آرمان ملي/ متن پيش رو در آرمان ملي منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
سيدمصطفي هاشميطبا/ آقاي عارف شخصيت دانشگاهي و در عرصه سياسي چندان تاثيرگذار نيست که بگوييم با کنارهگيري او از شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان چه اتفاق مهمي در اين جريان خواهد افتاد. طبيعتا نيز آقاي عارف در مورد اجماع يا سياستگذاري در ميان اصلاحطلبان کار خاصي نميتواند انجام دهد. هر چند انتخاب او توسط خود دوستان اصلاحطلب بوده اما کنارهگيري آقاي عارف امري طبيعي است، چراکه افراد پس از مدتي که در کاري حضور دارند متوجه ميشوند که پيشرفت لازم را نداشتهاند؛ يا اينکه شرايط به نحوي پيش ميرود که اين افراد ترجيح ميدهند که نباشند. اين امر در همه جريانات سياسي دنيا نيز وجود دارد. بنابراين نبايد قضيه استعفاي آقاي عارف از شوراي سياستگذاري را امري غيرطبيعي قلمداد کرد. هر کسي روحيه، اخلاق و منشي دارد؛ منتها خود آدم بهتر ميتواند تشخيص دهد که در چه جايگاهي بهتر ميتواند حضور داشته باشد. اينکه فردي خصلت رهبري سياسي نداشته عيب نيست. آقاي دکتر عارف نيز بيشتر از يک چهره مدير سياسي يک فرهيخته دانشگاهي است. در اين ارتباط مثالهاي ديگري هم ميتوان زد مثلا، آقاي دکتر حدادعادل يک شخصيت علمي، ادبي و دانشگاهي است که در ورودش به صحنه سياست خيلي موفق نبود. هر چند برخي نيز برعکس عمل ميکنند و با اينکه کارايي ديگري داشته و اساسا شخصيت دانشگاهي ندارند وارد دانشگاه ميشوند که در آنجا نيز عملکرد موفقي از خود بروز نميدهند.
از اين جهت آقاي عارف در بخش دانشگاهي که کار اصلي اوست موفقيت بيشتري از حضور در عرصه سياست کسب مينمايد. از طرفي برخي بيان ميکنند که استعفاي آقاي عارف براي آمادگي جهت حضور در انتخابات رياستجمهوري 1400 است که اولا بايد از خود ايشان اين موضوع را سوال کرد و در ثاني بهنظر ميرسد اين هم ميتواند اشتباه ديگري باشد. هرچند که اگر هم وي کانديداي 1400 شود و اصلاحطلبان از او حمايت کند مردم به او راي لازم را نخواهد داد. هر چند اگر بر فرض انتخاب هم شود مشخص نيست که بتواند موفقيتي کسب کند. کاراکتر شخصيتي هر کسي راه آن شخص را تعيين ميکند. خوب است که اشخاص کاراکتر خود را بشناسند، با کارکردهاي مفيد و موثر خود آشنا باشند و در همان راه قدم بردارد. براي حضور موثر در جامعه، انتخابات و موفقيت در آن بايد ابتدا خود را درست عرضه و معرفي کنند. بگويند چه هستند، چه ميخواهند و اگر حضور داشته باشند چه کارهايي ميتوانند براي کشور انجام دهند. اصلاحطلبان، اصولگرايان، ليبرالها و جبهه پايداري هيچکدام به طور واضح و صريح نميگويند که ميخواهند براي کشور و جامعه چهکار کنند. اما ديده ميشود خود را در قالب کلمات و الفاظ که آنها هم بايد ترجمه و تفسير شوند، معرفي ميکنند. اين رويکرد فايدهاي براي کشور ندارد و اگر روشن، راهحلها را به مردم بگويند، بيشتر مورد پذيرش قرار خواهند گرفت.
بازار