نماد آخرین خبر

گفت و گوی کیهان با سعید قاسمی؛ روایتی از گروه های جهادی در غیزانیه

منبع
کيهان
بروزرسانی
 گفت و گوی کیهان با سعید قاسمی؛ روایتی از گروه های جهادی در غیزانیه
کيهان/متن پيش رو در کيهان منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست منطقه «غيزانيه» که اخيراً به علت انتشار خبر کم‌آبي شهرت پيدا کرده، در اين روزهاي گرم خوزستان شاهد حضور گروه‌هاي جهادي است که براي کمک به هموطنانشان راهي اين ديار شده‌اند. نام يک گروه دست سليماني است همان دستي که به پاس خدمات خالصانه‌اش به خلق جاودانه شد و نام گروه ديگر نام سرداري که هنوز چشم‌ها در انتظار بازگشت و رويت اوست. پرچمداران دو گروه جهادي به قلب ماجرا رفته‌اند تا علت و عوامل رنج مردم «غيزانيه» را جست‌وجو کنند و با هرچه در توان دارند براي کاستن از اين‌بار تلاش کنند. آنان که روزي در صحنه دفاع مقدس يا دفاع از حرم و حريم کشور به جهاد و از خودگذشتگي تبلوري عيني داده‌اند. اين روزها دورترين نقطه غيزانيه را براي خدمت‌رساني انتخاب کرده‌اند جايي که به تعبير فرمانده‌شان سردار سعيد قاسمي ‌آخر دنياست.
مسافت نسبتاً طولاني را طي کرديم تا پاي صحبت‌هاي سردار قاسمي‌اين خدمتگزار صادق و صريح‌اللحن و البته شيرين‌بيان و مسئول قرارگاه جهادي فني مهندسي «حاج احمد متوسليان» بنشينيم تا از غيزانيه و هر آنچه در آن مي‌گذرد روايت کند. گفت‌و‌گوي کيهان با اين مرد همواره جهادگر در ادامه مي‌آيد.
چرا دورترين نقطه غيزانيه را براي خدمت‌رساني انتخاب کرديد؟ قرارگاه‌هاي جهادي و بسيجي به فرموده رهبر معظم انقلاب با اين هدف شکل گرفتند تا هرجا حادثه‌اي رخ بدهد مثل حوادث طبيعي از جمله سيل و زلزله در کنار مردم قرار بگيرند و قطعه گمشده پازل خدمات‌رساني را تکميل کنند. دو گروه جهادي يکي «دست سليماني» که يک گروه جهادي تازه‌تاسيس و متشکل از نيروهايي است که به همراه سردار شهيد قاسم سليماني در سوريه جهاد کرده‌اند و گروه جهادي جاويدالاثر «حاج احمد متوسليان» که تقريباً دو سال و نيم است در زلزله کرمانشاه و سيل لرستان و خوزستان فعاليت داشتند بعد از خبر‌دار شدن از قضيه غيزانيه تصميم گرفتند در اين منطقه مشغول به فعاليت شوند. غيزانيه در ميانه مسير اهواز - اميديه به فاصله ۵۰ کيلومتري اهواز قرار گرفته است که شامل دو دهستان غيزانيه بزرگ، غيزانيه کوچک و «مشرحات» هست يعني اين مجموعه به لحاظ جمعيت و وسعت در واقع بزرگ‌ترين بخش در کشور محسوب مي‌شود که قريب به ۸۵ روستا و ۳۰ هزار نفر جمعيت دارد. از لحاظ منطقه‌اي درميان صدها حلقه چاه نفت که بخشي از آنها فعال و بخش ديگر غيرفعال شده‌اند قرار گرفته است و به لحاظ منابع آبي نيز در ميان دو رودخانه کارون و مارون يا همان جراحي واقع شده است، اما با وجود اين حجم از آب در اين دو رودخانه مردم فرياد العطش سر داده‌اند. شرکت‌هاي پتروشيمي، نفت و گاز و گاز مايع از جمله کارون و مارون که غول‌هاي توليد‌کننده نفتي هستند و سرشار از منابع مالي و امکانات هستند از قديم کمک‌هايي را به اين روستاها که در همسايگي آنها هستند برعهده داشته‌اند. مصارف آب در بخش غيزانيه دو بخش دارد يکي آب شرب که مردم دبه‌اي آب را مي‌خرند؛ اما مهم‌تر از آب شرب، آب مورد نياز احشام است؛ چون بخش عمده‌اي از مردم منطقه از طريق دامداري و نگهداري احشام و کشاورزي ارتزاق مي‌کنند و تعداد اندکي هم از طريق پيمانکاران در دستگاه نفت مشغولند، جاده‌ها هم که آسفالت شده به واسطه شرکت‌هاي نفتي است وگرنه وضعيت به قوت قبل باقي مي‌ماند، با گسترش روستاها و افزايش جمعيت فعاليت‌ها روي محور دامپروري و کشاورزي قرار گرفته و طبيعتاًً در يک مقطعي به حاشيه‌نشيني هم کشيده شده است. بوميان اما به هر حال وقتي مي‌بينند سيستم رسمي ‌براي آب شست‌و‌شو و آب دام فکري دلسوزانه نمي‌کند عصبي مي‌شوند. چون کشاورزي که اساساًً به‌صورت ديم صورت مي‌گيرد و چهارتا نخلي هم که دارند نيز از طرق مختلف خودشان آب مورد نيازش را تامين مي‌کنند. ذيل مديريت ناکارآمد آبفاي روستايي، مردم خيلي پيش‌تر خودشان آب مورد نيازشان را تهيه مي‌کردند، هرچهار تا پنج خانه يک مخزن دارند آب را آنجا ذخيره مي‌کنند براي استفاده يک هفته اي، با افزايش قيمت‌ها هم که علي‌رغم گفته مسئولين ملايمتي در شيبش ديده نمي‌شود؛ به يک‌باره قيمت هر ‌تانکر آب از 200 هزار تومان به 300، بعد 500 هزار تومان مي‌رسد و مردم ديگر توان خريد آب غيرشرب را ندارند. از سال‌هاي گذشته مسئولان مدام به اينها وعده و وعيد مي‌دهند. همين استاندار که چند سال پيش آمده و گفته مشکل غيزانيه را حل مي‌کنيم چقدر از وعده وعيدهاي ايشان گذشته است؟ و البته که هيچ اتفاق درخوري واقع نشده است.
چند نکته مهم در اين ماجرا وجود دارد اول اينکه اساس کار روستا کشاورزي و دام هست و آب حياتي که اگر قرار است با قيمت گزاف به دست مردم برسد يعني نابود شدن مردم.
برنامه گروه‌هاي جهادي در غيزانيه گروه‌هاي جهادي که به خدمت مردم آمده‌اند چند وظيفه اصلي برعهده‌دارند اول اينکه با مساعدت هر نهادي بتوانيم‌تانکرهاي بزرگ بالاي 10 هزار ليتري را سازماندهي بکنيم. از مراکز مختلف از جمله شرکت نفت، منابع طبيعي، صنايع فولاد، ستاد اجرايي فرمان حضرت امام(ره)، امور عشاير، سپاه استان، سپاه تهران، برادران ارتش و... سرجمع ماشين‌هايي که داده‌اند با حدود 90‌ تانکر از مناطق مختلف مثل نزهه، مشراگه، صفيره و... که با تقسيم‌بندي و مديريت صورت پذيرفته، با هماهنگي و تماس دهياران کار انجام مي‌شود.
در اين مرحله چقدر دوام بياوريم و اين‌تانکرها را داشته باشيم پيش‌بيني ما حداقل تا 45 روز آينده است ولي اين امر مقطعي است مردم منتظر وعده و وعيدهاي قبلي نمي‌مانند و بايد آب درون شبکه بيايد.
کم‌کاري پيمانکاران به قيمت فشار به مردم
درباره بحث فني سيستم آبرساني بايد گفت پيمانکاران عناصر خاصي هستند و کسي هم نيست که گردن اينها را بگيرد؛ براي نمونه پيمانکاري که اين لوله فلزي را کشيده بايد حداقل 40 سال کار مي‌کرد ولي هنوز 10 سال نشده دچار پوسيدگي و خوردگي شده؟ ناظر فني هم از خودشان است که کارشان را تاييد مي‌کند و متأسفانه ما سيستم فني حقوقي نداريم که بيايد و مچشان را بگيرد که ده سال پيش ما لوله پلي اتيلن داشتيم چرا فلزي کار گذاشتي که الان پوسيده و از صفيره تا نزهه را بايد مجدد لوله‌کشي کنيم و قرارگاه خاتم و بنياد مستضعفين و شرکت نفت بياييد پاي کار!
طبق اسناد، اظهارات استاندار درست نيست استاندار مي‌گويد زيرساخت‌ها وجود ندارند اين يک حرف غيراصولي است در حالي که نقشه‌ها و زيرساخت‌ها طبق اسناد موجود است و اگر نياز باشد در دادگاهي عادله رو مي‌کنيم.
قدرت پمپاژ از «جراحي» و «مشراگه» در شرايط موجود که ما خودمان تست کرده‌ايم و يکي از حوضچه‌ها را پر کرديم و پمپاژ را انجام داديم تا آخرين روستا يعني «شمه» آب رسيد؛ اين يعني شبکه زيرساخت، البته به غير از نصب کنتور که آن هم يک مشکل است که بايد بعد از آبرساني مرتفع شود. چون چندين نوبت براي اين داستان پول گرفته‌اند شريان‌هاي اصلي لوله دارند اما اينکه پوسيده‌اند براي آن جواب ندارند و دوباره داستان سر خط، تکرار مي‌شود.
راه‌اندازي آژانس آبرساني توسط نيروهاي جهادي
وظيفه اصلي بچه‌هاي جهادي به چهار دسته اصلي تقسيم مي‌شود؛ آژانس آبرساني را راه‌اندازي کرديم که دهيار به ايستگاه ما در نزهه زنگ مي‌زند و درخواست آب مي‌کند و ما کار آبفا را انجام مي‌دهيم.24 ساعت آبرساني توسط ‌تانکرها با بچه‌هاي جهادي است. اما هر سازماني نهايتا دو ماه مي‌تواند ‌تانکرهايش را در اختياز ما قرار بدهد ولي بالاخره به آنها نياز پيدا مي‌کند.
حضور خانوادگي جهادگران براي کمک‌رساني به مردم غيزانيه حضور نيروهاي جهادي در دورافتاده‌ترين روستاها که 60 کيلومتر تا غيزانيه فاصله دارد و 95 کيلومتر تا اهواز بلکه جايي در ته دنيا؛خيلي سخت است، يکي دو ماه پيش که هوا بهتر بود تعدادي از نيروهاي جهادي را با خانواده در منطقه مستقر کرديم. تعدادي از خانم‌ها براي گروه جهادي غذا مي‌پختند و در حسينيه روستاي مسلميه مستقر بودند. حسينيه‌اي داشتند که فقط خاک و گل بود که در و ديوارش را تميز و موکتش کردند. مردم از حضور اينها روحيه مي‌گيرند و خوشحالند. تعداد ديگري از بچه‌هاي گروه در بخش فرهنگي فعاليت مي‌کنند چون از وقتي که کرونا آمد و مدارس تعطيل شد بچه‌ها رها شده بودند الان بچه‌هاي گروه جهادي «دست سليماني» درس و مشق و بازي با اينها را انجام مي‌دهند و فضاي شادي را برايشان ايجاد مي‌کنند. وظيفه ديگر، پيگيري حقوقي قضايي مسائل و مشکلات محلي است که مردم محلي، آن‌گونه که بايد قدرت چانه‌زني و توان پيگيري مطالبات خود را از مراجع بالادستي را ندارند. حضرت آقا در ديدار با دانشجويان فرمودند که پرچم عدالت خواهي و مطالبه‌گري در دست شماست. بچه‌هاي ما مستندات تخلفات مالي و فني که در اين پروژه اتفاق افتاده را احصا مي‌کنند تا مسئولان مربوطه را با ذکر اسناد وارد پرونده کنند. از نظر فني ما صاحب‌ نظر و راي هستيم، از اين رو به دو مدل اجرا رسيديم؛ اول اينکه آب را در مخازن مرکزي دپو کنيم و از آنجا دهيار محل با پمپ در شريان شبکه‌اي روستا تزريق کند هر چند مديريتش مقداري دشوار است ولي يک راه‌حل است. ديگر اينکه يک مخزن 120 هزار ليتري مرکزي به‌عنوان پايلوت در نظر بگيريم و هر هفته شارژ بشود و بعد به روستاها پمپاژ آب صورت بگيرد. چون پر کردن تک‌تک مخازن خانگي خيلي سخت‌تر و زمان برتر است.
جنس مخازن هم بتني و پلي اتيلني است. مخازن زميني که بتني است در روستاهاي «شمه» و «ابويورو» در حال اتمام است و در روستاي «سودان» يک مخزن پلي اتيلني 120 هزار ليتري در حال نصب است.
اثرات فرهنگي حضور جهادگران در منطقه جنبه‌ويژه کار بچه‌هاي جهادي فعاليت فرهنگي است هر چند حضور جهادگران به تنهايي اثرات فرهنگي خاص خود را دارد ولي مشارکت در برگزاري نماز جماعت، ورزش و درس و بازي و... با جوانان و نوجوانان روستا بخش کوچکي از فعاليت بچه‌هاست. کارگروه خواهران هم در سطح منطقه فعاليت داشتند که تعدادي از خانواده‌هاي نيروهاي جهادي بودند. اولين مزيت براي خود خانم‌هايي بود که از پايتخت آمده بودند و با مقوله‌هايي مثل قطعي برق و آب و... خيلي آشنا نبودند و به نوعي درس خودسازي بود. زنان بومي‌نيز از حضور خواهران جهادي بسيار راضي بودند. در بخش غيزانيه فاصله برخي روستاها بسيار زياد است آيا اين فاصله‌ها از گذشته بوده يا به فراخور ايجاد تاسيسات نفتي شکل گرفته است؟ البته همين بعد مسافت مسئله آبرساني را دشوار مي‌کند علت اين پراکندگي روستاها منابع آبي نيز بوده که سال‌هاي بسيار گذشته در منطقه وجود داشت. اهالي تا ارديبهشت‌ماه اراضي را مي‌کاشتند و از آب‌هاي موجود استفاده مي‌کردند و وقتي هوا رو به گرم شدن مي‌رفت به شهرهاي ديگر مثل شادگان کوچ مي‌کردند. فقط دو روستاي مسلميه و روستاهاي مجاورش در ميان ده‌ها حلقه چاه محاصره شده‌اند.
ما بايد براي مردم راه‌حل پيدا کنيم و از دو شريان حياتي آب در اطرافشان به آنها آب برسانيم. تفکري که در ميان ليبرال‌ها وجود دارد توسعه به هر قيمتي است و لوله شدن مردم زير چرخ توسعه. براي نمونه اظهارنظري است که گفته شد مردم آبادان اگر توان آبياري و نگهداري نخل‌ها و عمران آبادي‌هايشان را ندارند به افراد متمکن واگذار کنند و مردم آن نواحي خدمتکار اربابان ثروتمندشان شوند، اين عمق فاجعه است.
عملکرد گروه‌هاي جهادي را در سطح منطقه چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
در سر پل ذهاب که بيش از 57 روستا از 30 تا 100 درصد تخريب شده بود 110 خانه ساختيم که وقتي رهبري از من پرسيدند چه کرديد؟ گفتم هيچي. رهبري فرمودند که ما مي‌دانيم کار کرده‌ايد گفتم: 110 خانه يعني هيچ ما کاري نکرديم، که حضرت آقا گفتند: همين که نيروهاي جهادي در منطقه حضور دارند ديگران جرات نمي‌کنند کم‌کاري کنند که واقعاًً هم همين شد.
به اندازه نفس‌مان کنار مردم خواهيم ماند
(در بازسازي مناطق زلزله زده) با افزايش قيمت مصالح پيمانکاران مردم را رها کردند و رفتند ولي گروه‌هاي جهادي کنار مردم ماندند. چهار ماه مردم را در بدترين شرايط گذاشتند البته مقصر هم نبودند وضع پيش آمده با پيش‌بيني‌هاي آنها همخواني نداشت به همين خاطر چهارماه صبر کردند تا قيمت قراردادهايشان تعديل شود تا دوباره مشغول به کارشوند. ما به اندازه نفسمان کنار مردم خواهيم ماند. عامل گرمي ‌ارتباط ما با مردم منطقه مراوده‌ها و دوستي‌هاست. وقتي بچه بالاشهر تهران از کامرانيه و پاسداران يعني از دل ناز و نعمت به غيزانيه مي‌آيد و در اين گرماي طاقت‌فرسا خدمت مي‌کند؛ تبادل فرهنگ‌ها خودش منشأ خير و الفت قلوب نيروهاي جهادي با مردم منطقه مي‌شود و پرچم ولايت و رهبري را بالا مي‌بريم.
آيا وضعيتي که ما در روستاها با آن مواجهيم به‌دليل حذف جهادسازندگي نبوده است؟ حذف جهادسازندگي يک خطاي بزرگ بود هرچند به بهانه اعتبار و بودجه‌اين اقدام صورت گرفت که همين برنامه را هم براي سپاه و ارتش داشتند که رهبري جلويشان ايستاد. اما جهاد خدمات بسيار ارزنده‌اي داشت که حذف آن درست نبود.
شما يک فيلم از بچه‌هاي غيزانيه بگيريد، روي شريان اصلي گاز زندگي مي‌کنند دقيقاًً چهار لوله اصلي گاز از کنار روستاهايشان مي‌گذرد ولي‌ تانکر آبرسان که مي‌آيد بچه‌ها با بشکه دنبال آن مي‌دوند.آيا اين خنده‌دار نيست؟ آهاي مسئولان اين براي ما ننگ است.
مشکل غيزانيه فقط کم‌آبي نيست مردم غيزانيه از جهات ديگري هم تحت‌فشارند يکي بوي مشمئز‌کننده گازهاي خام و مشعل‌هاي نفتي که بسيار آزار‌دهنده و آلوده‌اند و مورد ديگر محل دفن زباله‌هاي اهواز در نزديکي اين روستاه‌ها که اين هم منبع ديگر آلودگي است. با آتش زدن روزانه زباله‌ها توسط مأموران، دود غليظ و مه‌وار منطقه‌اي را دربر مي‌گيرد که خودرو‌هاي عبوري در جاده اصلي براي در امان ماندن از اين بوي بسيار بد و مشمئز‌کننده به سرعت محل را‌ ترک مي‌کنند، اما در کنار اين زباله‌سوزي‌هاي غيزانيه مردم برخي از روستاه‌ها تنفس عادي را به سختي و با زجر انجام مي‌دهند.
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره