايستگاه‌هاي لرزه‌نگاري، به‌روز نبودن سامانه پردازش اطلاعات ثبت شده و همچنين ارايه نشدن اين اطلاعات با فرمت يکسان و استاندارد جهاني است. همه اينها کارهايي است که تا سال ۲۰۰۰ در امريکا و تا سال ۲۰۱۰ در چين و تا سال 2018 در اتحاديه اروپا انجام شده است. 
در واقع اين کشورها، پوشش کامل و جامع ايستگاه‌هاي لرزه‌نگاري را راه‌اندازي کردند. در امريکا و چين مشکل کمتر بوده است، چراکه در داخل يک کشور توسعه پايش لرزه‌اي انجام شده، ولي در اتحاديه اروپا بايد روي توسعه شبکه‌ کشورهاي مختلف عضو اتحاديه اروپا يا اروپايي ولي همکار با اتحاديه اروپا کار مي‌کردند که اين کار تا سال 2018 تا حد زيادي براي استاندارد‌سازي سامانه پايش داده‌ها در سطح قاره اروپا (مشتمل بر کشور ترکيه) انجام شد. اين در حالي است که ما چنين پوشش کاملي در تهران هم نداريم. به همين دليل است که در مرحله نخست بايد پوشش يکنواخت و استانداردي از ايستگاه‌هاي لرزه‌نگاري در سراسر کشور ايجاد کنيم تا کوچک‌ترين لرزه، ثبت و ضبط شود. در اين ميان، داده‌هاي ثبت شده توسط ايستگاه بايد در سامانه‌اي به ‌صورت برخط ثبت شود. همچنين اين داده‌ها در سراسر کشور بايد با فرمت يکسان و جهاني ثبت شده تا امکان تبادل آن در داخل و با دنيا به راحتي وجود داشته باشد. در حال حاضر چنين اقداماتي در کشور انجام نشده است. پوشش ايستگاه‌هاي لرزه‌نگار و سرعت‌نگار در ايران حدود ۱۳۰ ايستگاه است که بر اساس ارزيابي که قبلا صورت گرفته، براي پوشش متناسب در کل کشور به چيزي حدود ۴۵۰ ايستگاه نياز است. همچنين در کشور، ۱۱۰۰ ايستگاه شتاب‌نگاري وجود دارد که شايد از اين تعداد کمتر از ۵۰ ايستگاه به‌ صورت آنلاين کار مي‌کنند. در حالي که بايد همه اين ايستگاه‌ها به ‌صورت آنلاين (برخط) کار کنند. البته علاوه بر اين، تعدادي ايستگاه‌هاي لرزه‌نگاري نيز به صورت شبکه محلي در محدوده محور و مخزن سدهايي مانند سد کرخه، کارون1، گتوند و رودبار لرستان نصب شده است تا زلزله‌هاي القايي احتمالي ناشي از آبگيري سد‌ها را پايش کند. ضمنا حدود ۱۰۰ ايستگاه شتاب‌نگاري در محل محور سدها نصب شده است. اگر ما تعداد ايستگاه‌هاي لرزه‌نگاري را به تعداد استاندارد و ايده‌آل برسانيم و کيفيت ثبت انتقال و پردازش داده‌هاي‌مان با استانداردهاي بين‌المللي هماهنگ شود، باعث مي‌شود تا بررسي‌ها و تحقيقات در حوزه زلزله با کيفيت بالاتري انجام شود. همچنين مي‌توان سامانه هشدار سريع زلزله و فعاليت‌هاي مربوط به پيش‌بيني زلزله را توسعه داد و با اندازه‌گيري برخط تغييرات احتمال زلزله‌هاي بعدي و بزرگي آنها را پيش‌بيني احتمالي کرد.