اعتماد/ « لباس اجباري جديد ما » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته سينا قنبرپور است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
دير يا به موقع استفاده از ماسک از امروز اجباري شد. کاري که در عين حال بسيار سهل و ممتنع است ميتواند فرد استفاده کننده را بسيار کلافه و خسته کند. نفس کشيدن را سخت ميکند و اگر وسواس باشيد ممکن است دم به دم بخواهيد با جابهجا کردن آن صورتتان را بخارانيد يا عملي مشابه انجام دهيد. ولي واقعيت اين است که اين سادهترين، ارزانترين و موثرترين راه براي پيشگيري از ويروسي است که گويا ما عملکرد آن را جدي نگرفتهايم. اگر در آستانه نوروز پذيرفتيم که رسم و رسوم ديرينه را متوقف کنيم و در خانه بمانيم امروز نوبت آن است که بپذيريم همان طور که لباس ميپوشيم بايد ماسک هم بزنيم. واقعيت اين است که دولت و حاکميت ايران در مديريت اوليه شيوع ويروس کرونا موفق عمل کرد. اين به معناي ناديده گرفتن نقاط ضعف يا برخي ضعفها در مديريت نيست. اگر باز گرديم و نگاهي به اسفند 98 بيندازيم و روزهايي که به شدت ترسيده بوديم و خاطرههاي آن هفتهها را مرور کنيم شايد بهتر بتوانيم تحليل کنيم. دولت ما در شرايط تحريم و محدوديتهايي که براي نقل و انتقال پول گرفتار آن است عملا بسياري از امکانات لازم براي کنترل و مديريت شيوع ويروس کرونا را نميتوانست وارد کند. اما برنامههايي که دولت براي ساخت و تجهيز بيمارستان در کشور داشت به کمک آمد و آنچه تحت عنوان طرح تحول سلامت اجرا شد سبب شد تا هيچ بيماري در آن روزها با مشکل پذيرش و دريافت خدمات پزشکي مواجه نشود. پرسشي ميتواند نحوه مديريت دولت را بيشتر ملموس کند آن هم در شرايطي که برخلاف کشوري چون ايتاليا که منع تردد کامل را در دستور کار قرار داده بود در ايران منع تردد لحاظ نشد و صرفا با طبقهبندي مشاغل برخي فعاليتها به حال تعليق درآمد. اما آن پرسش چه بود؟ آيا مواد ضدعفونيکننده و بهداشتي ناياب شد؟ آيا مردم براي تهيه مايحتاج خود با کمبود و نبود اقلام ضروري مواجه شدند؟ وقتي اين پرسش را از ذهن بگذرانيم بايد اين نکات را هم اضافه کنيم که اگر پول بسيار ميداشتيم ولي مايحتاجمان در دسترس نبود و خوب توزيع نشده بود آن وقت ميفهميديم که بسياري از کشورهاي پيشرفته همين مديريت را نتوانستهاند اعمال کنند. به هر حال هر سيستمي خطا دارد اما ما اسفند و فروردين را به خوبي پشت سر گذاشتيم. آنچه سبب ضعف ما شد از روزي آغاز شد که فعاليتها رفته رفته آزاد و اجراي پروتکلهاي بهداشتي به مردم سپرده شد.
امري که نيازمند نظارت و کنترل قابل توجهي بود و عموما ما در بحث نظارتها ضعف جدي در کشور داريم. فاصلهگذاري هوشمند خيلي زود لوث شد و عملا اجرا نشد. اجراي پروتکلهاي بهداشتي هم بگير و نگير داشت و ما رفته رفته خسته و خستهتر شديم. اما فراموش کرديم که بيشتر از خستگي ما از وضعيتي جديد که با آن مواجه شده بوديم کادر درمان و مشخصا تيمهاي پزشکي که خط مقدم مبارزه با شيوع ويروس کرونا بودند خسته شدهاند. ما همه نيروهاي متخصص خود را فراخوانده بوديم و آنها از ابتداي اسفند 1398 بدون وقفه با آن فضاي ناشناخته و وهمآلود پشت ما را خالي نکردند. ولي هر انساني هر چقدر هم حرفهاي و متخصص باشد انسان است و خسته ميشود. من و شما شايد در خانه از زدن ماسک خسته شويم و يک روز هم ماسک نزنيم ولي اگر تيم پزشکي خسته شود و خداي ناکرده در شرايط خستگي اشتباهي مرتکب شود آن وقت خود ما برايمان سوال ميشود که چرا آنها دقت نکردند. بنابراين در شرايطي که توانستيم با تکيه بر امکانات و برنامهريزيهاي قبلي وضعيت را مديريت کنيم از يک مساله مهم غفلت کرديم و آن استمرار بيماري و خستگي کادر درمان بود. چرا؟ آنچه تصور کرديم مردم و همين طور مسوولان در اجراي پروتکلها تعارف را کنار ميگذارند و بيرودربايستي به هم نظارت ميکنند و اجازه نميدهند از ويروسي ناپيدا چون کرونا پاتک بخورند. وضع اقتصادي و آينده مبهم کلافهمان کرده بود؛ درست است. توقف فعاليتهاي اقتصادي و کسب و کارمان در اسفند و نوروز متضررمان کرده بود، درست است. عادتهاي قبلي زندگي را بايد با سبک جديدي جايگزين ميکرديم و چه بسا بسياري از رفتارهايمان تحت تاثير قرار گرفته و نابلد بوديم، درست است. دلمان براي ديدار دوست و آشنا و فاميل تنگ شده بود و ميخواستيم بنشينيم دور هم يک دل سير غيبت کنيم، درست است. اما نبرد با ويروس کرونا تمام نشده بود که ميدان جنگ را با کادر درمان رها کرديم و به زندگي عادي برگشتيم. الان وقت آن است که دوباره دست به دست هم دهيم. اما نه از آن مدل که آن زمان هر وقت همديگر را ميديديم، دست ميداديم. فقط کافي است اول از همه به فکر خودمان و سلامت خودمان باشيم آن هم با استفاده از ماسک. اين کار عمده مشکل را حل ميکند. در گام بعدي همين کار سبب ميشود ديگران آسيب نبينند و مهمتر از همه فشار از روي تيم درمان کم ميشود. اما موضوعي که بايد بيشتر به آن توجه کنيم فلسفه موقعيتي است که در آن قرار گرفتهايم. حتي اگر امروز واکسن و درمان قطعي بيماري کوويد 19 حاصل شود تا روزي که بتوان از آن براي عموم بهره برد زمان زيادي پيش روست. عدهاي از متخصصان ميگويند دستکم دو سال زمان لازم است تا يک دارو به صورت واکسن بتواند روي نمونههاي انساني جواب پس بدهد و توليد آن در تعداد بسيار بالا در دستور کار قرار بگيرد. بنابراين فرصت پيش رو آن قدر زياد هست که ما تا آن روز راهکارهايي ولو ناخواستني را در پيش بگيريم. هيچ کدام از ما گمان نميکرديم تا اين حد به ضدعفونيکردن سطوح و ابزار کارمان مشغول باشيم. چه بسا روزهاي بسياري پشت ميز کار مينشستيم در حالي که فقط دستمالي نمناک روي آن ميکشيديم. اما الان حتما بايد با مواد ضدعفونيکننده ميز و ابزار روي آن را تميز کنيم و بعد دست به کار فعاليت روزانه شويم. از اين موارد در رفتارمان بسيار ميتوانيم بجوييم. گاه شايد فاصله بين فردي را رعايت نميکرديم ولي حالا چيزي به نام فاصله اجتماعي را آموختهايم. بنابراين شيوع ويروس کرونا را هم ميتوانيم به فال نيک بگيريم و رفتارهايمان را اصلاح کرده و تجديدنظر کنيم. پس بهتر است نفسي تازه کنيم و خستگي را از تن به در کنيم. ماسک بزنيم ولو خستهکننده باشد و مسير جديدي در زندگي در پيش بگيريم.
بازار