فرهيختگان/ متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مرتضي عبدالحسيني/ شاخص کل بورس تهران در شرايطي بازدهي 14درصدي را تنها در يک هفته اخير ثبت کرده که بهنظر ميرسد همچنان ورود پولهاي قدرتمند حقيقي و رشد انتظارات تورمي در تمامي بازارها علت اصلي چنين بازدهي باشد. بورس تهران- که دوسالي است وارد برهه متفاوتي از روند تاريخي خود شده- همچنان درحال خلق رکوردهاي عجيب و نکتههاي غريبي است که بههيچوجه منطقي نبوده و بهنظر ميرسد اين موارد تبديل به مسائلي عادي براي سياستگذاران و عموم سهاداران شده است. درحالحاضر ديگر کار از تحليل چگونگي ورود آحاد جامعه به بورس، نحوه جذب نقدينگي به بازار سهام و احتمال بروز ريسکهاي اقتصادي طي اين مسيرها گذشته، چراکه ديگر بازار حداقل 10ميليون فعال اقتصادي را همراه سرمايههايشان بهسمت خود کشانده است. در چنين شرايطي با اينکه دولت با سرعت بسيار کمي درحال استفاده از نقدينگي عظيم موجود در بازار سهام است و استفاده حقيقي از بازار سهام آنطور که درخور است، صورت نميگيرد، اما همه اينها دليلي نخواهد شد که بتوان از اتفاقات عجيبي که نه به نفع آينده سهامداران و نه حتي بازار سرمايه است، گذشت. بخشي از فعالان اقتصادي و با اطلاع بهدليل ذينفع بودن در رشدهاي بيقاعده بازار، دولت بهدليل استفاده از بورس جهت جلوگيري از ضربات بيشتر تورم و نقدينگي و بسياري از سهامداران تازهوارد از روي ناواردي چشم خود را روي بخشي از آنچه نبايد اتفاق بيفتد، بستهاند. «فرهيختگان» در اين گزارش با بررسي بازار سهام به 6 مورد جالب توجه از هزاران مورد عجيب بازار سهام اشاره کرده است. بازدهي 157درصدي بورس ايران در سال 2020 و رشد باورنکردني در ارزش بازاري سهامهايي چون فولاد و ايرانخودرو از مواردي است که اين روزها ملموستر شده است. مثلا مقايسه بورس تهران و جهان يا مثلا همترازي ارزش بازاري «ايرانخودرو» با شرکت بزرگ «رنو» و پيشي گرفتن «فولاد» از کمپاني بزرگ POSCO همه مواردي است که بايد حول آن مفصل نوشت، گفت و هشدار داد. درکنار اينها همچنين به موارد عجيبي از سه سهم کدما، هايوب و فوکا نيز پرداخته شده است. لازم بهذکر است که يافتن مواردي از اين دست در اين روزهاي بازار بههيچوجه کار سختي نبوده اما کنترل ادامه روند شکلگيري چنين مواردي قطعا مشکل خواهد بود.
بورس ايران پرسودترين بورس جهان!
درست زماني که بخش حقيقي اقتصاد ايران روزبهروز درحال کوچکتر شدن است و وضعيت شرکتهاي بورسي نيز از آن جدا نبوده و نيست؛ بورس تهران مسير برعکسي را در پيش گرفته است. گزارش فدراسيون جهاني بورسها با تاکيد اين نکته، نشان ميدهد بورس تهران با 66 درصد بازدهي در ژوئن 2020 پربازدهترين بورس دنيا در اين ماه بوده است. اين در شرايطي است که بورس سريلانکا با بازدهي 7 درصدي در رتبه دوم و پس از آن نيز بورس شانگهاي، بورس ترکيه، بوسني و نزدک آمريکا به ترتيب با 6.7، 6.3، 6.2 و 5.9 در رتبههاي بعدي قرار دارند. از طرفي اختلاف عميق در بازدهي بورس تهران با ديگر بورسهاي دنيا تنها در بازده ماهانه خلاصه نميشود، بلکه بازار سهام کشور با ثبت بازده 157 درصدي از ابتداي سال 2020 ميلادي تنها بورس ونزوئلا را با 249 درصد بالايسر خود ميبيند و از طرف ديگر بورس ATX اتريش را با بازدهي 28 درصد پشتسر خود دارد. جالب است که بهجز بورس ونزوئلا، بازار سهام ايران، نزدک آمريکا، بورس ترکيه و شانگهاي، بازدهي باقي بورسهاي دنيا از ابتداي 2020 تا به حال منفي بوده است. علاوهبر اينها مقدار بازده بورس تهران با بازده بازارهاي سهام منطقه و همينطور رقباي سنتي ايران، يعني بورسهاي استانبول، عربستان و دبي فاصله آشکاري گرفته است بهطوري که در سال گذشته ميانگين بازده بورس استانبول 25درصد، بازده بورس دبي 9درصد و بازده بورس عربستان تنها 7درصد بوده است. بنابراين واضح است که بازده بازار سهام ايران چند ده برابر بيش از ميانگين رشد بازارهاي سهام در سراسر دنيا بوده که به هيچ وجه با آمار و ارقام حقيقي اقتصاد ايران همخواني ندارد؛ چراکه بورس هر کشور آينه تمامنماي وضعيت بخش مولد و يا ميزان اطمينان به رشد اين بخش در آينده است که از شرايط بازار ايران هيچکدام از اين دو موضوع قابل درک نخواهد بود.
سهام ايرانخودرو همتراز رنو توليدش 9.5 برابر کمتر!
در آخرين روز معاملاتي هفته دوم تيرماه، درحالي شرکت ايران خودرو با نماد «خودرو» در قيمت 437 توماني در صف خريد 660 ميليوني قرار داشت که حجم معاملات آن حدود 43ميليون و ارزش معاملات نيز در حدود 18 ميليارد تومان را نشان ميداد. اين شرکت که درحالحاضر و بعد از افزايش سرمايههاي خود طي سالهاي گذشته تعداد برگ سهمهاي بازاري خود را به 301 ميليارد رسانده، رکوردي عجيبوغريب به نام خود ثبت کرده است. «خودرو» که 25 اسفند 98 براي برگزاري مجمع سالانه و افزايش سرمايه در قيمت 1139 تومان بسته شده بود، 27 ارديبهشت 99 با قيمت 58 تومان بازگشايي و در همان روز رشد صددرصدي قيمت را تجربه کرد. پس از آن نيز تا آخرين روز معاملاتي، اين شرکت تنها سهروز کاري را بدون صف خريد بودن بهپايان رسانده است. اما رکورد عجيب اين شرکت حجم بالاي معاملات يا تعداد روزهاي صف خريد آن نبوده، بلکه ارزش بازاري شرکت است که اين روزها به 131 هزار ميليارد تومان يا با احتساب دلار 19هزار توماني، به حدود 7 ميليارد دلار رسيده است. اين مقدار از ارزش بازاري کمپاني بزرگ رنو که حدود 6.5 ميليارد دلار است، بيشتر بوده و به نصف ارزش بازاري شرکت پورش رسيده که حدود 14 ميليارد دلار است.
علامت سوال دربرابر چنين ارزش بازاري بالايي براي شرکت ايران خودرو بههيچوجه با عطش تقاضايي که براي خريد محصولات يا خريد سهام از سوي سرمايهگذران بازار خودرو و بازار سهام وجود دارد، توجيه نميشود، بلکه آنچه بايد توضيحدهنده حبابي نبودن آن باشد ميزان توليدات ماهانه و سالانه شرکت، بازدهي و سود انباشته آن است، چراکه ارزش بازاري (Market Capitalization) به سرمايه شرکت بهعنوان بخش مهمي از ترازنامه نيز توجه دارد. اوجگيري قيمت سهام ايرانخودروييها درحالي در سال 98 و 99 سرعت گرفته که در سال 98 کل توليد اين شرکت ۳۹۳ هزار و ۸۱۲ دستگاه خودرو بوده است که نسبت به سال 96 (قبل از تحريم ها) افت 45 درصدي را نشان ميدهد. همچنين اين شرکت از محل فروش، 2500 ميليارد زيان را متوجه خود ديده و مجموع زيان انباشته شرکت در پايان سال مالي 98 به حدود 10هزار ميليارد تومان رسيده است. از سوي ديگر شرکت رنو که ارزش بازاري خود را با ايرانخودرو برابر ميبيند، تنها فروش جهاني آن در سال 2019 حدود 3 ميليون و 750 هزار وسيله نقليه در سال و درآمد آن تقريبا 61 ميليارد دلار بوده و همچنين سود عملياتي کمپاني رنو نيز در سال 2019 برابر با 3 ميليارد دلار بوده است. بهعبارتي فقط در توليد خودرو، تيراژ سالانه شرکت رنو حدود 5/9 برابر شرکت ايرانخودرو است. حال اينکه چنين اوجگيري در ارزش بازاري ايران خودرو و قيمت سهام آن نشأت گرفته از حمايتهاي دولت، التهابات بازارها يا عطش خريداران براي خريد است، بحثي است که جاي خود دارد. بههرروي حالا که ارزش اين شرکت بهتنهايي 2 درصد از کل بازار را تشکيل ميدهد و بالطبع تاثير زيادي بر روند منفي و مثبت شاخص کل خواهد گذاشت، بايد نگران از ادامه چنين روند بدون بنيادي بود.
داستان عجيب بازار 18 ميليارد دلاري فولاد
درکنار وضعيت عجيب ارزش بازاري شرکت ايرانخودرو، ارزش بازاري شرکت فولاد نيز شرايط مشابهي را رقم زده است، بهطوريکه فولاد مبارکه اصفهان با نماد «فولاد» که آخرين روز معاملاتي خود را با قيمت 1165 تومان بهپايان رسانده ديگر سهم بزرگ و شاخصساز بازار محسوب شده است که بهتنهايي 6 درصد از کل ارزش بازار را تشکيل ميدهد. اين شرکت که تنها از اولين روز معاملاتي 99 تا به حال حدود 260 درصد رشد کرده، ارزش بازاري خود را به 371 هزار ميليارد تومان يا 18 ميليارد دلار رسانده است. هرچند اين شرکت از شرکتهاي موجود در بازار بوده که عملکرد قابل قبولي را در توليد فولاد و بازدهي شرکتي ثبت کرده است، اما مقايسه آمار و ارقام بازاري آن با کمپانيهاي بزرگ فولادسازي در دنيا، مجدد موردي عجيبتر از «خودرو» را نشان ميدهد. بهعنوان مثال؛ کمپاني POSCO غول فولادسازي جهان بوده، بهطوري که توليد ساليانه آن از حدود 40 ميليون تن فولاد متجاوز شده است و در رتبه پنجم کمپانيهاي فولادسازي دنيا قرار دارد. درحالحاضر ارزش بازاري اين شرکت با درآمد 70 ميليارد دلاري در سال 2019 و توليد 40 ميليون تني در همين سال برابر با 15 ميليارد دلار بوده است که 3 ميليارد دلار هم از فولاد مبارکه عقبتر است. اين درحالي است که کل مجموع توليد فولادسازي ايميدرو که شرکت فولاد مبارکه هم جزئي از آن است 16 ميليون تن فولاد بوده که 10ميليون آن به فولاد مبارکه تعلق دارد. بنابراين «فولاد» که عملکردي يکچهارم عملکرد POSCO را در توليد ساليانه خود ثبت کرده، هرروز اختلاف ارزش بازاري خود با اين کمپاني را بيشتر ميکند. همچنين بررسي صورتهاي مالي دو شرکت حاکي از اختلاف درآمدي عظيم شرکت فولاد مبارکه در مقايسه با POSCO است. شرکت POSCO تنها در 2019 سود عملياتي برابر با 4 ميليارد دلار و درآمدي برابر با 70 ميليارد دلار را ثبت کرده است. با توجه به سرعت رشد قيمتي فولاد که تنها در 10 روز معاملاتي اخير، 45 درصد بوده و ادامه روند رو به رشد بازار سهام، بعيد نيست که ارزش بازاري اين شرکت با غول چندمليتي فولاد جهان «آرسلور ميتال» برسد. اين سهم نيز مانند ايرانخودرو و چندين سهام بزرگ ديگر که همزمان ابزاري براي کنترل هيجان در بازار بودهاند، ميتوانند عاملي براي بالا رفتن آن باشند.
فوکا در سيطره 7 حقيقي
شرکت فولاد کاويان با نماد معاملاتي فوکا با سرمايهاي بيش از 80 هزار ميلياردي در صنعت فلزات اساسي و در بازار پايه نارنجي فرابورس فعاليت ميکند. براساس عرف موجود در بازار سرمايه ايران، سهامداران عمده شرکتهاي بورسي غالبا شرکتهاي حقوقي هستند که با منابع مالي خود بخش زيادي از سهام شرکت موردنظر را در تملک خود دارند. اما در ارتباط با شرکت فولاد کاويان که در توليد آهن و فولاد پايه فعاليت ميکند اين مورد کمي عجيب بهنظر ميرسد. ترکيب سهامداران عمده فولاد کاويان نشان ميدهد که نهتنها هيچشرکت حقوقياي در سهامداران عمده اين شرکت حضور ندارد، بلکه از مجموع 5 ميليارد و 970 ميليون برگه سهام اين شرکت، بيش از 5 ميليارد و 200 ميليون برگه سهام تحت مالکيت 7 سهامدار حقيقي است. به عبارت ديگر بيش از 86 درصد از سهام آن در اختيار اشخاص حقيقي و تنها 770 ميليون سهام آن يا 14درصد در اختيار ديگر سرمايهگذاران است و براساس اطلاعات مندرج در سايت مديريت فناوري بورس تهران، درصد شناوري اين شرکت کمتر از يک درصد است. البته حضور عمده سرمايهگذاران حقيقي در سهام شرکتها به هيچوجه نکته منفي نبوده، بلکه بالا بودن شناوري آن نيز جزء نکات مثبت محسوب خواهد شد، اما اينکه تعداد اندکي افراد حقيقي بتوانند کليت سهامي را در اختيار داشته باشند بهاندازه حضور عمده نهادهاي حقوقي مشکوک و نگرانکننده خواهد بود. از طرفي روند سودسازي شرکت در سالهاي 96، 97 و 98 به ترتيب 65، 135 و 482 ريال، زيان شناساييشده را نشان ميدهد که بهعبارت بهتر طي اين سالها شرکت نهتنها سودي بهازاي هر سهم نداشته، بلکه بر مقدار زيان خود هم افزوده است. اما نکته عجيبتر اينکه مقدار بازدهي قيمتي سهام اين شرکت در سال 98 برابر با 714 درصد رشد و در سه ماهه نخست سال 99 نيز 157درصد رشد را تجربه کرده و درحالحاضر در قيمت 1300 تومان مبادله ميشود. از آنجا که هيچرابطه منطقياي بين روند سودسازي و بازدهي قيمت شرکت فولاد کاويان ديده نميشود، ميتوان گفت که هيچ عامل بنيادي در رشد قيمت اين سهم دخيل نبوده و بايد علت اين افزايش قيمت را در عاملهايي چون رانتهاي اطلاعاتي موجود در اين سهام دانست.
رشد 477 درصدي کدما در 3 ماه!
مورد عجيب ديگر در بازار سهام، گرانترين سهم اين بازار؛ «معدني دماوند با نماد کدما» است که در بازار دوم فرابورس معامله ميشود. اين سهام که در آخرين روز کاري بازار، کار خود را با ثبت قيمت 51 هزار تومان به پايان رسانده، جزء شرکتهاي کوچکي محسوب شده که تنها 30 ميليون برگه سهم آن در بازار بورس عرضه شده است. ارزش بازاري سهم در حدود 1500 ميلياردي و ميزان معاملات آن در آخرين روز کاري 100 هزار بوده است که در مقايسه با ميانگين حجم خود رقم کوچکتري است. عملکرد سهماهه اين شرکت در رشد قيمتي، موردي است که توجه بازار و برخي سرمايهگذاران را به آن جلب کرده است، چراکه تنها در طول سهماه اين سهم رشد قيمتي 42 هزار توماني را تجربه کرده است. بررسي مرور سابقه معاملاتي کدما نشان ميدهد اين شرکت در اولين روز معاملاتي سال 99 کار خود را با قيمت 8900 تومان بهازاي هر برگ سهم به پايان رسانده، اما در مدت اخير با رشد 477 درصدي به قيمت 51 هزار تومان رسيده است. درصد شناوري اين سهام 20 درصد بوده و سهامدار عمده و حقوقي اين شرکت، هلدينگ گسترش صنايع معدني کاوه پارس است که بهطرز عجيبي مالک اصلي شرکت نيز محسوب شده و شرکت معدني دماوند از شرکتهاي تابع آن محسوب ميشود. «کدما» هرچند در دوره منتهي به اسفند 98 درحدود 6 ميليارد تومان سود کسب کرده و مبلغ 233 تومان را به هر سهم اختصاص داده و جزء سهمهاي با بازدهي خوب محسوب ميشود، اما بهنظر نميرسد همچنان قيمت ذاتي سهم در 51 هزار تومان قرار بگيرد. اين سهم با ثبتP/E هفت برابري نسبتبه اعضاي گروه خود به عدد221 رسيده است. اين بدينمعني است که 221 سال زمان ميبرد تا براساس تقسيم سودهاي ساليانه اصل پول سرمايهگذاري شده در اين سهام 100درصد افزايش پيدا کند. از طرفديگر خالص ارزش داراييهاي (NAV) اين شرکت حدود 10ميليارد است که با تقسيم قيمت بر آن روز سهام، P/NAV آن اختلاف چند دههزاري با قيمت ذاتي خود دارد.
58 درصد از سهام «هايوب» در اختيار يک نفر!
شرکت دادهگستر عصر نوين هايوب با نماد معاملاتي «هايوب» در 22 شهريور سال 1396 در بخش اطلاعات و ارتباط و طبقه ارزش افزوده در بازار دوم بورس وارد شد و با همراهي دو نماد معاملاتي اپرداز و اوان صنعت اطلاعات و ارتباطات را در بازار بورس تهران را تشکيل دادند. امروزه هايوب در قيمت 2800 تومان درحال معامله است و با ارزش بازاري 1142 ميليارد توماني در بازار بورس تهران فعاليت ميکند. روند شناسايي سود هايوب طي سه سال اخير صعودي بوده، بهنحوي که در سال 96، 368 ريال در سال 97، 159 ريال و در سال 98، 532 ريال سود شناسايي کرده است. همچنين هايوب در سال 98 و سهماهه نخست امسال بهترتيب 312 و 131 درصد بازدهي و افزايش قيمت سهام داشته است، بنابراين روند سودسازي و افزايش قيمت اين سهام متناسب با هم بوده و در ارتباط با رشد قيمتي هايوب نکته عجيبي نميتوان يافت، اما در بررسي ترکيب سهامداران عمده اين نماد متوجه حضور يک سهامدار حقيقي ميشويم که ازمجموع چهار ميليارد برگه سهام اين شرکت در حدود دو ميليارد و 348 ميليون برگه سهام و يا 58 درصد از سهام هايوب را در تملک خود دارد و چهار شرکت حقوقي بهعنوان سهامداران عمده هايوب 10 درصد از سهام را در اختيار خود دارند و درحدود 30 درصد ديگر سهام نيز بهعنوان سهام شناور شناخته ميشود، اين درحالي است که تا بهمن سال 98، مجموع سهام اين سرمايهگذار حقيقي دو ميليارد 416 ميليون سهام بوده که طي پنج ماه گذشته 65 ميليون سهم را در بازار بورس ايران به فروش رسانده است. اين نکته زماني عجيبتر ميشود که بدانيم درحدود 657 ميليارد تومان از ارزش بازاري هايوب تنها در اختيار يک سرمايهگذار حقيقي است و بنابراين نميتوان نقش اين سرمايهگذار در رشد و بازدهي سهام هايوب را بهراحتي کتمان کرد و ناديده گرفت.
بازار