نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

نشنال اینترست: آیا آمریکا پس از ترامپ از خاورمیانه رو بر می گرداند؟

منبع
ديپلماسي ايراني
بروزرسانی
نشنال اینترست: آیا آمریکا پس از ترامپ از خاورمیانه رو بر می گرداند؟
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست ديويد فروم/ تعداد کمي از متحدان آمريکا از پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات رياست جمهوري آمريکا استقبال کردند. اما کشورهاي خليج فارس علاقمند به پيروزي او بودند. با وجود مخالفت همه کشورهاي عربي با طرح ترامپ براي ممنوعيت سفر مسلمانان به آمريکا، رهبران اين کشورها در برابر او رويکردي ديپلماتيک در پيش گرفته اند. رويکرد ترامپ در خاورميانه به اندازه رويکرد اوباما مأيوس کننده بود. سياست او در اين منطقه از جمله سياستش در قبال ايران، داعش و سياستي بي ثبات، متناقض و غير قابل پيش بيني بوده است. رياست جمهوري ترامپ در آستانه پاياني پر آشوب است. شيوع کرونا و بيکاري ميليون هاي آمريکايي، اعتراضات ضد نژادپرستي، جايگاه ترامپ را در نظرسنجي هاي، حتي در ايالت هايي که هميشه حامي جمهوري خواهان بوده اند، تضعيف کرده است. جمهوري خواهان اکنون نگران از دست دادن اکثريت خود در سنا هستند. احتمال روي کار آمدن دموکرات ها در فضايي کاملاً متفاوت از سال 2010-2009 در حل تحقق يافتن است. در اين ميان، تفاوت در دو موضوع محيط زيست و ايران از اهميت ويژه اي براي کشورهاي حاشيه خليج فارس برخوردار است. برخلاف آن چه اکنون شاهديم، در سال هاي 2009 و 2010، آب و هوا از اولويت هاي دمکرات ها به شمار نمي آمد. اکنون 90 درصد از رأي دهندگان دمکرات، آب و هوا را مهمترين موضوع مي دانند. در ده سال آينده، توليد منابع تجديدپذير در آمريکا تقريبا دو برابر خواهد شد و 30 درصد برق در اين کشور از اين منابع تأمين خواهد شد. اما گاز و نفت همچنان از اهميت بالايي براي اين کشور برخوردار خواهند بود و برنامه هاي بايدن در زمينه انرژي نشان مي دهد، تا سال 2050، آمريکا همچنان مصرف کننده نفت و گاز خواهد بود. تغييرات در زمينه منابع انرژي براي قدرت هاي نوظهوري مانند چين و هند بي ترديد زمان بيشتري نياز خواهد داشت. در نتيجه تا سال ها بعد، منابع خليج فارس همچنان براي قدرت هاي بزرگ مهم و جذاب باقي خواهند ماند. اما نتيجه کم اهميت تر شدن نفت و گاز براي اقتصاد آمريکا مي تواند کم اهميت شدن منطقه خليج فارس در سياست خارجي آمريکا باشد. ايران هم براي دولت اوباما و هم براي دولت ترامپ، در صدر اولويت هاي بين المللي قرار داشته است. هر دو رئيس جمهور تلاش کردند در موضوع ايران، کاملاً خلاف رئيس جمهوري قبلي خود حرکت کنند. اما اکنون که آمريکا با بحران کرونا و بحران اقتصادي روبه رو است، ديگر نمي توان چنان تمرکزي روي ايران، به عنوان کشوري متوسط در يکي از مناطق جهان داشت. بودجه دفاعي آمريکا در دوران بدهي ها و کمبودهاي پس از کرونا بايد کاهش يابد و نتيجه اين کاهش دوري گزيني از رويارويي و مقابله، از جمله با ايران، تا جاي ممکن است. به نظر مي رسد به علت ضرورت پرداختن آمريکا به مسائل داخلي و نيز مسأله مهم افزايش قدرت چين، بايدن هم از ايران و به طور کلي منطقه خليج فارس روي بگرداند. با کاهش وابستگي آمريکا به سوخت هاي فسيلي اين امکان وجود دارد که آمريکا در واداشتن ديگر کشورها به تبعيت از خود، از طريق ديپلماسي يا تصويب تعرفه هاي بالاتر براي کشورهاي توليد کننده بيشترين آلودگي، مواضع تندتري اتخاذ کند. حاکمان ايران فقط به اين علت که توجه آمريکا در جاي ديگري است، رفتار خود را اصلاح نخواهند کرد. به احتمال بسيار زياد، دولت بايدن رويکردي ديپلماتيک براي مهار برنامه هسته اي ايران را از سر خواهد گرفت؛ اما اين موضوع که براي ترامپ و اوباما چالشي راهبردي بود، براي بايدن اهميت کمتري خواهد داشت. دوري آمريکا از منطقه فرصت هاي بيشتري را براي ايران، هند و چين فراهم خواهد کرد.