نماد آخرین خبر

فوتبال ایران؛ خلاق در فحش، فقیر در ایده پساکرونایی!

منبع
ايران ورزشي
بروزرسانی
فوتبال ایران؛ خلاق در فحش، فقیر در ایده پساکرونایی!
ايران ورزشي/ متن پيش رو در ايران ورزشي منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست احسان محمدي/ «فقر، احمق مي‌کند» نام کتابي است که در ايران با استقبال مواجه شده است. طرز فکري قديمي مي‌گويد: افراد فقير به اين خاطر فقيرند که تصميمات بدي مي‌گيرند اما سندهيل مولاينيتن استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد و الدار شفير استاد روان‌شناسي دانشگاه تاد، نويسندگان کتاب اين مسأله را رد مي‌کنند. از نظر آنها ماجرا کاملاً برعکس است و در واقع افراد به اين خاطر تصميمات بدي مي‌گيرند که فقير هستند. مجموعه واکنش‌هاي پساکرونايي بسياري از چهره‌هاي تاثيرگذار در فوتبال و ليگ ايران هم نشان از «فقر» مي‌دهد. فقر انديشه، فقر ايده، فقر خلاقيت اما وفور فحش و پرخاش و توهين و تحقير و لجبازي! مدت‌هاست که خبرهاي ضد و نقيض و موافقت‌ها و مخالفت‌ها در مورد شروع يا عدم شروع ليگ همه را خسته کرده است اما فارغ از زمين فوتبال، انگار همه روي برگزاري بازي‌ها بدون تماشاگر توافق کرده‌اند. بدون هيچ ايده جايگزيني. اين در حالي است که هر روز در ليگ‌هاي اروپايي کساني تلاش مي‌کنند تا ايده‌هايي براي جذاب‌تر کردن بازي‌ها ارائه کنند. از پخش صداي هواداران تا قرار دادن پوستر آنها روي سکوها. ايده تازه‌اي هم مطرح‌ شده است که با استفاده از نمايشگرهاي غول‌آسا، واکنش هواداراني که در خانه نشسته‌اند در لحظه به ورزشگاه منتقل شود. يعني آنها به ‌صورت مجازي در ورزشگاه باشند، هم چهره‌شان ديده شود و هم صدايشان به گوش برسد. درست وقتي‌ که در خانه نشسته‌اند و دارند چيپس مي‌خورند و جيغ مي‌کشند. آخرين ايده‌اي که اينجا حتي در سطح يک جمله طرح‌ شده و شما شنيده‌ايد چيست؟ بسياري از ما معتقديم که ايراني‌ها باهوش‌ترين مردم دنيا هستند و براي مثال اسم چند نفر که در ناسا و گوگل کار مي‌کنند را رديف مي‌کنيم که بگوييم اين هم سند! اما چرا از اين‌ همه خلاقيت حتي در حد يک عکس، يک ايده دوخطي، يک پيشنهاد نشاني نيست؟ بهانه‌هاي کليشه‌اي مثل «امکانات نداريم» و «بودجه نيست» را بگذاريد کنار! مثلاً ايده پرينت گرفتن از عکس هوادار و چسباندن آن به صندلي در ورزشگاه - حتي اگر هيچ‌وقت عملي نشود- به کارگروه و اتاق فکر و بودجه و ... نياز دارد؟ «فقر» هميشه به جيب ربط ندارد. قبول کنيم که در اين مهر و موم‌ها در فوتبال هم «خلاقيتي» نداشته‌ايم. البته اگر انصاف داشته باشم بايد بگويم در زمينه خلق لقب و فحش و توهين انصافاً آنقدر رويش داشته‌ايم که حتي مي‌شود به ليگ‌هاي بزرگ دنيا هوادار صادر کرد! اينکه فقر احمق مي‌کند يا نمي‌کند مي‌تواند دستمايه بحث‌هاي طولاني در دانشکده‌هاي اقتصاد شود اما چرا اين‌ همه در زمينه خلق ايده‌هاي تازه در حوزه فوتبال دستمان خالي است؟ از مديرهاي پرمدعا تا هوادارهاي پرشور و ما روزنامه‌نگاران هميشه منتقد. بسياري از ما در ايراد گرفتن فوق‌العاده‌ايم و دکترا داريم اما در پيشنهاد دادن حتي سيکل هم نداريم!