شرق/ تکذيب جزئيات توافق در مصاحبهاي که منتشر نشد
توافق همکاري 25ساله بين ايران و چين، موضوعي بود که در 10 روز گذشته فضاي رسانهاي ايران بهويژه شبکههاي مجازي را درنورديد. اگرچه اين اولينبار نبود که از اين توافق سخن گفته ميشد اما نکته جديد اين بود که اين توافق در جلسه هيئت دولت به تأييد رسيد و نهاييکردن آن بر عهده وزارت خارجه قرار گرفت.
سال گذشته در سفري که وزير خارجه ايران به چين داشت، سندهاي همکاري مربوط به اين توافق بين دو همتا به امضا رسيد. همان زمان نيز برخي رسانهها اطلاعاتي از اين سند منتشر کردند؛ از حجم سرمايهگذاري و حضور چندهزار نيروي نظامي و... که بهواسطه اين سند نهايي ميشود. اگرچه وزارت خارجه همان زمان هم جزئياتي از اين توافق را اعلام نکرد اما اين اطلاعات دستبهدست چرخيد تا آنکه تابستان گذشته در گفتوگو با سفير ايران در چين، پيجوي مفاد اين توافق شديم. آن مصاحبه که متأسفانه بهدليل فني هيچگاه امکان انتشار نيافت و تاکنون فرصت تکرار آن هم به دست نيامده، حاوي نکته مهمي بود و آنهم تکذيب رسمي جزئياتي بود که از اين توافق مطرح ميشد و اين روزها هم تکرار ميشود. سفير در آن مصاحبه توضيح داد که هنوز جزئيات اين سند در حال رايزني است و بر اين اساس بايد بگوييم ما امروز هم به اندازه تابستان گذشته اطلاعات اندکي از توافق با چين داريم. با اين اوصاف ما بر اساس وظيفه حرفهاي و رسانهاي خود به دنبال دريافت اطلاعات بيشتري از اين توافق هستيم و درحالحاضر در صفحه پيشرو از چند کارشناس خواستيم تا نظرات خود را درباره مزايا و معايب اين توافق ارائه کنند.
ارزيابي روابط چين و ايران با نگاهي به توافق همکاري 25ساله
تعديل در سياست خارجي
اعلام نظر هيئت دولت درباره تصويب پيشنويس نهايي توافق همکاري 25ساله ايران و چين در تاريخ سوم تير 99 و موظفشدن وزارت خارجه به پيگيري اين مذاکرات، بار ديگر موضوع همکاري اين دو کشور را به صحنه عمومي کشاند.
سابقه: همه توافق دارند که بعد از سفر آقاي شيجينپين به ايران در سال 2016 (بهمن 94) توافقي بين دو کشور امضا شد که روابط دو کشور در طول 25 سال به سطح 600 مليارد دلار افزايش يابد. در اين سفر پيشنهادهايي به ايران داده شد که مسئولان امر در آن زمان بهدليل پيروزيهاي ناشي از توافق برجام به آن توجه کافي مبذول نداشتند. آمريکا در سال 97 از برجام خارج شد و تحريمها عليه ايران شدت گرفت. بهمن 97 اولين هيئت بلندپايه ايران به رياست رئيس مجلس وقت، يعني آقاي علي لاريجاني با داشتن پيام رهبري به پکن سفر کرد و توانست با شخص شيجينپين ملاقات و درباره گسترش روابط و توافقهاي گذشته مذاکره کند. سوم شهريور سال 98 وزير خارجه ايران در سومين سفر خود در سال مزبور به چين، پيگير توافقي شد که چارچوبي مشابه آنچه چهار سال پيش بين دو کشور امضا شده بود، داشت. 10 ماه بعد پيشنويس نهايي توافق همکاري 25ساله بين دو کشور به تأييد هيئت دولت رسيد.
واکنشها: يک هفته بعد از سفر آقاي ظريف به پکن در شهريور 98 اولين واکنش به اين تحول ازسوي نشريه نفتي پتروليوم اکونوميست در سوم سپتامبر صورت گرفت که جزئياتي از اين «تفاهم» را افشا کرد. بر آن اساس چين با سرمايهگذاري 400ميليارددلاري در نفت و گاز و ساختار حملونقل ايران از امکانات ترجيحي زيادي در حوزههاي مزبور، چه از لحاظ خريد و چه از لحاظ پرداخت، بهرهمند خواهد بود و از همه مهمتر پنج هزار نيروي امنيتي هم براي حفاظت از اين پروژهها به ايران گسيل خواهد کرد. 12 سپتامبر خانم شيرين هانتر اولين مقاله جدي و هشدارگونه خود را که حاکي از نگراني مشاراليه از تأثير منفي اين توافق روي اقتصاد ايران و مخلبودن آن بر استقلال سياسي ايران بود، منتشر کرد. بقيه تحليلها تاکنون بر اساس اين دو مقاله منتشر شدهاند.
محتواي توافقنامه از نظر مقامات ايراني: تقريبا اکثر مقامات ايراني از توضيح جزئيات اين تفاهم طفره رفتهاند، تنها آقاي زادبوم، رئيس سازمان توسعه تجارت، به نقل از ايرنا در تاريخ نهم تيرماه اشاره کرده است: «آن بخشي از قرارداد همکاري ۲۵ساله با چين که مرتبط به اين وزارتخانه ميشود، شامل تأمين برخي کالاها، مواد اوليه، ماشينآلات و تجهيزات از اين کشور، همچنين تأمين بخشي از نيازهاي کالايي چين است. قرارداد همکاري ۲۵ساله با چين، يک برنامه جامع است که براي سازمانها و دستگاههاي مختلف اجرائي به تفکيک تعريف شده است».
ارزيابي محتواي احتمالي توافق: اگر فرض را بر اعتبار نشريات بينالمللي بگيريم، نشريه پتروليوم اکونوميست نشريه معتبري است و امکانات اطلاعاتي خوبي در صنايع نفتي ايران و چين دارند. اما آنچه از آنها نقل شده، در بخش ترجيحات و امتيازاتي که براي طرف چيني در نظر گرفته شده است، با توجه به فرهنگ معاملاتي ايران يا امکان حضور نيروهاي امنيتي چيني در ايران اغراقآميز و ناصواب است. نظرات آقاي زادبوم بيانگر روش کلاسيک همکاري ايران با کشورهاي خارجي است که هر سازمان تمامي پتانسيلهاي موجود در رابطه با کشور مفروض را شامل صادرات و واردات به سازمان مذاکرهکننده اطلاع ميدهد و مجموعه اين اطلاعات در واقع اولين صفحات مذاکره را شکل ميدهد؛ بنابراين ميتوان گفت که اين توافق چارچوبي است که «پتانسيل» همکاري تمامي سازمانهاي کشور در رابطه با چين را در صورت امکان شکل ميدهد.
آيا اين توافق يک نقطه عطف در سياست خارجي ايران است: سياست خارجي ادامه سياست داخلي و درواقع تأمينکننده منافع و نيازهاي داخلي است. سياست داخلي از جنس توسعه و تأمين معيشت و امنيت است. مشکل بزرگ ايران در روابط خارجي، نداشتن برنامه اولويتبنديشده مشخص است اين فقدان برنامه باعث شده که از توليد يا تأمين هواپيما تا تأمين مسکن يا قوت روزانه يا تهيه برنامههاي فرهنگي يا الزامات تأمين امنيت تقريبا در يک سطح مورد توجه قرار گيرد. اين عدم اولويتبندي باعث اتلاف وقت و منابع در سطح وسيع شده است و تا مشخصنشدن برنامه توسعهاي ايران جهتگيري اصلي سياست خارجي مشخص نميشود.
قابل توجه است که بعد از انقلاب شش برنامه توسعه در ايران تصويب شده است. ميانگين انطباق رفتار دولت با اين برنامهها در بهترين شرايط 52درصد و کمترين آن نيز 35درصد بوده است. نتيجه آنکه تعهد به برنامهريزي در ايران ضعيف است. واضح است که انتخاب چين براي يک برنامه 400 ميليارددلاري توسعه براي 25 سال بدون يک پيوست امنيتي و سياسي، کاري ناصحيح به نظر ميرسد و پيوست امنيتي و سياسي عليالاصول بر مبناي يک تحليل و ارزيابي از روابط بينالملل درحالحاضر و محاسبه آينده آن شکل ميگيرد. ارزيابي روابط و مناسبات چين و آمريکا نقطه آغازين هرگونه تحليل سياسي بينالمللي در دوران کنوني است.
اگرچه چين دائما تکرار ميکند که ميخواهد تنها کشور خود را از نظر اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و اتحاد ملي بازسازي کند (رؤياي چيني آقاي شيجينپين) و بههيچوجه علاقهاي به رقابت با آمريکا درباره رهبري جهان يا صادرات ارزشهاي خود ندارد و نميخواهد منشأ تصميمگيريهاي اينگونه باشد اما واقعيت آن است که جهان بهسرعت به طرف شکلگيري يک نظام تصميمگيري ارزشي نوين ژئوپليتيکي پيش ميرود. از نظر چين تنها کشوري که ميتواند اين رؤيا را با جلوگيري از انتقال تکنولوژي يا مانعشدن از جهانيسازي، جنگ ارزي و ممانعت از ارتباط بازارهاي مالي بههم بزند آمريکاست؛ بنابراين بيشترين تلاش را خواهد کرد که دنيا به طرف دوقطبيشدن پيش نرود. اين تلاش چين براي جلوگيري از درگيري با آمريکا پتانسيل بزرگ سياسي براي توسعه کشورهايي مانند ايران است. با ورود به برنامه درازمدت همکاري با چين، نظام سياسي ايران پذيرفته است که در رقابت بين چين و آمريکا -که نقطه مرکزي تحليل سياسي بينالمللي است- خود را در نزديکي چين تعريف کند و در نتيجه در خطوط اصلي انرژي، امنيت سايبري و تکنولوژيهاي برتر و زيرساختهاي مربوطه براي خود تعيين تکليف کرده است. ازآنجاکه چين به طرف مخاصمه با آمريکا پيش نميرود، لاجرم تعديلاتي در روابط خارجي ايران نيز صورت خواهد گرفت. نمونه مشابه آن را در همکاري بلندمدت پاکستان با چين شاهد هستيم که باعث تعديلاتي در سياست خارجي منطقهاي آن کشور شده است. بنابراين با فرض ثابتبودن مناسبات دروني برنامه همکاري درازمدت با چين به نفع کشور و ملت ايران تمام خواهد شد و درصورت تعهد و اجرا يک نقطه عطف در سياست خارجي محسوب ميشود.
بازار