اعتماد/ « ويترين سرمايهداري » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته مهدي ذاکريان است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
به باور من اعتراضاتي که اکنون در امريکا عليه دولت بيان ميشود، يک مساله عادي نيست، بلکه واکنش به يک رويه متداول و يک مشکل ريشهدار در فرهنگ و سياست ايالات متحده امريکاست. نابرابري و تبعيض در ايالات متحده هم نسبت به زنان و هم نسبت به سياهان و هم نسبت به اقليتهاي قومي و اقليتهاي ملي که از ساير کشورها ميآمدند و غيراروپايي بودند، وجود داشت و وجود دارد. حکومت امريکا که يک نظام سرمايهداري است و بر اساس فلسفه وجود خود علاقهمند است که ويترين شيک و لوکسي را از خودش در دنيا ارايه کند، سعي کرده از دستاوردهاي جهاني به نفع خودش و براي ترويج و تبليغ خودش بهرهبرداري تبليغاتي کند. پيشرفتهايي همچون نهادينه شدن حقوق بشر، احزاب، انتخابات، رسانهها، آزادي بيان و دموکراسي که دستاورد جهاني بشريت است، امروز به عنوان ويترين تبليغاتي دولت امريکا نمايش دادهميشود. به حاکميت رسيدن دونالد ترامپ، چهره دوم امريکا را در معرض ديد جهانيان قرار داد و آن چه پشت پرده ويترينهاي با وسواس چيده شده امريکا ميگذرد را به مردم جهان نشان داد. من شخصا به عنوان استاد مدعو در ايالات متحده امريکا تدريس کردهام. تجربه من در امريکا نشان ميدهد که واقعيتهاي امريکا با آنچه از سوي بسياري از هموطنان تحصيل کرده خودمان در کشور تبليغ ميشود متفاوت است. به تصور من، حتي جامعه دانشگاهي و علمي ايالات متحده هم چيزي بيشتر از متوسط جهاني ندارد. اما ويترينهاي سرمايهداري، تحصيل در امريکا را به عنوان يک امتياز بينظير علمي تبليغ ميکنند. متاسفانه بسياري از هموطنان خودمان که در امريکا ادامه تحصيل دادهاند و به ايران برگشتند، واقعيتها جامعه امريکا را معوج بازگو کردهاند و به جاي بازگفتن واقعيتهاي امريکا، به تبليغ ويترين اين کشور پرداختند، خيلي از اين افراد از انقلابيهاي باسابقه بودند، برخي در شوراي انقلاب حضور داشتند و گروهي حتي امروز در جناحهاي سياسي دلواپس حضور دارند. اما همين افراد از بيان واقعيتهاي امريکايي که به چشم ديدهاند بيم دارند و به شکلي آن را تعريف ميکنند که به ضرر خودشان تمام نشود. زنان امريکايي تا اوايل قرن بيستم حق راي نداشتند. تا همين 60 سال پيش در امريکا تبعيض عليه سياهپوستان به حدي بود که حق سوار شدن به اتوبوس از در مشترک با سفيدپوستان نداشتند و مجبور بودند از در عقب وارد اتوبوس شوند. امروز هم فقط در رسانهها و افکار عمومي، ويتريني از زيباييهاي امريکا نمايش دادهميشود، اما واقعيت اين است که تبعيض عليه زنان و اقليتهاي نژادي در امريکا همچنان جريان دارد. همين فردي که امروز رييسجمهور امريکاست، جلوي دوربينهاي روشن تلويزيوني، اقرار کرده است که چه ارزشي براي زنان قائل است. فردي با چنين ديدگاهي در جامعه امريکا راي ميآورد و به بالاترين مقام اجرايي ميرسد، چرا که نماينده تفکر امريکايي است.
در ويترين خرد شده نظام امريکا، روزگاري آزادي رسانهها به عنوان نماد پيشرفت اين جامعه نمايش داده ميشد. آزادي رسانهها هم يک دستاورد جهاني است که امريکاييها به عنوان ويترين تبليغاتي خود انتخاب کردهبودند. رياستجمهوري ترامپ نشان داد که اين آزادي رسانهها هم در امريکاي واقعي جايي ندارد. ترامپ بارها و بارها به رسانهها بياحترامي کرده است و آنها را تهديد کرده است. در همين اعتراضات اخير هم بسياري از خبرنگاران و اصحاب رسانهها از سوي پليس مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و جلوي فعاليت آزاد آنها گرفتهشد.
گروهي اعتراض ميکنند که اعتراضات در امريکا چه ربطي به ايرانيان دارد؟ چرا وزارت خارجه ايران در اين مورد بيانيه ميدهد؟ مطابق بند 7ماده دو منشور ملل متحد، کشورها حق دخالت در امور داخلي ديگر کشورها را ندارند، اما در همان منشور، در ماده 55 و به ويژه ماده 56، دولتهاي جهان به پشتيباني از حقوق بشر متعهد شدهاند. بعدها سال 2007 هم کوفي عنان، دبيرکل وقت سازمان ملل متحد، اعلام کرد که اظهارنظر در مورد حقوق بشر، مشمول اصل عدم مداخله در امورداخلي کشورها نميشود و کشورها حق دارند در اين موضوع اظهارنظر کنند. به باور من در هر جاي دنيا و هر کشوري اتفاقي بيفتد که ناقض حقوق بشر باشد، هم از نظر منشور ملل متحد و هم مطابق دکترينهاي مدرن حقوق بشر که از سوي دانشمندان حقوق بينالملل مطرح شده است و هم مطابق با رويه جاري، جمهوري اسلامي ايران اين حق را داشت و دارد که در زمينه نقض حقوق بشر در ديگر کشورها اظهارنظر کند.
تا ديروز که وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران از طرف سخنگو در مورد مسائل جاري امريکا اظهارنظر کرد، من منتقد بودم که چرا وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران موضعگيري در اين مورد نميکند. به گمان من، در اين کار تعلل شد و خيلي ديرهنگام ايران در اين زمينه موضعگيري کرد. محمد جواد ظريف، وزير امورخارجه که خودش استاد حقوق بشر دارد بايد در اين زمينه اظهارنظر ميکرد. اگر وزير خارجه کشورمان در مورد نقض حقوق بشر در امريکا موضعگيري کند، به اين معنا نيست که حقوق بشر به صورت کامل در ايران رعايت ميشود يا موردي از نقض و نقص وجود ندارد. تا جايي که من اطلاع دارم، ظريف شخصا از هواداران ترويج حقوق بشر در ايران است. ظريف رعايت حقوق بشر را يک موضوع امنيت ملي ميداند و بر اولويت آن تاکيد دارد. من شخصا از سه نظر حقوق بشر را اولويت حکومت ميدانم، نخست به لحاظ شرعي، دوم به لحاظ امنيت ملي و سوم استاندارد جهاني ميدانم که بايد همه کشورها رعايت کنند. از مقامهاي دستگاه سياست خارجي، تا شخص وزير و حتي رييسجمهور، در واکنش به سرکوب اعتراضات و نقض حقوق بشر و تبعيض نژادي در امريکا تعلل کردند. کشتار انسانها، برخورد نامناسب با انسانها در هر جا که باشد نامناسب است و بايد محکوم شود. محکوميت نقض حقوق بشر در امريکا، از سوي تهران يک اقدام ضروري بود که با تاخير صورت گرفت. به نظر من، در اين مسير، ايران بايد واکنش به نقض حقوق بشر را در هر کشوري پيگيري کند، از چين و روسيه گرفته تا امريکا و بريتانيا از عربستان سعودي و بحرين گرفته تا اسراييل، رعايت حقوق بشر ترويج و نقض حقوق بشر تقبيح شود. همانگونه که در داخل کشور هم بايد همين استانداردهاي حقوق بشري پيگيري شود و هر جا نقض و نقصي در مورد حقوق بشر رخ داده است، مقامهاي کشور بايد با جديت پيگيري کنند.
بازار