نورنيوز/ متن پيش رو در نورنيوز منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
اروپا با پيشنهاد قطعنامه تعجبآور ضدايراني در اجلاس اخير شوراي حکام آژانس بينالمللي انرژي اتمي نشان داد که بيش از هميشه در برابر رويکرد يکجانبهگرايانه آمريکا ضعيف و منفعل بوده و بر خلاف شعارهاي بيپشتوانه، آمادگي دارد در قالب ابزاري بياراده در خدمت اهداف جاهطلبانه ترامپ باشد.
تلاش همه جانبه آمريکا براي دور زدن قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت و تداوم بخشيدن به تحريم تسليحاتي ايران موضوعي کاملا غيرحقوقي، فاقد مشروعيت و برداشتن گامي جديد در مسير بياعتبارسازي نهادهاي بينالمللي و منطق گفتگو است.
کاخ سفيد با پيگيري مصرانه اين مسير و وارد کردن فشار به اروپا، چين و روسيه همه مساعي خود را براي دستيابي به دستاوردهاي قابل بهرهبرداري در انتخابات ۲۰۲۰ بکار گرفته است.
اروپا با پيشنهاد قطعنامه تعجبآور ضدايراني در اجلاس اخير شوراي حکام آژانس بينالمللي انرژي اتمي نشان داد که بيش از هميشه در برابر رويکرد يکجانبهگرايانه آمريکا ضعيف و منفعل بوده و بر خلاف شعارهاي بيپشتوانه، آمادگي دارد در قالب ابزاري بياراده در خدمت اهداف جاهطلبانه ترامپ باشد.
قطعنامه 2231 شوراي امنيت به عنوان سند حقوقي، بين المللي و الزامآور پشتوانه برجام، تکليف چگونگي و زمان رفع تحريمهاي تسليحاتي ايران را به طور کامل مشخص نموده و بر اساس آن بايد ۲۷ مهرماه سال ۹۹ اين تحريمها لغو شود.
اخبار منتشر شده از سوي برخي منابع رسانهاي حاکي است که اروپا با فشار ترامپ به دنبال تکرار الگوي اجرا شده در شوراي حکام آژانس بين المللي انرژي اتمي بوده و به بهانه جلوگيري از انجام اقدامات مخرب بزرگتر از سوي ترامپ در نظر دارد قطعنامهاي را براي محدودسازي خريد و فروش تسليحات از سوي ايران را پيشنهاد بدهد.
عدم پايبندي اروپا به قطعنامه ۲۲۳۱ به هر بهانه و با هر توجيهي عملا همراهي با آمريکا در مسير تخريب کامل برجام به حساب ميآيد.
27 مهرماه 1399، بيش از آنکه براي ايران مهم باشد، روزي تاريخي براي کشورهاي مدعي نفوذ و جايگاه در عرصه بينالمللي است و بايد ميان الگوي چندجانبهگرايي و نظام تک قطبي يکجانبهگرا يکي را انتخاب کنند.
چگونگي اجراي قطعنامه 2231 براي مجموعه کشورهاي عضو برجام از جمله چين و روسيه نيز بسيار مهم و تعيين کننده است.
ايالات متحده طبق سند راهبردي امنيت ملي خود، تمرکز منافع خاورميانهاي خود را در رقابت با روسيه و چين قرار داده و مهار ايران به عنوان کشوري که با اين دو کشور در حال انجام مانورهاي سياسي و امنيتي در مقابل آمريکا است، در امتداد آن قرار گرفته است.
به بيان دقيقتر؛ جنگ ترکيبي عليه ايران با هدف مهار قدرت و نفوذ جمهوري اسلامي در لايههاي مختلف نظام بينالملل که منافع منطقهاي و جهاني آمريکا را به چالش کشيده، بخشي از سياست مقابله جهاني آمريکا با چين و روسيه در غرب و جنوب غرب آسيا ارزيابي ميشود.
طي سالهاي اخير روسيه 13 بار و چين 8 بار قطعنامههاي شوراي امنيت عليه سوريه را وتو کردهاند. بر همين اساس، به ميزاني که مسکو و پکن براي نفوذ بيشتر در منطقه نيازمند همراهي با ايران هستند، آمريکا تلاش ميکند با فشار بر ايران مانع از تقويت رقباي جهانياش در خاورميانه شود.
با اين همه؛ اقدامات يکطرفه چند سال اخير آمريکا در شوراي امنيت نشانگر آن است که اين فعاليتها به ويژه در دوره «نيکي هيلي» سفير ترامپ در سازمان ملل، هيچگونه موفقيتي نداشته و لذا آمريکا بر اساس تجربه ميداند که تحريم تسليحاتي ايران به راحتي قابل تمديد نيست.
از سويي؛ با توجه به حضور و نفوذ منطقهاي ايران، تلاش آمريکا همراه با متحدين اروپايي و منطقهايش اين است که جمهوري اسلامي ايران را دچار يک روند فرسايشي کنند به گونهاي که به جاي برنامهريزي بهتر و رفتار کنشگرانه، دنبال چارهانديشي براي رفع موانع و حفظ وضع موجود باشد.
به عبارت بهتر؛ به طور کلي سياست آمريکا عدم رويارويي نظامي همراه با صبوري استراتژيک به علاوه تحريمهاي بيشتر است و تلاش ميکند بدون شليک گلوله، هزينههاي يک جنگ فرسايشي را بر جمهوري اسلامي تحميل کند.
در همين راستا اروپاييها در حالي به پيروي از آمريکا وارد فاز جدي تقابل با ايران شدهاند که راهبرد آمريکا در اين دوره، جداسازي اروپا، روسيه و چين از ايران با اهرمهايي چون «اف اي تي اف»، «آژانس بينالمللي انرژي اتمي» و «تداوم تحريم تسليحاتي ايران» است تا دستاوردهاي راهبرد «مقاومت فعال» براي ايران بيمصرف باقي بماند.
در واقع چون ايران ظرفيتهاي لازم را در بخشهاي مختلف سياسي، اقتصادي و نظامي ايجاد کرده و قدرت بازدارندگي خود را ارتقاء داده، آمريکا و متحدينش با سياسي کردن پروندههاي فيمابين، تلاش ميکنند اجازه استفاده از ظرفيتهاي حقوقي و ديپلماتيک را از ايران گرفته و آن را به ديپلماسي توئيتري تقليل دهند.
آمريکا با علم به اينکه در تقابل حقوقي و البته در کارزار نظامي توان مقابله با ايران را ندارد، با اتخاذ راهبردهاي ترکيبي و سياسي کردن اقدامات خود سعي کرده اهدافش را در تقابل با ايران به پيش ببرد، چه، بديهي است ادامه مقابله آمريکا با ايران در آژانس و شوراي امنيت سازمان ملل ميتواند بحث را از يک دعواي ايراني ـ آمريکايي به يک موضوع بينالمللي تبديل نموده و به اجماع عليه ايران منجر سازد.
در اين شرايط، گرچه اروپا از برجام خارج نشده اما حداقل موضع آمريکا را پذيرفته و با تدوين قطعنامه ضدايراني در شوراي حکام آژانس و همراهي در تدوين قطعنامهاي جديد در شوراي امنيت گام موثري براي تحقق اهداف آمريکا عليه ايران برداشته است.
گام نهادن اروپا در اين مسير عملا به معني اين است که هر 4 عضو غربي امضاء کننده برجام که سه کشور آن از اعضاي دائم شوراي امنيت هستند از برجام خارج شده و ديگر سندي به نام برجام وجود نخواهد داشت.
بازار