رسالت/ « زوال غرب و فروپاشي آمريکا » عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
57 سال است از قيام تاريخي 15 خرداد ميگذرد. هنوز فريادهاي ملت ايران در اين قيام، تازه و در گوش تاريخ شنيده ميشود. «يا مرگ يا خميني»، «يا مرگ يا خميني»
غرب وحشي با ايدئولوژي کفر، شرک و الحاد همه مظاهر انسانيت را به سخره گرفته بود. با دو جنگ جهاني ميليونها انسان را به کام مرگ کشانده بود تا به يک معادله دوقطبي تقسيم جهان برسد. خداپرستان زير شلاقهاي الحاد و کفر ابليسي مدرنيسم دست و پا ميزدند. امام خميني(ره) تنها کسي بود که در ميانه اين طوفان کفرآلود، پرچم توحيد را به دوش کشيد و به شرق و غرب عالم کفر اعلام جنگ و آمريکا و شوروي را که کفر جهاني را نمايندگي ميکردند، هدف قرار داد. امام در اواخر عمر خود صداي شکستن استخوانهاي مارکسيسم را شنيد و زوال امپراطوري ستم شوروي را پيشبيني کرده بود. او اطمينان داشت به زودي آمريکا هم به اين زوال و فروپاشي دچار خواهد شد. مورخان و سياستمداران جهان که نمودار پيشرفت انقلاب اسلامي را از خرداد 42 تاکنون در صفحات تاريخ معاصر مرور ميکنند، همگي بر اين واقعيت اعتراف دارند، حرکت انقلاب، يک حرکت پيشرونده، توقفناپذير و رو به جلوست، به گونهاي که هر روز بر قدرت خود در درون و بيرون ميافزايد، بهويژه آنهايي که موضوع قدرت را در کانون توجهات راهبردي قرار دادهاند، معتقدند بعد از وفات امام خميني(ره) زوال غرب بهويژه آمريکا و افزايش قدرت انقلاب اسلامي با سرعت بيشتري تصاوير حقيقي خود را نشان ميدهد.
****
سرويسهاي امنيتي آمريکا پيشبيني ميکردند در ارديبهشت و خرداد شاهد يک شورش در ايران بهويژه در تهران خواهند بود. منافقين که مأموريت دارند آمريکاييها را در بلاهت پرت و پلاگويي عليه ملت ايران نگه دارند، در پخت و پز اين پيشبينيها بوده، هستند و خواهند بود. آمريکاييها در برخورد با ملت ايران در هوا، زمين و دريا کم آوردهاند، مجبورند اين روزها بهتدريج منطقه را ترک کنند، اميدوارند تشديد تحريمها ملت ايران را به زانو درآورد، اما استراتژيستهاي جنگ نرم و جنگ اقتصادي به رهبران کاخ سفيد گفتهاند، هرچه فشار را بيشتر کنيد، کمتر نتيجه ميگيريد چون سرعت ملت ايران به سمت خودکفايي را سرعت ميبخشيد. آمريکاييها اين روزها در اين حال و هواي خصومتورزي عليه ملت ايران شاهد شورش بيسابقه در 15 ايالت و اعلام حکومت نظامي پنهان و آشکار در آنها هستند. مردم جهان اين روزها تصاوير جالبي از شهرهاي آمريکا ميبينند، مغازهها به آتش کشيده شده و به غارت رفته، حمله به ادارات و مراکز اقتصادي، حمله به مقرهاي پليس و...
دکور سياسي، اقتصادي و امنيتي ايالات نامتحد آمريکا به هم ريخته. کاخ سفيد نميداند چگونه اين بساط را جمع کند. آنچه به فکر ترامپ رسيده، آن است که به پليس دستور شليک داده و به مردم هم صريح گفته «اگر آرام نگيريد، با سگهاي وحشي به جانتان خواهم افتاد». آمريکا امروز در آستانه يک انقلاب دوم عليه نژادپرستي است. ترامپ امروز در برابر چند لشکر از مردم عاصي بيپناه، گرسنه و مصيبتزده است. عدم توفيق کاخ سفيد در کنترل و مهار کرونا و رسوايي و ناکارآمدي در اين باره، آمريکا را در صدر اخبار مصيبتزدگان در جهان قرار داد. آنها امروز با 40 ميليون بيکار و انبوهي از گرسنگان قرار دارند که نميدانند با آنها چه کنند.
قتل فجيع «جرج فلويد» شهروند سياهپوست 46ساله بهانهاي شد تا کبريتي به انبار باروت نارضايتي مردم زده شود. اعتراضات اوليه در شهر مينياپوليس در مينهسوتا نشان داد تقريبا در همه ايالتها اين استعداد وجود دارد که به بهانه قتل يک سياهپوست، همه به خيابانها بيايند و روزگار کاخ سفيد را سياه کنند. ترامپ فکر ميکرد با زدن جيب قارونهاي عرب و بستن تعرفههاي سنگين به کالاهاي چيني و اروپايي ميتواند يک «پولپاشي» در يک سطح ملي داشته باشد و ناآراميهاي پنهان را کنترل کند، اما کرونا و حماقت پليس در نقض حقوق شهروندي، نيشتري به غده چرکين نارضايتي عمومي زد و امروز جهانيان شاهد شهرهاي سوخته از اعتراضات خشمگين و به هم خوردن دکور حکومت در بيريختترين دموکراسي جهان هستند. ترامپ هيچ راهي جز برقراري حکومت نظامي، دستور شليک به مردم و انداختن سگهاي وحشي به جان مردم ندارد.
آمريکاييها طي 40 سال گذشته تجربه کردهاند هر طرحي براي بدخواهي عليه ملت ايران داشتند، به سر خودشان آمده است. آنها دست خدا را در اين وقايع نميبينند و در يک دالان تاريک و کور دست و پا ميزنند.
مردم آمريکا بهويژه رنگينپوستان ميگويند نفس کشيدن براي ما مشکل شده است. جامعه جهاني بايد يک فکري براي ما بکند. مردم آمريکا زير بار سرکوب سرمايهداري لجامگسيخته فرياد ميزنند؛ آزادي، دموکراسي و حقوق بشر در اين سرزمين يک سراب است. آيا جامعه جهاني نميخواهد به فرياد ما برسد!
فيلسوفان سياسي و استراتژيستهاي جهان و بهويژه مقامات امنيتي غرب معتقدند غرب و بهخصوص آمريکا روي انبارر باروتي نشسته است که مدام از سوي کبريت انقلاب اسلامي تهديد ميشود. آنها زوال، اضمحلال و فروپاشي غرب را حس ميکنند. سرّ اين که سر آشتيناپذيري با انقلاب دارند و آن را تعطيلپذير نميدانند، همين است. ايکاش ديپلماتهاي ما ميفهميدند که در اتاق فکر و چارهجويي غرب براي نجات دموکراسي ليبرال چه ميگذرد. آمريکا آبستن حوادث و تحولات مهمي است. پايه نظم آمريکايي در درون و بيرون اين قاره به هم ريخته است.
از تمدن آمريکايي جز فقر، تبعيض و نقض حقوق بشر و نقض آزاديهاي سياسي چيزي باقي نمانده است. به همين دليل ارتش آمريکا ديگر توان حفظ قدرت در کاخ سفيد را ندارد.
سرمايهداري جهاني دارد از ابزارهاي خود براي مبارزه با رقباي جهاني و بهويژه ايران استفاده ميکند. تحريم و جنگ تعرفهها جاي قدرت نمايي ناوگان جنگيآمريکا را گرفته است. اتاق جنگ آمريکا از پنتاگون و سيا به وزارت خزانهداري آن منتقل شده است.
ايکاش امام زنده بود و اين روزها را ميديد که اين جمله او که؛ «آمريکا هيچ غلطي نميتواند بکند» از چه درجه درستي و اتقان برخوردار شده است. مردم جهان درستي و حقيقت اين جمله را با چشم خود ميبينند.
بازار