نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

تاریخ مُخَدِّر

منبع
اعتماد
بروزرسانی
تاریخ مُخَدِّر
اعتماد/ متن پيش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست عباس عبدي/ برخي جامعه‌شناسان، اين علم را به جامعه‌شناسي خرد و کلان طبقه‌بندي کرده و برخي ديگر طبقه‌بندي ميانه‌اي هم براي آن قايل هستند. در سطح خرد، رفتار کنشگران تحليل مي‌شود. در سطح مياني، تحولات نهادي مثل خانواده، آموزش و پرورش، رسانه و بنگاه‌هاي اقتصادي و... موضوع اين علم هستند در سطح کلان کليت نظام اجتماعي و تحولات و ثبات آن موضوع تحليل قرار دارد. نتايج هر سه سطح از اين دانش، کاربردهاي خاص خود را دارد. تمرکز به جامعه‌شناس خرد بدون توجه به دو سطح ديگر دردي را درمان نمي‌کند. همچنان که تمرکز بر جامعه‌شناسي کلان بدون وجود داده‌ها و مطالعات کافي در حوزه جامعه‌شناسي خرد و ميانه، ممکن است راهگشا نباشد. اگر بخواهيم دانش تاريخ را نيز طبقه‌بندي کنيم، شايد اين نوع طبقه‌بندي مفيد باشد. منظور از تاريخ خُرد، آگاهي از رفتارها و گفتارهاي فردي کنشگران تاريخي است. اينکه فلان کنشگر سياسي در فلان مقطع به فلان شخص چه گفت يا چه رفتاري انجام داد؟ اين نوع تاريخ‌نگاري از يک سو کم‌اعتبار است، به ويژه اگر در پرتو يک نگرش تاريخي ميانه و به‌ طور مشخص کلان انجام نشود. متاسفانه از سوي ديگر اين نوع تاريخ‌نگاري بسيار جذاب است و در عين حال موجب بي‌ثباتي فکري مي‌شود. درس‌آموزي از تاريخ يک اصل اساسي براي ساختن حال و فردايي بهتر است. ولي کدام تاريخ؟ تاريخ در سطح خُرد گذشته از اينکه ته ندارد و هر روز مي‌توان نقل قولي و سندي له يا عليه فلان و بهمان شخص آورد، به تنهايي کمک چنداني به فهم ما از تاريخ نمي‌کند. ضمن اينکه تمام توجهات را به سوي موضوعاتي جذب مي‌کند که چندان راهگشا نيستند، اگر اختلاف‌انداز نباشند. از آن مهم‌تر اينکه توجهات را از مسائل ضروري حال و آينده منحرف مي‌کند. به قول ضرب‌المثل انگليسي شيطان در جزييات است!! پرداختن به تاريخ خُرد مثل سند جور کردن له يا عليه يک متهم يا شاکي در دادگاه است در حالي که فهم و تحليل اصل اتهام و جرم ارتکابي او براي ما آموزنده است. براي دادگاه رسيدگي کننده به جنايت اخير يعني قتل فجيع رومينا، جزييات اين پرونده مهم است که چگونه بود و چه شد و افراد درگير ماجرا هر کدام چه نقشي دارند و... در حالي که براي ما اين جزييات اهميت اصلي را ندارد. نه اينکه بي‌اهميت است، ولي براي درس‌گيري از اين واقعه مسائل مهم‌تري وجود دارند. از جمله تحليل ما از وضعيت حقوق کودک و خانواده، کيفيت فرهنگ مردم‌سالار، تحولات اجتماعي، نظام آموزشي و... اهميت اصلي را دارند. غرق شدن در جزييات از وسوسه‌هاي شيطان است! و موجب مي‌شود که از عوامل اصلي جامعه و تاريخ در شکل‌گيري پديده‌ها غفلت کنيم. اين نحوه تاريخ‌نگاري خُرد، نقش مُخدِّر داشته و فرد را از واقعيت امروز و آينده خود بي‌اطلاع نگاه مي‌دارد. تاريخ و تحولات تاريخي را به سطح اراده‌هاي فردي و کنش ميان افراد تنزل مي‌دهد. به‌علاوه ابعاد و اعتبار اين کنش‌ها نيز قطعي نيست و هر کسي از ظن خود و بر اساس مصالح و منافع خود آنها را بازخواني مي‌کند. هر روز يکي از خواب بيدار مي‌شود و يک خاطره از فلان شخصي که فوت شده به يادش مي‌آيد و آن را مي‌گويد و همه را متوجه آن خاطره خيالي يا حتي واقعي مي‌کند، که در صورت اثبات يا رد آن خاطره هيچ تاثيري در زندگي امروز و آينده جامعه ما ندارد. ضمن اينکه اين خاطرات به ‌طور کلي غير قابل اثبات و رد هستند. هدف خاطره‌گويان سرگرم کردن جامعه يا برجسته کردن خودشان است. متاسفانه بسياري از افراد نيز در اين دام مي‌افتند و با بحث و گفت‌وگو درباره درستي يا نادرستي اين خاطرات و نقل قول‌هاي بي‌اعتبار، وقت خود و جامعه و مردم را مي‌گيرند. جالب اينکه هر خاطره‌اي که بيان مي‌شود با يک خاطره بدل مواجه مي‌گردد و چون برخي از اين خاطرات بي‌اعتبار يا حداقل کم‌اعتبار و اثبات نشده است و قابل اثبات هم نيست، هر گروهي به طناب نازک خاطرات مطلوب خود آويزان مي‌شود و آن را مي‌پذيرد در نتيجه سطح خُرد تاريخ به جاي آنکه منشأ درس‌آموزي و وحدت شود؛ در درجه اول موجب تخدير تاريخي و اجتماعي مي‌شود و در درجه دوم جامعه را از فکر کردن مفيد نسبت به حال و آينده بازمي‌دارد و در مرحله سوم موجب تشديد اختلافات مي‌شود. تاريخ را بايد در سطح کلان و تا حدي در سطح مياني استفاده کرد؛ سطح خُرد تاريخ را در حاشيه قرار دهيم. جامعه‌اي که قادر نيست پرونده‌هاي روز را مختومه کند، به طريق اولي قادر به مختومه کردن پرونده‌هاي تاريخي خود نيز نيست. تاريخ خُرد بيشتر به درد نمايش‌هاي دادگاهي و بي‌پايان مي‌خورد تا درس‌آموزي.
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره